علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل مرغ: مثل مرغ ؛ زودخوابنده در اول شب. - ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل مرغ اسیابان: مثل مرغ آسیابان ؛ مبرم و شوخ دیده. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل مرغ اورود کرده: مثل مرغ اورود کرده ؛با بن موهایی بر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل مرغ سرکنده: مثل مرغ سرکنده ؛ سخت مضطرب. - || ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل مرغ کرک یا کرچ: مثل مرغ کرک یا کرچ ؛ بی آرام.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ اردن: مرغ آردن ؛ یکی ازنژادهای خوب و تخمی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ ارپینکتون: مرغ ارپینکتون ؛ از نژادهای خوب و تخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ امریکائی: مرغ امریکائی ؛ نوع درشت و پا زرد و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ بریان: مرغ بریان ؛ مرغ برشته شده. مرغ سرخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرغ پا کوتاه: مرغ پا کوتاه ؛ مرغ کُل. از انواع مر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ پلیموت راک: مرغ پلیموت راک ؛ نوعی مرغ امریکائی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ تخمی: مرغ تخمی ؛ مرغ خانگی که دوران تخم گ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ جاوه: مرغ جاوه ؛ از انواع مرغ خانگی است.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ چین و ماچین: مرغ چین و ماچین ؛ از انواع مرغ خانگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ خانگی خواندن: مرغ خانگی خواندن. ( المصادر زوزنی ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرغخانه: مرغ خانه ؛ مرغ خانگی : چو مرغ خانه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ دوتاجه: مرغ دوتاجه ؛ از انواع درشت و سیاه و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ سبزوار: مرغ سبزوار ؛ نوعی از ماکیان که زیر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ سرکنده: مرغ سرکنده ؛ مرغ که تازه سر او برید ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ کپ: مرغ کُپ ؛ مرغ کُرچ. مرغ کرک. و رجوع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ کرک: مرغ کرک ؛ مرغ کرچ ، مرغ کپ ، مرغی ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ کل: مرغ کُل ؛ مرغ پاکوتاه. ( یادداشت مر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ گردن لختی: مرغ گردن لختی ؛ یکی از نژادهای مرغ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ لاری: مرغ لاری ؛ نوعی مرغ خانگی بزرگ جثه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ نیم بسمل: مرغ نیم بسمل ؛ مرغ تازه بسمل کرده ، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ دندانش را داده سبزی گرفته: مرغ دندانش را داده سبزی گرفته ؛ مرغ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ را به شغال سپردن: مرغ را به شغال سپردن ؛ نظیر گوشت را ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ همسایه به چشم غاز امدن: مرغ همسایه به چشم غاز آمدن ؛ چشم بد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به مرغشان کیش نمی توان گفت: به مرغشان کیش نمی توان گفت ؛ اصلاً ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیر مرغ حاضر کردن: شیر مرغ حاضر کردن ؛ عزیز و نایاب تر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صدای مرغ به تخمی نیرزد: صدای مرغ به تخمی نیرزد. ( ازجامع ال ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ صراحی: مرغ صراحی ؛ صراحیی که شبیه مرغ سازن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چه را: چرا/ چه را : واژه چرا ، به معنای " ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دهن مار بیرون امدن: از دهن مار بیرون آمده ؛ کنایه از چی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چون مار بر خود پیچیدن: چون مار بر خود پیچیدن ؛ از درد یا ع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرکوفته مار: سرکوفته مار ؛مار سرکوفته. مار که سر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گزیده مار: گزیده مار ؛ کسیکه مار او را گزیده ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مار ابی: مار آبی ؛ گونه ای مار بدون زهر است ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار به دست دشمن کوفتن: مار به دست دشمن کوفتن ؛ دشمن را برا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار به دست دیگری گرفتن: مار به دست دیگری گرفتن ؛ دیگری را ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار به دست گرفتن: مار به دست گرفتن ؛ کنایه از کار دشو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار بیوراسب: مار بیوراسب ؛ مارضحاک. مارزننده. ما ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار جهنده: مار جهنده ؛ ماری است باریک و کوتاه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار حمیری: مار حمیری ؛ مار منسوب به حمیر. و رج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مار خوردن: مار خوردن ؛ رنج و سختی بردن و غم و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار خوردن و افعی شدن: مار خوردن و افعی شدن ؛ سختی کشیدن و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ماردانی: ماردانی ؛ جای تاریک و تنگ و مرطوب. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار در استین داشتن: مار در آستین داشتن ؛ خصم در خانه پر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار در پیراهن: مار در پیراهن ؛ کنایه از دشمن نزدیک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار در پیراهن داشتن: مار در پیراهن داشتن ؛ دشمن نزدیک دا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار دریائی زهری: مار دریائی زهری ؛ گونه ای مار سمی خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار دم گسسته: مار دم گسسته ؛ مار دم کنده : مار را ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مگر کاروانسرا است: مگر کاروانسرا است:[ ضرب المثل ] چرا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکش مادرش همین یکی را دارد: مکش مادرش همین یکی را دارد:[ ضرب ال ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نخوانده ملا: نخوانده ملا:[ ضرب المثل ] به مزاح ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک لقمه نان پرپری من بخورم یا اکبری: یک لقمه نان پرپری من بخورم یا اکبری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یمین از یسار نشناختن: یمین از یسار نشناختن:[ ضرب المثل ] ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک روده راست در شکم نداشتن: یک روده راست در شکم نداشتن:[ ضرب ال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یا زنگی زنگ یا رومی روم: یا زنگی زنگ یا رومی روم:[ ضرب المثل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هیمه تر به کسی فروختن: هیمه تر به کسی فروختن ( هیزم تر به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هر چه دارم به بر دارم به بقچه پوست خر دارم: هر چه دارم به بر دارم به بقچه پوست ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نه پشت دارد نه مشت: نه پشت دارد نه مشت:[ ضرب المثل ] نه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مگر شش ماهه به دنیا امده ای: مگر شش ماهه به دنیا آمده ای ( مگه ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مگر سرم را داغ کرده اند: مگر سرم را داغ کرده اند:[ ضرب المثل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نعل ریختن: نعل ریختن:[ ضرب المثل ] به شتاب رفت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مزه دهن کسی را دانستن: مزه دهن کسی را دانستن:[ کنایه ] مقص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شوربای ناخوشها: مثل شوربای ناخوشها:[ ضرب المثل ] غذ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل سگ حسن دله: مثل سگ حسن دله:[ ضرب المثل ] آنکه ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل سگ و گربه: مثل سگ و گربه:[ ضرب المثل ] دو تن ه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل سیب زمینی: مثل سیب زمینی:[ ضرب المثل ] بی رگ. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل سگ موس موس کردن: مثل سگ موس موس کردن:[ ضرب المثل ] ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل ستاره سهیل: مثل ستاره سهیل:[ ضرب المثل ] آنکه ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل پیراهن عثمان: مثل پیراهن عثمان:[ ضرب المثل ] دستا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مثل برج زهرمار: مثل برج زهرمار:[ ضرب المثل ] نهایت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل موش روی قالب صابون: مثل موش روی قالب صابون:[ ضرب المثل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل اب و روغن: مثل آب و روغن:[ ضرب المثل ] نیامیخت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن کسی بوی شیر دادن: دهنش بوی شیر میده:[ ضرب المثل ] هنو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گوی از میدان ربودن: گوی از میدان ربودن:[ ضرب المثل ] بر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لگد به گور حاتم زده است: لگد به گور حاتم زده است:[ ضرب المثل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مار دم کنده: مار دم کنده:[ ضرب المثل ] دشمن آسیب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل اجل معلق: مثل اجل معلق:[ ضرب المثل ] از کلمه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل اشتر بر نردبان: مثل اشتر بر نردبان:[ ضرب المثل ] رس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلاغ سر لانه خودش قارقار نمی کند: کلاغ سر لانه خودش قارقار نمی کند:[ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بام چرخ اعظم: بام چرخ اعظم: فلک عرش. ( ( شرع او ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بام عالم: بام عالم: کنایه از آسمان، کنایه از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بام فلک: بام فلک :کنایه از آسمان است . ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بام و دیوار خز: بام و دیوار خز: بام و دیوار خزنده، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به اب افکندن: به آب افکندن : کنایه از از بین بردن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به اب بردن و تشنه باز اوردن: آب بردن و تشنه باز آوردن : کنایه از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به اب دادن: به آب دادن : در آب انداختن و بیهوده ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به بالای کسی بافته نبودن: به بالای کسی بافته نبودن : سزاوار و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به برگ بودن: به برگ بودن: ساز و سامان فراهم بودن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به بازی شمردن: به بازی شمردن: عبث و بیهوده شمردن، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به پای در اوردن: به پای درآوردن : به پا آوردن، بر پا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به جوال کردن: به جوال کردن: کنایه از فریب دادن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بحر روحانی: بحر روحانی: مقام ذات و صفات بی نهای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاز: آیاز: در زبان ترکی آیاز گئجه به شب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مذمت کردن: در زبان ترکی به نکوهش و سرزنش "قینم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دمیرچی اوغلی: دمیرچی اوغلو از شخصیت های مثبت داست ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کچل حمزه: کچل حمزه: از شخصیت های منفی داستان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خان ایواز: خان آیواز یا خان ایواز : از شخصیت ه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خاک در نشستن: به خاک در نشستن : بر خاک نشستن، بیچ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخت بر گرفتن: رخت بر گرفتن : بخت یافتن، به دولت و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخت جای: بخت جای: جایگاه بخت و اقبال . ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خود بر اشفتن: به خود برآشفتن : درهم شدن و به خشم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خیز امدن: به خیز آمدن : برخاستن بر انگیخته شد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به درخت فرو کردن: به درخت فرو کردن : دار زدن، از درخت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دمی در اویختن و به بادی گریختن: : این بیت اشارت است به قصه ای که گو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بر انگشت پیچیدن: بر انگشت پیچیدن : یاد داشتن، چه هر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برج ماهی: برج ماهی : برج حوت. برج دوازدهم از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برخاستن دل: برخاستن دل : به هیجان آمدن آن. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر در عار و ذل قعود کردن: بر درعار و ذل قعود کردن : کنایه از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر دورای ایستادن: بر دورای ایستادن : کنایه از دو دل ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر ره سیل و رود خانه ساختن: در ره سیل و رود خانه ساختن : کنایه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بر سر زدن: بر سر زدن : کنایه از ملامت و سرزنش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر فراز یخ نوشتن: بر فراز یخ نوشتن: بر یخ نوشتن، نابو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برکسی بام خوردن: برکسی بام خوردن : پیش دستی کردن، مب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برکسی یا چیزی چیر بودن: بر کسی یا چیزی چیر بودن: مسلط بودن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بزمگاه نامردان: بزمگاه نامردان : کنایه از این جهان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بساط بسیط: بساط بسیط: زمین فراخ، پهنه ی زمین. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بس بودن با چیزی یا کسی: بس بودن با چیزی یا کسی : با او بر م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسته گرفتن: بسته گرفتن: ظاهراً به معنی مطیع گرد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به شهی اواز دادن: به شهی آواز دادن : اعلام پادشاهی کر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بط چینی: بط چینی : ظاهراً صراحی شراب است که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به کف کردن: به کف کردن : به دست آوردن، تصرف کرد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به نرخ اب شدن: به نرخ آب شدن : ظاهراً به معنی بی ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوسه بر پای خود دادن: بوسه بر پای خود دادن : شیفته ظاهر خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوی یافتن: بوی یافتن : نشان یافتن، راه یافتن . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بهار فشان: بهار فشان : شکوفه پاشان، گل افشان . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به هیچ سبیل: به هیچ سبیل : به هیچ وجه، به هیچ نح ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیت بیماری: بیت بیماری : بیت المرض - خانه نهم، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیت اخوه: بیت اخوه : بیت الاخوه، در علم احکام ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیخ به اب رسیدن: بیخ به آب رسیدن : ظاهراً به معنی رو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به یک سو افکندن: به یکسو افکندن : رها کردن، به کناری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی کاه و پنبه دانه گاو خریدن: بی کاه و پنبه دانه گاو خریدن : مثل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی نکاح زاده: بی نکاح زاده : حرامزاده، آنکه بی نک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی نیازی فروختن: بی نیازی فروختن : در بیت زیر به معن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بینی ترش کردن: بینی ترش کردن : کنایه از روی درهم ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جناب: جناب در ریخت جناغ وجناغ در ریخت جن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جناغ: جناب در ریخت جناغ وجناغ در ریخت جن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افتابه: آبتابه در ریخت آفتابه وآفتابه در ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابکانه: آبکانه در ریخت آفکانه وآفکانه در ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افکانه: آبکانه در ریخت آفکانه وآفکانه در ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

داغون: داغون تغییر یافته ی داغین ترکی هست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کهف: در زبان ترکی به غار ( کهف ) کؤهول گ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پا در نهادن: پا در نهادن: . پا نهادن در کاری، آغ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 2 سوره کهف: [و همچنین کتابی است ] ثابت و استوار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 1 سوره کهف: ترجمه ی آیه : [ هر نوع ] ستایشی مخص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 3 سوره کهف: ترجمه آیه : [ و همچنین کتابی هست اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 5 سوره کهف: مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا ل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 6 سوره کهف: فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 7 سوره کهف: آیه 7 سوره کهف. إِنَّا جَعَلْنَا مَ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 8 سوره کهف: آیه 8 سوره کهف. وَإِنَّا لَجَاعِلُو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 9 سوره کهف: آیه 9 سوره کهف. أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 4 سوره کهف: وَیُنذِرَ ٱلَّذِینَ قَالُواْ ٱتَّخَ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 10 سوره کهف: آیه 10 سوره کهف. إِذْ أَوَی الْفِتْ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 11 سوره کهف: آیه 11 سوره کهف. فَضَرَبْنَا عَلَیٰ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایه 11 سوره کهف: آیه 11 سوره کهف. فَضَرَبْنَا عَلَیٰ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 12 سوره کهف: آیه 12 سوره کهف. ثُمَّ بَعَثْنَاهُم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب از اسیاب افتادن: آب از آسیاب افتادن :آرامشی برقرار ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب امد و تیمم باطل شد: آب آمد و تیمم باطل شد :اصل کار آمد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب توی دلش تکان نمی خورد: آب توی دلش تکان نمی خورد :آرام وآهس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب خوش از گلو پایین نرفتن: آب خوش از گلو پایین نرفتن: راحتی ند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم: آب در کوزه ماتشنه لبان می گردیم : ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب زیر پوست رفتن: آب زیر پوستش رفته است:کمی چاق شده ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب تاب دادن: آب تاب دادن :به موضوعی اهمیت زیادی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابی از او گم نمی شود: آبی از او گم نمی شود:امکان انجام دا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تر و خشک با هم سوختن: آتش چون بر افروخت بسوزد تر وخشک :در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتش زیر خاکستر: آتش زیر خاکستر:آرامش موقت - موذی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخر کار خود را کردن: آخر کار خود را کردن:به مقصو خود رسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخوند شدن چه اسان وانسان شدن چه مشکل: آخوند شدن چه آسان وانسان شدن چه مشک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم باید لقمه را به اندازه دهانش بگیرد: آدم باید لقمه را به اندازه دهانش بگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم گدا این همه دادا: آدم گدا این همه ادا:آدمهای فقیر بیش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم گرسنه سنگ را هم می خورد: آدم گرسنه سنگ را هم می خورد:به کسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم مفتخور خوش سلیقه می شود: آدم مفتخور خوش سلیقه می شود:کسی که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادم ناشی بوق را از سر گشادش می زند: آدم ناشی سرنا را از سر گشاد آن می ز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادم یک بار پاش تو چاله می ره: آدم یکبار پایش تو چاله می افتد:از ه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارزو را به گور بردن: آرزو را به گور بردن:به هدف ومقصود خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ازموده را ازمون خطاست: آزموده را آزمون خطاست:باکسی که قبل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشپز که دوتا شد اش یا شور می شود یا بی نمک: آش پز که دوتا شد آش یا شور می شود ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش خوب باشد کاسه اش چوب باشد: آش خوب باشد کاسه اش چوب باشد:اصل مه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اش کشکه خالته بخوری پاته نخوری پاته: آش کشک خالته بخوری باته نخوری پاته: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اش کشکه خالته بخوری پاته نخوری پاته: آش کشک خالته بخوری باته نخوری پاته: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اش و لاش کردن: آشو لاش کردن:صدمه وآسیب سختی دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشی برای کسی پختن که یک وجب یا چهار انگشت روغن رویش باشد: آشی برای کسی پختن:درد سری برای کسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتابه لگن هفت دست وشام و ناهار هیچ: آفتابه لگن هفت دست وشام و ناهار هیچ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افتاب لب بام: آفتاب لب بام است:مرگ او نزدیک است

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب همیشه زیر ابر نمی ماند: آفتاب همیشه زیر ابر نمی ماند:حقیقت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور کرد: آمد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انقدر بایست که زیر پایت سبز شود: آنقدر بایست که زیر پایت سبز شود:انت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر پای کسی علف سبز شدن: زیر پای کسی علف سبز شدن:انتظار کشید ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ان وقت که جیک جیک مستانت بود یاد زمستانت نبود: آن وقت که جیک جیک مستانت بود یاد زم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اویزه گوش کردن: آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهسته بیا اهسته برو گربه شاخت نزند: آهسته بیا آهسته برو گربه شاخت نزند: ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجاق پدر راروشن نگه داشتن: اجاق پدر راروشن نگه داشتن:فرزند داش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 13 سوره کهف: آیه 13 سوره کهف. نَحْنُ نَقُصُّ عَل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایه 13 سوره کهف: آیه 13 سوره کهف. نَحْنُ نَقُصُّ عَل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امت وسط: بسمه تعالی منظور از عبارت " امت وسط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اغوز: واژه ی" آغوز" یا "آغیز " تغییر یافت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احترام امام زاد ه با متولی ان است: احترام امام زاد ه با متولی آن است: ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های علی باقری