حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good on ya: This phrase is a casual way to cong ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چو خواهی که نامت نماند نهان مکن نام نیک بزرگان نهان: • مفهوم این ضرب المثل یعنی اینکه اگ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اول برادریت را ثابت کن بعد ادعای ارث و میراث کن: ⭕ کنایه از فرد بی تحمل و گستاخ که ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است: ۱ - یعنی شخص فضول که دوست دارد از ه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اواز دهل از دور خوش است: ۱ - آواز دهل همان داشته های پوچ دیگ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kvetch: Kvetch is a Yiddish word that has m ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیش غازی و معلق بازی: ۱ - یعنی به خاطر داشتن یک هنر ناچیز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موش تو سوراخ نمیرفت جارو به دمش می بست: ۱ - یعنی برای حل کردن یک مشکل کوچک، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شب دراز است و قلندر بیدار: ۱ - به طور کلی انجام دادن کاری که ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پند دادن به نادان مانند تخم افکندن در شوره زار است: ۱ - یعنی انجام دادن کار بی حاصل. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد: ⭕ یعنی وعده بی اساس دادن. ⭕ یعنی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به زمین گرم بخوری: ⭕ به معنی لعن و نفرین کردن کسی به م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیر تو شیر شدن: ۱ - به معنی هرج و مرج شدن، بی نظمی، ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخور تا توانی به بازوی خویش: ۱ - یعنی انسانِ مستقل و متّکی به خو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می اورد: ۱ - یعنی استفاده از کلام خوش و لحن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حساب حساب کاکا برادر: - یعنی حساب و کتاب به جای خود، دوست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به در گفت دیوار بشنوه: ۱ - یعنی وقتی بخواهی به صورت غیرمست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقلش به چشمش است: ۱ - یعنی هر چیزی را که با چشم خود ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خر بیار و باقالی بار کن: ۱ - این ضرب المثل در موقعی گفته می ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی: ۱ - اگر انسان همنشین خوبی داشته باش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تهی پای رفتن به از کفش تنگ: ۱ - در معنای ظاهری یعنی آدمی پابرهن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mainlining: Mainlining refers to the act of inj ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zest for life: Having a zest for life means embrac ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brown town: This slang term refers to the act o ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلش بوی قرمه سبزی میده: ۱ - یعنی دنبال شر می گردد! ۲ - به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خر بی صاحب رو همه سوار میشن: ۱ - یعنی کسی که حامی و پشتیبانی در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر خرمگس معرکه لعنت: ۱ - خرمگس کنایه از افراد مزاحمی است ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جایی که میوه نیست چغندر سلطان مرکباته: ۱ - یعنی در جامعه ای که بزرگان و فر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گوسفند به فکر جونه قصاب به فکر دنبه: ۱ - یعنی هرکس به فکر منفعت خویش است ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

g man: G - Man This term originally referr ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صحبت حکام ظلمت شب یلداست: ۱ - صحبت و هم نشینی با حاکمانی که ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد: آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با پا راه بری کفش پاره میشه با سر کلاه: ۱ - یعنی هرکاری که بخواهی انجام دهی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برای یک دستمال قیصریه را به اتش کشیدن: ۱ - یعنی برای بدست آوردن کالای بی ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هر کی در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند: ۱ - تقلید کورکورانه و بدون فکر از ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با دست پس می زنه با پا پیش می کشه: ۱ - به کسی گفته می شود که رفتار دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هلو برو تو گلو: اصطلاح هلو برو تو گلو کنایه از چیست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صد سال به این سالها: ۱ - یعنی سال های زیادی مثل همین لحظ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صنار بده اش به همین خیال باش: ۱ - به کسی می گویند که چشمش را به ر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gtfo: GTFO Get the F*** Out An aggressive ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل بازار شام: ۱ - بازار شام، بازاری در شهر دمشق د ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zero f***s given: This phrase is used to convey a com ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m aloof: This phrase is used to describe som ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go juice: Go - juice This slang term is used ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my ride or die people: This phrase is a general term that ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nbd: NBD NBD is an abbreviation for “no ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the bone: نیروی کار به پایین ترین سطح آن رسید ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

white knight: ناجی دیگر ما، ویلیام میلر وزیر خزان ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amenity: آنها امکانات رفاهی لازم را برای مرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meh rathon: This term is a combination of “meh” ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top down view: This phrase is used to describe a c ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ttfn: TTFN ta - ta for now This phrase is ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ttyn: TTYN Talk to You Never This acronym ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ttyw: TTYW Take Time For Yourself This ac ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fight it out in court: This phrase is used to describe the ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

test run: This term is used to describe a pre ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

courtroom drama: Refers to the dramatic or sensation ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legen wait for it dary: Legen - wait for it - dary This ter ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wolf in sheep’s clothing: This phrase refers to someone who a ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gaslighter: A “gaslighter” is someone who manip ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amenity: تفریگاه های امروزی، هر نوع امکانات ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preponderance: Refers to a situation where somethi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chillin’ like a villain: This phrase is used to describe som ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tie a bow on it: To “tie a bow on it” means to finis ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close the book: To “close the book” means to finish ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

