نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تجرع: کلمه ( تجرع ) به معنای نوشیدن مشروب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اساغه: کلمه ( اساغه ) به معنای جریان دادن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
قالپاق: دوست گرامی جناب آقای فرتاش عزیز! لط ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پاچه خیزک: در زبان ترکی به پاچه خیزک، " تومانا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خشو: خشو. : به زبان بوشهر ی یعنی خوشمزه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ترکمون: ترکمون: کلمه ای در مقام توهین و دشن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ترکمون زدن: ترکمون زده : [عامیانه، اصطلاح] نوعی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اقور: اقور: این واژه به شکل اغور هم ثبت ش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فکل: فکل:کراوات. ( ( شیخ محمود: شما در ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
انف: انف: دماغ، مغز . ( ( این شما هستی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
قبراق: واژه ی قبراق در زبان ترکی در اصل به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سالخاق: واژه ی سالخاق در زبان ترکی در اصل ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
بالینی: مطالعه بالینی یعنی پزشک به شکل عملی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
albucacis: ابوالقاسم الزهراوی که در قرون وسطی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ابوالقاسم زهراوی: الزهراوی که در قرون وسطی نزد اروپائ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دجال: واژه ی دجّال از دو قسمت تشکیل شده ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 20 سوره کهف: آیه 20 سوره کهف: إِنَّهُمْ إِنْ یَظ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 40 سوره توبه: آیه 40 سوره توبه. إِلَّا تَنْصُرُوه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیا و برو داشتن: بیا و برو داشتن : [ لهجه و گویش تهر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بیا و برو: بیا و برو: [ لهجه و گویش تهرانی ] ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درشازده: دَرشازده: احتمالا در گذشته نام محلی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دروازه سعدی: دروازه سعدی: یکی از محلات قدیمی شیر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
لب اب محله: محله لب آب: یکی از محلات قدیمی شیرا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شاه داعی الله: شاه داعی الله: یکی از محلات قدیمی ش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گله بگله: گُله بُگله: جای جای اینجا و آنجا. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در جای خود خشک شدن: در جای خود خشک شدن : [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در چاه افتادن: در چاه افتادن: [عامیانه، کنایه ] فر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درچین و ورچین: درچین و ورچین : [عامیانه، کنایه ] ج ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درخت اگر: درخت اگر: [عامیانه، اصطلاح] امید پو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
درخت مراد: درخت مراد: [عامیانه، اصطلاح] درختی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خط چیزی بودن: در خط چیزی بودن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خود را گذاشتن: در خود را گذاشتن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دردانه حسن کبابی: دردانه ی حسن کبابی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دردر کردن: دردر کردن : [عامیانه، اصطلاح] چو ان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دردسر تراشیدن: دردسر تراشیدن: [عامیانه، کنایه ] ای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دردش بودن: دردش بودن : [عامیانه، اصطلاح] درد ز ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در دل امدن: در دل آمدن: [عامیانه، اصطلاح] به دل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دردو: دِردو: [عامیانه، اصطلاح] سر زبان دا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درد و بلا: درد و بلا: [عامیانه، اصطلاح] نفرینی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درد و بلای کسی به جان خوردن: درد و بلای کسی به جان خوردن : [عامی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در دهان افتادن چیزی: در دهان افتادن چیزی : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در دهان را چفت کردن: در دهان را چفت کردن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در دهان ها افتادن: در دهان ها افتادن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رفتن از جا: در رفتن از جا : [عامیانه، کنایه ] ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رفتن با کسی: در رفتن با کسی: [عامیانه، اصطلاح] ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رفتن پاتیل کسی: در رفتن پاتیل کسی : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رفتن تلنگ: در رفتن تلنگ: [عامیانه، کنایه ] باد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رفتن سخن از دهن: در رفتن سخن از دهن: [عامیانه، اصطلا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رفتن کار از دست کسی: در رفتن کار از دست کسی : [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درز را اب دادن: درز را آب دادن: [عامیانه، اصطلاح] ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درس خود را از بر بودن: درس خود را از بر بودن: [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درش را گذاشتن: درش را گذاشتن: [عامیانه، کنایه ] سک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در عالم هپروت سیر کردن: در عالم هپروت سیر کردن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در غورگی مویز شدن: در غورگی مویز شدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در قال را گذاشتن: در قال را گذاشتن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در قوطی هیچ عطاری یافت نشدن: در قوطی هیچ عطاری یافت نشدن: [عامیا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
درقی: درقی: [عامیانه، اصطلاح] صدای افتادن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در ک رفتن: دَرَ ک رفتن: [عامیانه، کنایه ] برای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در کشتی نشستن و با ناخدا جنگیدن: در کشتی نشستن و با ناخدا جنگیدن : [ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در کوزه گذاشتن و ابش را خوردن: در کوزه گذاشتن و آبش را خوردن : [عا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در کون کسی را چسبیدن: در کون کسی را چسبیدن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در گوش کسی یاسین خواندن: در گوش کسی یاسین خواندن : [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در لاک خود فرو رفتن: در لاک خود فرو رفتن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در معامله را گذاشتن: در معامله را گذاشتن: [عامیانه، اصطل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در و تخته به هم خوردن: در و تخته به هم خوردن: [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در و تخته را مهر کردن: در و تخته را مهر کردن: [عامیانه، اص ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دروغ به هم بافتن: دروغ به هم بافتن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دروغ درامدن: دروغ درآمدن : [عامیانه، اصطلاح] معل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دروغ دسته نقاشی: دروغ دسته نقاشی : [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دروغ دون: دروغ دون : [عامیانه، اصطلاح] مطالب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درویش کردن چشم ها: درویش کردن چشم ها : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در هچل افتادن: در هچل افتادن : [عامیانه، اصطلاح] د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در هچل انداختن: در هچل انداختن: [عامیانه، اصطلاح] ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درهم بودن: در هم بودن: [عامیانه، اصطلاح] پریشا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در هم رفتن سگرمه: در هم رفتن سگرمه : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در هم لولیدن: در هم لولیدن: [عامیانه، اصطلاح] توی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در یک جوی نرفتن اب کسی با کسی: در یک جوی نرفتن آب کسی با کسی : [عا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درینگ درینگ: درینگ درینگ : [عامیانه، اصطلاح] صدا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دری وری گفتن: دری وری گفتن: [عامیانه، اصطلاح] سخن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دزدبازار: دزد بازار : [عامیانه، اصطلاح] پر هر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دزد حاضر و بز حاضر: دزد حاضر و بز حاضر : [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دزد زدن: دزد زدن : [عامیانه، اصطلاح] مورد دز ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دزد سرگردنه: دزد سر گردنه: [عامیانه، کنایه ] کاس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دزد و حیز: دزد و حیز : [عامیانه، اصطلاح] نادرس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دزد و دغل: دزد و دغل: [عامیانه، اصطلاح] نادرست ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دزدیدن قد: دزدیدن قد: [عامیانه، اصطلاح] خود را ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دزدی گرگی: دزدی گرگی : [عامیانه، اصطلاح] دله د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست از پا خطا نکردن: دست از پا خطا نکردن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست از پا درازتر: دست از پا دراز تر: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست از سر کچل کسی بر نداشتن: دست از سر کچل کسی بر نداشتن: [عامیا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست از همه جا کوتاه شدن: دست از همه جا کوتاه شدن: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست انداختن به روی چیزی: دست انداختن به روی چیزی: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست اندر کار شدن: دست اندر کار شدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بالا را گرفتن: دست بالا را گرفتن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بالا کردن: دست بالا کردن: [عامیانه، کنایه ] پی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بده داشتن: دست بده داشتن: [عامیانه، کنایه ] بخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بردار نبودن: دست بردار نبودن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دستبرد زدن: دستبرد زدن: [عامیانه، اصطلاح] دزدید ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بردن در چیزی: دست بردن در چیزی: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به اب رسانیدن: دست به آب رسانیدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به جیب: دست به جیب: [عامیانه، کنایه ] بخشند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به چماق: دست به چماق: [عامیانه، کنایه ] چماق ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به چیزی شدن: دست به چیزی شدن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دامان کسی شدن: دست به دامان کسی شدن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دست دادن: دست به دست دادن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دست کردن: دست به دست کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دست گرفتن: دست به دست گرفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دست گشتن: دست به دست گشتن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دست مالیدن: دست به دست مالیدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دل کسی گذاشتن: دست به دل کسی گذاشتن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست به دهن: دست به دهن: [عامیانه، اصطلاح] کسی ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دهن رسیدن: دست به دهن رسیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به روی کسی بلند کردن: دست به روی کسی بلند کردن : [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به ریش کشیدن: دست به ریش کشیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به ریش گرفتن: دست به ریش گرفتن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سر کردن کسی: دست به سر کردن کسی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سر و روی چیزی کشیدن: دست به سر و روی چیزی کشیدن: [عامیان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سینه ایستادن: دست به سینه ایستادن: [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به عصا راه رفتن: دست به عصا راه رفتن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به فرار کسی خوب بودن: دست به فرار کسی خوب بودن : [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کار نرفتن: دست به کار نرفتن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کیسه شدن: دست به کیسه شدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به گردن: دست به گردن : [عامیانه، کنایه ] در ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست به گریبان شدن: دست به گریبان شدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست به یقه شدن: دست به یقه شدن: [عامیانه، کنایه ] ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پایین را گرفتن: دست پایین را گرفتن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پیش را گرفتن: دست پیش را گرفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست چپ: دستِ چپ : [عامیانه، اصطلاح] سمت چپ.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست چپ از دست راست ندانستن: دست چپ از دست راست ندانستن: [عامیان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست چپی: دست چپی: [عامیانه، اصطلاح] از جناح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست کسی را خواندن: دست کسی را خواندن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خالی برگرداندن: دست خالی برگرداندن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خالی بودن: دست خالی بودن : [عامیانه، کنایه ] ت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خدا به همراه: دست خدا به همراه: [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دستخوش: دست خوش ! : [عامیانه، اصطلاح] آفرین ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست داشتن در کاری: دست داشتن در کاری: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست دستی: دست دستی : [عامیانه، اصطلاح] سرسری، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست دلبر: دستِ دلبر: [عامیانه، اصطلاح] گران ق ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست را بند کردن: دست را بند کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست راستی: دست راستی: [عامیانه، اصطلاح] از جنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر بال کسی کردن: دست زیر بال کسی کردن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست شستن از چیزی: دست شستن از چیزی: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست شما درد نکند: دست شما درد نکند: [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست شما را می بوسد: دست شما را می بوسد: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست علی به همراه: دست علی به همراه : [عامیانه، اصطلاح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست فرمان: دست فرمان: [عامیانه، اصطلاح] مهارت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دستک دمبک: دستک دمبک : [عامیانه، اصطلاح] بهانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستک دمبک دراوردن: دستک دمبک درآوردن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی افتادن: دست کسی افتادن: [عامیانه، اصطلاح] گ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی امدن: دست کسی آمدن: [عامیانه، اصطلاح] آگا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی به دهانش رسیدن: دست کسی به دهانش رسیدن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی در کار بودن: دست کسی در کار بودن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی را از پشت بستن: دست کسی را از پشت بستن : [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی را پس زدن: دست کسی را پس زدن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی را توی پوست گردو گذاشتن: دست کسی را توی پوست گردو گذاشتن: [ع ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی را بند کردن: دست کسی را بند کردن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی را کوتاه کردن: دست کسی را کوتاه کردن : [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی رو شدن: دست کسی رو شدن: [عامیانه، کنایه ] م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کشیدن از کار: دست کشیدن از کار : [عامیانه، اصطلاح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست گرفتن کسی: دست گرفتن کسی : [عامیانه، کنایه ] م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست گرفتن برای کسی: دست گرفتن برای کسی : [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستگیره خطر: دستگیره ی خطر: [عامیانه، اصطلاح] وس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستمال ابریشمی: دستمال ابریشمی : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستمال ابریشمی برداشتن: دستمال ابریشمی برداشتن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستمال به دست: دستمال به دست : [عامیانه، کنایه ] چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستمال به دست بودن: دستمال به دست بودن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دستمال سفره: دستمال سفره: [عامیانه، اصطلاح] پارچ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستم به دامنت: دستم به دامنت : [عامیانه، کنایه ] ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست من و دامن تو: دست من و دامن تو : [عامیانه، اصطلاح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست ننه ات درد نکند: دست ننه ات درد نکند: [عامیانه، اصطل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و بال کسی تنگ بودن: دست و بال کسی تنگ بودن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا پنبه ای: دست و پا پنبه ای : [عامیانه، اصطلاح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا توی هم رفتن: دست و پا توی هم رفتن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا نمدی: دست و پا نمدی: [عامیانه، اصطلاح] نگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پای خود را جمع کردن: دست و پای خود را جمع کردن: [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست و پای خود را گم کردن: دست و پای خود را گم کردن: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و دل کسی به کار نرفتن: دست و دل کسی به کار نرفتن: [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و رو شسته: دست و رو شسته: [عامیانه، اصطلاح] بی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و رو نشسته: دست و رو نشسته: [عامیانه، اصطلاح] ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دسته اش را در کردن: دسته اش را در کردن : [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دسته چاقو نشستن: دسته چاقو نشستن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دسته دیزی: دسته دیزی: [عامیانه، اصطلاح] قوم و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دسته راه انداختن: دسته راه انداختن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دستی از دور بر اتش داشتن: دستی از دور بر آتش داشتن : [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستی به سر و صورت کشیدن: دستی به سر و صورت کشیدن: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستی پس دستی پیش: دستی پس، دستی پیش: [عامیانه، ضرب ال ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست یکی داشتن: دست یکی داشتن: [عامیانه، کنایه ] هم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دشت کسی را کور کردن: دشت کسی را کور کردن اولین فروش کاسب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دعوا راه انداختن: دعوا راه انداختن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دعوا مرافعه: دعوا مرافعه : [عامیانه، اصطلاح] جنگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دعوت حق را لبیک گفتن: دعوت حق را لبیک گفتن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دق دل در اوردن: دق دل در آوردن ( خالی کردن ) : [عام ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دق کش کردن: دق کُش کردن : [عامیانه، کنایه ] سبب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دق مرده: دق مرده : [عامیانه، اصطلاح] گرفتار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دقیانوس: دقیانوس : [عامیانه، اصطلاح] نام یکی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دقیانوس: دقیانوس : [عامیانه، اصطلاح] نام یکی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دکان کسی را تخته کردن: دکان کسی را تخته کردن : [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دکان و دستگاه به هم زدن: دکان و دستگاه به هم زدن: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دکمه را انداختن: دکمه را انداختن: [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دک و دنده: دک و دنده : [عامیانه، اصطلاح] بالا ...
٨ ماه پیش