نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از اب نجنبیدن: آب از آب نجنبیدن ، یا تکان نخوردن ؛ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از بنه تیره بودن: - آب از بنه تیره بودن ؛ عیب و خلل د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از جگر بخشیدن: آب از جگر بخشیدن ؛ عطا کردن و چیزی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از تارک گذشتن: آب از تارک گذشتن ؛ برسیدن ، و به آخ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از دست نچکیدن کسی را: - آب از دست نچکیدن کسی را ؛ سخت ممس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از چک و چانه سرازیر شدن کسی را: آب از چک و چانه سرازیر شدن کسی را ؛ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از دهان رفتن یا سرازیر شدن کسی را: آب از دهان رفتن یا سرازیر شدن کسی ر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از سرچشمه گل بودن: - آب از سرچشمه گل بودن ؛ آب از بنه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از سر گذشتن کسی را: - آب از سر گذشتن کسی را ؛ آب از تار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از سر تیره بودن: آب از سر تیره بودن ، آب از بنه تیره ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از کسی گشادن کسی را: آب از کسی گشادن کسی را ؛نفع و فائدت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب انداختن ماست و اش سرد: - آب انداختن ماست و آش سرد ؛ جداشدن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب بستن در: - آب بستن در. . . ؛ مشروب کردن زمین ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اب بر اتش کسی ریختن: آب ( آبی ) بر آتش کسی ریختن ( زدن ) ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب انداختن ستور: - آب انداختن ستور ؛ میختن او.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب انداختن دهان: - آب انداختن دهان ؛ فزوده شدن اشتها ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب بستن در مالی: آب بستن در مالی ؛ به اسراف و تبذیر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب به جوی کسی روان بودن: آب به جوی کسی روان بودن ؛ بکام و مر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب به جوی بازامدن: آب به جوی بازآمدن ، آب رفته به جوی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب به دهان امدن کسی را: آب به ( در، اندر ) دهان آمدن کسی را ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب به روی اتش زدن: آب به روی آتش زدن ؛ تسکین غضب فتنه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب به سوراخ مورچه ریخته شدن: آب به سوراخ مورچه ریخته شدن ؛ غوغا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب به گلو جستن: - آب به گلو جستن ؛ فرودویدن آب به ق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب بی لجام خوردن: آب بی لجام ( بی لگام ) خوردن ؛ بی م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب به زیر کسی هشتن: آب به زیر کسی هشتن ؛ او را فریفتن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اب پیکر: آب پیکر ؛ بکنایه ، جرمی روشن از اجر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب پاکی بر دست کسی ریختن: - آب پاکی ( با یاء مصدری ) بر ( روی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب چکیدن از نثر یا نظمی: آب چکیدن از نثر یا نظمی ؛ سخت فصیح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب تیره گشتن کسی را نزد دیگری: آب تیره گشتن کسی را نزد دیگری ؛ منف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب چکیدن از چیزی: آب چکیدن از چیزی ؛ تازه و طری بودن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب دادن فلز: آب دادن فلز ؛ طلی کردن آن به فلزی گ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب خوش: آب خوش ؛ آب گوارا. فُرات. آب شیرین.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب دادن کارد و شمشیر و نوع ان: آب دادن کارد و شمشیر و نوع آن ؛ عمل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در جوی نماندن: - آب در جوی نماندن ؛ بشدن دولت و اق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در چشم نبودن کسی را: آب در چشم نبودن کسی را ؛ بی حیاو بی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در دل تکان نخوردن: آب در دل تکان نخوردن ؛ سخت آهسته کا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب خاطر: آب خاطر ؛ صفای فکرت : بجوی تو همه آ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در سینه شکستن: - آب در سینه شکستن ؛ دردی گذرا و مو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در شیر کردن: آب در شیر کردن ؛ غش و دغل کردن در م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در دهان امدن از: آب در دهان آمدن از. . . ؛ شائق و خو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در دیده یا چشم نداشتن: - آب در دیده یا چشم نداشتن ؛ بی شرم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب دیزی را زیاده کردن: - آب دیزی را زیاده کردن ؛ بمزاح ، چ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب را اب کشیدن: - آب را آب کشیدن ؛ سخت پرهیز و احتی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در گلو شکستن یا به گلو جستن: آب در گلو شکستن یا به گلو جَستن ؛ ف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در دهان گشتن کسی را: آب در دهان گشتن کسی را ؛ ازدیدن یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب رفته به جوی بازامدن: آب رفته به جوی بازآمدن . رجوع به آب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