torpedo: اَژدَر یک سلاح انفجاری پرتابی است ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sidekicks: Sidekicks are individuals who suppo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bros: A term used to refer to close male ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chums: This term is used to describe close ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commonality: Refers to a characteristic or featu ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prevailing: Indicates the most common or widely ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bffs: BFFs Best Friends Forever This term ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rarin’ to go: This slang phrase describes someone ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zappy: Zappy describes something that is e ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rebel without a cause: This phrase refers to a person who ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bag person: This term is used to describe a hom ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw your hat in the ring: "Throw your hat in the ring" is an ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put your two cents in: "Put your two cents in" is an idiom ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have a hand in something: The phrase "have a hand in somethin ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw yourself into it: The phrase "throw yourself into it" ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be part of the solution: This phrase means to actively contr ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be hands on: This phrase means to be actively en ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

general resolution of legal: The general resolution of legal dis ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

undue delay: Undue delay refers to situations wh ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پابند الکترونیکی: پابند الکترونیکی زندان، یا به عبارت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letter of credence: استوارنامه یا اعتمادنامه ( به فرانس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirst trap: Refers to posting attractive photos ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lit af: Lit AF is an abbreviation for “lit ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

filcher: This term refers to someone who ste ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whiz mob: A “whiz mob” refers to a group of p ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cat burglar: A cat burglar is a thief who specia ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slay queen: The term “slay queen” is used to ce ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

telepath: A telepath is a person who claims t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seeress: A woman who is believed to have the ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

psychic detective: A psychic detective is someone who ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oleander: Oleander is a popular ornamental pl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gasper: Gasper is a slang term used to refe ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chicken out: مادرش شاکی است که او بهانه هایی برا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cozen: To “cozen” means to deceive or tric ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catfish: In the context of online interactio ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a crush: To have feelings of romantic attrac ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صلح عمری: صلح عمری عقدی لازم است که در آن منا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

killin’ it: This phrase is similar to “slay” an ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bossing it: This slang phrase is used to descri ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whiz mob: A “whiz mob” refers to a group of p ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

filcher: This term refers to someone who ste ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horch: This term refers to eavesdropping o ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not a dry eye in the house: The phrase "not a dry eye in the ho ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

repay in kind: This phrase means to respond to som ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in that spirit: The phrase "in that spirit" is comm ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hatamoto: They formed the highest social clas ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arriviste: "Arriviste" refers to a person who ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

amigos: This term is derived from Spanish a ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sista from another mista: A term used to describe a female fr ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bezzie: This term is a shortened form of “b ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay it on me: This phrase is used to encourage so ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put it out there: This slang phrase means to openly e ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

share the 411: This phrase originated from the Uni ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop the bomb: This phrase is used when someone re ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

besties forever: A phrase used to describe a person’ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bffl: BFFL Best Friends for Life This acr ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squad up: This phrase is used to invite or en ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gal pal: This term is used to refer to a clo ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

playing it by ear: This phrase means to make decisions ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in two minds: When someone is in two minds, they ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brother from another mother: This phrase is used to describe a m ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride or die chick: This term refers to a romantic part ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride or die dude: This term refers to someone who is ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would be: wanting or trying to be مبتدی a wou ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maybe so: This phrase is used to express unce ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trepidation: a feeling of fear or anxiety about ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

da vinci: Da Vinci is a term used to refer to ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

art junkie: An art junkie is someone who has a ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

art buff: An art buff is someone who has a we ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

art connoisseur: An art connoisseur is someone who i ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work in tandem: This phrase means to work closely t ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offed: This term is slang for killing some ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rubbed out: This slang term is used to describe ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

team lead: A “Team Lead” is a slang term for a ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hmfic: HMFIC This term is used to refer to ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

c m o: C. M. O chief marketing officer Th ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

c s o: C. S. O Chief Security Officer This ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

c h r o: C. H. R. O Chief Human Resources Of ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cast the first stone: The phrase "cast the first stone" o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pud: The term pud is slang that is used ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat the meat: This phrase is a euphemistic way of ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap: to suddenly become unable to contro ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

addy dealer: This term refers to a drug dealer w ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

h dealer: This term refers to a drug dealer w ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white dealer: This term refers to a drug dealer w ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pot dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bud dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ganja dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grass dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mary jane dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reefer dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cartel member: This term refers to an individual w ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

street pharmacist: A street pharmacist is a slang term ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opioid dealer: An opioid dealer is someone who spe ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drug runner: A drug runner is a person involved ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weed dealer: This is a term used to describe a p ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pusherman: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smack dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speed dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acid dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

molly dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shroom dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

xanax dealer: A person who sells or distributes X ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oxy dealer: A person who sells or distributes O ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

k dealer: A person who sells or distributes k ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow dealer: A person who sells or distributes c ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snow dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار