پیشنهادهای امیر ارادی (١,٩٩١)
اخاذی، خفت گیری، لقمه زور
( چیزی که قبلا خریدی و به هر دلیل پسند نبوده ) تو اونا رو باید برگردونی مغازه
لباس خواب جدید
حتما برو، با کسی که داری باش میری مور تایید منه، حتما و زود برو ( برگرفته از سریال مظنون )
بسیار بسیار مطمئنم، صد در هزار، مو لای درزش نمیره ( برگرفته از سریال مظنون )
اون قبول نکرد ، اون نپذیرفت
دارم وارد میشم
لجنزار
در حد و اندازه تو نیست، تو جایگاه ت که حرف بزنی نظر بدی. .
باید به دیدن ( مرگ ) عادت کنی
یه شانس بیشتر نداری، پس وقت تلف نکن
همینه که هست، میخوای بخوای میخوای نخوای
شما منو دست کم گرفتی اصطلاح ) سریال اسب های کودن
همون کس شعرای همیشگی، همون چرندیات همیشگی
من این کاره م ، این منم که باید این موضوع رو حل کنم ( اصطلاح )
من خایه مال اون نیستم، من مطیع محض اون نیستم ( اصطلاح )
او صیغه سلام و خداحافظی ت رو رسوند، فرمان قتلت رو داد
یه اصطلاح مافیایی در فیلم و سریال ها که معنی اینو میده از فردی که بهت سود میرسونه و تو گروه خودته ازش استفاده کن، به وقتش دورش بنداز
اون میدونه که چکار باید بکنه ، یا نکنه ( اصطلاحات فیلم و سریال )
در جاهایی، ایا هنوز عطش این کار رو داری، آیا هنوز منصرف نشدی ( از انجام کاری )
تو یه تیکه جواهری، تو خیلی خیلی گلی
معادل فارسی از پوست و استحونمه ، اشاره به رابطه بسیار نزدیک دوستانه و البته فامیلی
زمانش که برسه ، وقتش که بشه . . . .
من مثه تو نیستم، خودت رو با من مقایسه نکن
من مرموزم
من بی تجربه هستم
همیشه همین گوهه، همیشه همین لعنتی هست
چی تو سرت داری، چی تو ذهنت داری، چه برنامه ای روداری دنبال میکنی. . .
وای برگام، وای پشمام، تعجب در مواردی خاص
من هنوز سیر نشدم ( عدم سیری در موضوعی که نسبت به آن اشتیاق فراوان است )
تو خبرچین منی
یه قرار چهار نفره ( معمولا از قبل به هم معرفی شدند )
حقیقت ذاتی من
موسم شغلی، فصل اوج کار
نمایش تمام شد ( کنایه )
فقط یه چیز بوده که. . . .
من سر کارم هستم، من دارم ( الان ) وظیفه م رو انجام میدم
تا این اندازه ، توانی که داریم اینه، همین قدر
ببینم چند مرده، حلاجی، ببینم چکار میتونی بکنی
کاملا در اختیار شماست
اول از همه خودت خبردار میشی، اول از همه خودت متوجه میشی، شستت خبردار میشه
بو سگ دادن، بوی گه دادن، رایحه نامطبوعی را اشاعه دادن
جوگیر نشو
تعریفت رو زیاد شنیدم
داغون و بهم ریخته به نظر میرسی ( خودمانی )
یه تهدید معمولا تو فیلما و سریال ها ، معنی همه چیز در حال تغییر است، خودتون رو بپایید رو میده، حادثه خبر نمیکنه البته در جاهایی )
من طرف تو هستم، من سمت تو رو میگیرم، من باهاتم. . . .
به یه جای عشق و حال خوش اومدی. . . ! ( محل تفریح و معمولا نامتعارف )
ما حس نیت نشون میدم، منبع سریال سرزمین اوباش پارت نهم )
فکر میکنی که اینجا خر تو خره ( کنایه از عدم هماهنگی با موفوق خود و خودسری کردن )