عبرت: عبرت از ماده اعتبار در اصل از عبور ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اتاق: اتاق ماشین ( خودرو ) اتاق خودرو ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
بک گراند: بک گراند: صداها ، اجسام ومناظری را ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه اسد: کوه اسد ؛ کوهی است که پیوسته آتش از ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه اخضر: کوه اخضر ؛ کنایه از کوه قاف است. ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه به کوه: کوه به کوه ؛ از این کوه به آن کوه. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
افتاب به کوه رفتن: آفتاب به کوه رفتن ؛ مردن. ( ناظم ال ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه پولاد: کوه پولاد ؛ کنایه از زنجیر بسیار گر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه حلم: کوه حلم ؛ بردباری عظیم. وقار و عظمت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کوه تیغ: کوه تیغ ؛ کنایه از روشنی بسیار است. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه رونده: کوه رونده ؛ کنایه از اسب و فیل قوی. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کوه کوهان: کوه کوهان ؛ شتری که کوهانی بلند و ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه و کاه: کوه و کاه ؛ بزرگ و کوچک. مهم و بی ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه گنج: کوه گنج ؛ کنایه از گنج بزرگ. ( آنند ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه و کتل: کوه و کتل ؛ کوه و تپه های بلند. کوه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه زمرد: کوه زمرد ؛ مراد از شیئی محال. ( غیا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل کوه: مثل کوه ، مثل کوه ابوقبیس ، مثل کوه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
هفت کوه در میان: هفت کوه در میان ؛ چون نام مرگ یا بل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوه و بیابان بریدن: کوه و بیابان بریدن ؛ قطع کردن کوه و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوهی را به کاهی بخشیدن: کوهی را به کاهی بخشیدن ؛ پربهایی را ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
زولبیا: زولبیا: نوعی از شیرینی های عصر قدیم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اسوره: اسورة جمع سوار ( بر وزن هزار ) به م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اسفونا: آسفونا از ماده اسف هم به معنی اندوه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اکواب: اکواب جمع کوب به معنی ظروف آب است ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مبلس: مبلس از ماده ابلاس در اصل به معنی ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل جهنم: مثل جهنم ؛ سخت گرم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر به جهنم می زند: سر بجهنم میزند ؛ سخت عظیم و فراوان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سوراخ موش: سوراخ موش ؛ نقب و سوراخی که موش بکن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل شاش موش: مثل شاش موش ؛ آبی سخت باریک. ( یادد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل موش: مثل موش ؛ ترسان و حقیر. ( از امثال ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مثل موش اب کشیده: مثل موش آب کشیده ؛ سراپا خیس از قرا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
موش پرنده: موش پرنده ؛ سنجاب. ( ناظم الاطباء ) ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موش تو اش انداختن: موش تو آش انداختن ؛ در تداول عامه ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موش در انبان داشتن: موش در انبان داشتن ؛ کنایه از غارت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موش دشتی: موش دشتی ؛ موش صحرایی. قسمی از موش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
موش دوپا: موش دوپا ( دوپای ) ؛ یک قسم حیوانی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موش را اب کشیده خوردن: موش را آب کشیده خوردن ؛ حرامی را به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موش سلطانی: موش سلطانی ؛ موشی باشد به مقدار جثه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
موش سیاه: موش سیاه ؛ یکی از گونه های موش کوچک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موش کر: موش کر ؛ زبابة. ( مهذب الاسماء ) ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موش کشتن در کاری: موش کشتن در کاری ؛ کنایه است از موش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موش کوچک بیابانی: موش کوچک بیابانی ؛ گونه ای موش که د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موش موش کردن: موش موش کردن ؛ شاید صورتی دیگر از م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
موش و گربه: موش و گربه ؛ دو ضد. دو مخالف. دو آش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موش و گربه بازی دراوردن: موش و گربه بازی درآوردن ؛ کسی را به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بز اعمش: بز اعمش ؛ مثل است برای کسی که مطلبی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ماده بز: ماده بز ؛ عنز. ( یادداشت بخط دهخدا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوسفند امام رضا را تا چاشت نمی چراند: گوسفند امام رضا را تا چاشت نمی چران ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل گوسفند: مثل گوسفند ؛ احمق. ( امثال و حکم ج ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل گوسفند سربریده: مثل گوسفند سربریده ؛ چشمی گسیخته. ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط گشاده: خط گشاده :خوش خط ، واضح، روشنگر، بی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط مبین: خط مبین :خوش خط ، واضح، روشنگر، بیا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پارسی مطلق: پارسی مطلق :فارسی سره ، فارسی خالص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
منبیس: منبیس:ننویس ، منویس ( ( و نامهٔ خو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کاغذ منصوری: کاغذ منصوری : یکی از اصطلاحات مربوط ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب پنبه دانه در می نماید: شب پنبه دانه ، دُر می نماید. نظیر: ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شب جدایی: - شب جدایی ؛ شب فراق. شب دوری : تو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب دیجور: شب دیجور ؛ شب تاریک و تار و تیره : ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب شراب: شب شراب ؛ شبی که در آن می نوشند. شب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شب عید: - شب فراق ؛ شب جدایی. شب هجران. و ر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فرزندان شب: - فرزندان شب ؛ اشخاصی که اعمال خود ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گیسوی شب: - گیسوی شب ؛ کنایه از تاریکی شب : ی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
میر شب: - میرشب ؛ رئیس عسس و شبگرد. داروغه.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب ازرق: شب ازرق ؛ گوگرد مس است. ( از متن ال ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب الاساکفه: شب الاساکفة ؛ قلی مصاعد است. ( تحفه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شب الصباغین: شب الصباغین ؛قلی است. ( تحفه حکیم م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شب العصفر: - شب العصفر ؛ قلی مصاعد است. ( تحفه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب القلی: شب القلی ؛ قلی مصاعد است. ( تحفه حک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب زفر: شب زفر ؛ نوعی از زاج است مرطوب و زو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب مدحرج: شب مدحرج ؛ زاج مایل به استداره. ( ت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب مشقق: شب مشقق ؛نام نوعی از زاج است. ( تذک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب منجانی: شب منجانی ؛ آن بود که صباغان بکار ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز کسی به شب کشیدن: روز کسی به شب کشیدن: تمام شدن آن. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره بام: ستاره بام ؛ ستاره صبح. ( ناظم الاطب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره بی روشن: ستاره بی روشن ؛ ترجمه کوکب ثابت است ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ستاره پرست: ستاره پرست ؛ آنکه ستاره را ستایش کن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره پستان: ستاره پستان ؛ سیاهی که بر سر پستان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره خوبان: ستاره خوبان ؛ سرآمد زیبایان. آنکه ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره دمدار: ستاره دمدار ؛ رجوع به ستاره دنباله ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ستاره زمین: ستاره زمین ؛ کنایه از سنگ طلق باشد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره سحر: ستاره سحر ؛ ستاره زهره که در آخر شب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ستاره سینما: ستاره سینما ؛ هنرپیشه درجه اول سینم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره قلندران: ستاره قلندران ؛ آفتاب. ( برهان ) ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره کاروان کش: ستاره کاروان کش ؛ شباهنگ. رجوع به ش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره همت: ستاره همت ؛آنکه همت بلند دارد : آسم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در هفت اسمان یک ستاره نداشت: در هفت آسمان یک ستاره نداشتن ؛ دروی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ستاره به روز کسی نمودن: ستاره بروزکسی نمودن ؛ کیفری سخت به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صبح امید: صبح امید ؛امید که چون سپیده صبح باش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صبح پگاه: صبح پگاه ؛ صبح زود.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صبح پیری: صبح پیری ؛ آغاز پیری : صبح پیری چو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صبح دولت: صبح دولت ؛ آغاز اقبال : باش تا صبح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
صبح مراد: صبح مراد ؛ مرادف صبح امید : سوی چمن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صلوه صبح: صلوة صبح ؛نماز بامداد. نماز دوگانه. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیمار باریک: بیمارِ باریک ؛ مسلول و مدقوق. ( ناظ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیمارجگر: بیمارجگر ؛ که جگر وی بیمار باشد. مک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیمار داشتن: بیمار داشتن ؛ بیمار کردن : دوش می پ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیمار کسی شدن: بیمار کسی شدن ؛ عاشق و دلخسته او شد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیمار گران: بیمار گران ؛ کسی که بمرض مزمنی گرفت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیمار نفاق: بیمار نفاق ؛ آنکه به مرض دوروئی گرف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
