پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٣,٨٣٩
پیشنهاد
١

جان از کون در رفتن : [عامیانه، کنایه ] مردن ( به تحقیر ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جامغولک : [عامیانه، اصطلاح] حقه، حیله.

پیشنهاد
١

جارو کردن زیر پای کسی را : [عامیانه، کنایه ] موجب اخراج کسی از کاری یا جایی شدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جارو کردن زیر پای کسی را : [عامیانه، کنایه ] موجب اخراج کسی از کاری یا جایی شدن.

پیشنهاد
١

جارچی گری کردن : [عامیانه، اصطلاح] دهن لقی کردن، خبری را منتشر کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جاده صاف کن : [عامیانه، کنایه ] کسی که موانع را از سر راه بر می دارد، آلت دست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

جا خالی دادن : [عامیانه، کنایه ] در بازی هایی مانند والیبال و فوتبال توپ را به جایی انداختن که دست یازیگر حریف به آن نرسد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جاخالی رفتن : [عامیانه، اصطلاح] به دیدن خانواده ی مسافر رفتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جاجا کردن: [عامیانه، اصطلاح] مرغ را با جا جا به لانه کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جاپیچ : [عامیانه، اصطلاح] جاکش، دلال محبت.

پیشنهاد
١

جاپایی برای خود باز کردن: [عامیانه، کنایه ] خود را به جایی بند کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جاپایی برای خود باز کردن: [عامیانه، کنایه ] خود را به جایی بند کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جا به جا کردن ( شدن ) : [عامیانه، اصطلاح] تغییر مکان دادن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جا افتاده: [عامیانه، اصطلاح] آدم متین و با تجربه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

جا آمدن حواس : [عامیانه، کنایه ] به هوش آمدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جا آمدن حواس : [عامیانه، کنایه ] به هوش آمدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جا آمدن حال: [عامیانه، کنایه ] بهبود یافتن، سرحال آمدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جا آمدن حال: [عامیانه، کنایه ] بهبود یافتن، سرحال آمدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تَخم: [عامیانه، اصطلاح] مهمل تَخم ( مانند اخم و تخم ) .

پیشنهاد
٠

تخم پس انداختن: [عامیانه، کنایه ] بچه ساختن، بچه به دنیا آوردن.

پیشنهاد
١

تخم چیزی را برانداختن : [عامیانه، کنایه ] ریشه کن ساختن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخم چهارشنبه : [عامیانه، اصطلاح] حرم زاده ، ناسزایی برای بچه های شریر.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخم چشم : [عامیانه، اصطلاح] مردمک چشم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخم حرام: [عامیانه، اصطلاح] حرام زاده، شرور، شیطان.

پیشنهاد
١

تخم چیزی ورافتادن : [عامیانه، اصطلاح] ریشه کن شدن.

پیشنهاد
٢

تخم دو زرده کردن : [عامیانه، کنایه ] کاری بزرگ انجام دادن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخم دو زرده: [عامیانه، کنایه ] چیز بسیار عزیز و گرامی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تخم سگ: [عامیانه، اصطلاح] نوعی دشنام است مانند پدر سگ.

پیشنهاد
١

تخمش را ملخ خورده: [عامیانه، کنایه ] نایاب است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخم شر : [عامیانه، اصطلاح] مردم آزار، شرور.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخم مرغ عسلی : [عامیانه، اصطلاح] تخم مرغی که در آب گرم نیم پز شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخم لق شکستن: [عامیانه، کنایه ] فرصت دادن، رو دادن، کسی را به طمع انداختن.

پیشنهاد
١

تخم طلا گذاشتن : [عامیانه، کنایه ] کنایه از چیز گران بها آوردن، کار بسیار مهمی انجام دادن.

پیشنهاد
١

تخم مرغ کسی زرده نداشتن : [عامیانه، کنایه ] حقه باز بودن.

پیشنهاد
١

تخمه بو دادن برای کسی: [عامیانه، کنایه ] چاپلوسی کردن برای کسی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تر تری : [عامیانه، اصطلاح] کسی که اسهال گرفته است.

پیشنهاد
٧

ترتیب اثر دادن: [عامیانه، کنایه ] به حساب آوردن، اهمیت دادن.

پیشنهاد
٠

ترتیب کسی را دادن : [عامیانه، کنایه ] کسی را تنبیه کردن، به حساب کسی رسیدن.

پیشنهاد
١

ترس بر داشتن کسی را : [عامیانه، کنایه ] از وارد شدن به کاری بیم داشتن.

پیشنهاد
١

تخته کم داشتن : [عامیانه، کنایه ] ناقص عقل بودن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخته پِهِن : [عامیانه، اصطلاح] پهن خشک شده که برای خوابیدن زیر حیوانات می گذارند.

پیشنهاد
١

تخته پوست انداختن: [عامیانه، کنایه ] زمانی دراز نزد کسی ماندن، کنگر خوردن و لنگر انداختن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخت و تبار : [عامیانه، کنایه ] خوب و رو به راه.

پیشنهاد
١

تخت قاپو کردن : [عامیانه، کنایه ] چادر نشینان را در جایی ساکن کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخت پایی: [عامیانه، اصطلاح] صاف بودن کف پا.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخت خوابیدن : [عامیانه، اصطلاح] راحت و آسوده خوابیدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخت سینه: [عامیانه، اصطلاح] وسط سینه.

پیشنهاد
١

تخت بر ابر کشیدن :کنایه از ارجمندی و والایی بسیار یکی کودکی فرخ آمد پدید کنون ، تخت بر ابر باید کشید نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تحویل گرفتن : [عامیانه، اصطلاح] به کسی احترام گذاشتن، از کسی پذیرایی کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تحفه ی نطنز : [عامیانه، کنایه ] چیز نفیس و با ارزش، ( در تحقیر: آدم خنک و بی ارزش ) .