درساعت: درساعت ؛ بساعت. فوراً. همانگه. دردم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سم الساعه: سم الساعة؛زهری که فوراً مسموم را بک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بند ساعت: - بند ساعت ؛ تسمه چرمی یا فلزی و غی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جلو بودن ساعت: جلو بودن ساعت ؛ میزان نبودن و تند ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عقب بودن ساعت: عقب بودن ساعت ؛ میزان نبودن و کُند ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوک کردن ساعت: کوک کردن ساعت ؛ بساز کردن آن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل ساعت: مثل ساعت ؛ دقیق و منظم و وقت شناس.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
میزان بودن ساعت: میزان بودن ساعت ؛ درست کار کردن آن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
میزان کردن ساعت: میزان کردن ساعت ؛ تنظیم آن.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ساعه سوعا: ساعة سوعاء ؛ ساعتی سخت. ( مهذب الاس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
من ساعه: من ساعة ؛ اکنون و فی الحال و فی الف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ساعه الغفله: ساعة الغفلة؛ مابین المغرب و العشاء. ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکل عروس در هندسه: شکل عروس در هندسه ؛ همان قضیه فیثاغ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروسان باغ: عروسان باغ ؛ کنایه از گلها و میوه ه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروسان بیابان: عروسان بیابان ؛ کنایه از شتر بارکش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروسان خلد: عروسان خُلد ؛ کنایه ازحوران بهشتی ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروسان درخت: عروسان درخت ؛ کنایه از شاخه های نور ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروسان عور: عروسان عور ؛ کنایه از ستارگان : این ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروسان مرغزار: عروسان مَرغزار ؛ کنایه از گلها و شک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس ارغنون زن: عروس اَرغنون زَن ؛ کنایه از ستاره ز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس تاک: عروس تاک ؛ شراب. ( آنندراج ) .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس جهان: عروس جَهان ؛کنایه از جهان باشد به ط ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس چرخ: عروس چرخ ؛ کنایه از آفتاب جهان گرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس چمن: عروس چمن ؛ کنایه از گل است. ( فرهنگ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس چهارم: عروس چهارم ؛ کنایه از آفتاب است. ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عروس چهارم فلک: عروس چهارم فلک ؛ کنایه از خورشید جه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس خاوری: عروس خاوری ؛ به معنی عروس چرخ است ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس خشک پستان: عروس خشک پستان ؛ زنی که عقیمه بود ی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس روز: عروس روز ؛ به معنی عروس خاوری است ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس زر: عروس زَر ؛ کنایه ازآتش است : از حجر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس سبا: عروس سبا ؛ اشاره به بلقیس ملکه سبا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس شام: عروس شام ؛ لقب شهر عسقلان است. عروس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس شوی مرده: عروس شوی مرده ؛ کنایه از دنیای فانی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس صحرا: عروس صحرا ؛شتر بارکش. ( آنندراج ) . ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عروس فلک: عروس فلک ؛ کنایه از آفتاب جهان آراس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عروس قلندرها: عروس قلندرها ؛ زن که از آشنا و غریب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کرسی عروس: کرسی عروس ؛ نام قضیه فیثاغورس است د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گنج عروس: گنج عروس ؛ در موسیقی ، نام یکی از ت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عروس حمام بر است: عروس حمام بر است ؛ نسیجی بی دوام لک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عروس شدم خلاص شدم: عروس شدم خلاص شدم ؛ اختیارم با خود ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عروس که به ما رسید شب کوتاه شد: عروس که به ما رسید شب کوتاه شد ؛ مد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عروس مردنی را گردن خارسو نگذارید: عروس مردنی را گردن خارسو نگذارید ؛ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عروسی که خارسو ندارد اهل محل خارسوی اویند: عروسی که خارسو ندارد، اهل محل خارسو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گرفتن ماه: گرفتن ماه ؛ خسوف. رجوع به خسوف شود.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ماه برامدن: ماه برآمدن ؛ طلوع کردن آن. پدیدار و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ماه بر دو هفته: ماه بر دو هفته ؛ ماه شب چهارده : تر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ماه چارده: ماه چارده ؛ قمر چارده شبه. بدر. ماه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ماه چو شاخ گوزن: ماه چو ( چون ) شاخ گوزن ؛ کنایه از ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ماه چهار هفته: ماه چهار ( چار ) هفته ؛ ماهی است که ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ماه خرگاهی: ماه خرگاهی ( خرگهی ) ؛ ماهی را گوین ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ماه درست: ماه درست ؛ ماه وقتی که تمام روشن با ...
١٠ ماه پیش