علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یاقوت: یاقوت:در پهلوی یاکندyākand بوده است ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

درست: درست: دکتر کزازی در مورد واژه ی در ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ایچ: ایچ : در پهلوی اچ ēč ریختی است از " ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوان اشراف: - دیوان اشراف ؛ در تاریخ ایران و اس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوان جزاء عمال دولت: دیوان جزاء عمال دولت ؛ دیوان کیفر ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو هفت در: دیو هفت در ؛ هفت اقلیم. ( ناظم الاط ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه دیناری: دیبه دیناری ؛ دیبایی برنگ دینار و ز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوان حشر: دیوان حشر ؛ محکمه عدل الهی در روز ر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شراب دیناری: شراب دیناری ؛ منسوب است به ابن دینا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو بندی: دیوِ بندی ؛ دیو اسیر و دربند آمده : ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو هفت سر: دیو هفت سر ؛ کنایه از شب است که بعر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو هوا: دیو هوا ؛ کنایه از شیطان و نفس امار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مملکت دیوها: - مملکت دیوها ؛ مقصود ازمملکت دیوها ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو اتشی: دیو آتشی ؛ کنایه از نفس اماره. ( آن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو شهوت: دیو شهوت ؛ شیطان هوا و هوس. ( ناظم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چاردیوار خانه روزن شدن: چاردیوار خانه روزن شدن ؛ کنایه از خ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چاردیوار ظلمانی: چاردیوار ظلمانی ؛ دنیا و قالب انسان ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوان احداث اربعه: دیوان احداث اربعة ؛ عبارت است از دی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوان احشام: دیوان احشام ( دیوان الاحشام ) ؛ راج ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوان استیفاء: - دیوان استیفاء ؛ اداره مالیه و عوا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیو دین: دیودین ؛ شیطان و ابلیس. ( ناظم الاط ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار ناصری: دینار ناصری ؛ دیناری است که بدستور ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار نیشابوری: دینار نیشابوری ؛ وزن آن نزدیک چهار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو در حمام: دیو در حمام ؛ درشت و کریه جثه و چهر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار هرقلی: دینار هرقلی ؛ دیناری از طلای ناب با ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو در شیشه بودن: دیو در شیشه بودن ؛ مسخربودن دیو از ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دینار یوگسلاوی: دینار یوگسلاوی ؛ معادل است با یک صد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو رمیده: دیو رمیده ؛ عفریت جسته از بند.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی چون دینار: روی چون دینار ؛ کنایه از چهره زرد ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو شبینه: دیو شبینه ؛کابوس. ( ناظم الاطباء )

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیوان حرب: دیوان حرب ؛ دادگاه نظامی ، محکمه نظ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حریر دیناری: حریر دیناری ؛ حریر زرد. زرین و طلائ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوان حرب عادی: دیوان حرب عادی ؛ قسمی از دادگاه های ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار رومی: دینار رومی ؛ پول طلای رومی که از مس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار سالمی: دینار سالمی ؛ درسال 803 هَ. ق. بدست ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینارسرخ: دینارسرخ ؛ زرسرخ : چو ملک کر شود و ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دینار شرعی: دینار شرعی ؛ اسم است برای مثقالی از ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار طبریه: دینار طبریه ؛ معادل چهار دانگ ( دان ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار عراقی: دینار عراقی ؛ معادل با 1000 فلس یا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار کویتی: دینار کویتی ؛ پول رایج و معادل 1000 ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار عوال: دینار عوال ؛ دیناری بوده است به بغد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار قیصری: دینار قیصری ؛ منسوب به قیصر روم ، و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار کسروی: دینار کسروی ؛ منسوب به کسری ( معرب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار اردنی: دینار اردنی ؛ معادل با 1000 فلس و ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار أفرنتی: دینار أفرنتی ؛ دیناری که در دوران ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار المیاله: دینارالمیالة ؛ یعنی دیناری که وزن آ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینارالوازنه: دینارالوازنة ؛ دینارالمیالة، دیناری ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینارالهبیریه: دینارالهبیریة ؛ دیناری که در عهدبنی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینارالیوسفیه: دینارالیوسفیة ؛ از بهترین دینارها ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار جیشی: دینار جیشی [ منسوب به جیش = سپاه ] ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار خراسانی: دینار خراسانی ؛ دینار رایج در توران ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار رایج: دینار رایج ؛ دینار رایج در ایران که ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار مرسل: دینار مرسل ؛ دیناری بوده است رایج ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار معاویه: دینار معاویة ؛ پاره ای از مآخذ از ج ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احمددیم: احمددیم ؛ به صورت احمد. به شمائل اح ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رومی دیم: رومی دیم ؛ به چهره رومیان : عنبرین ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرخ دیم: فرخ دیم ؛ با روی فرخ. خجسته روی : ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنگردیم: کنگردیم ؛ جغدروی : نیست در قصر شهان ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیمی بار امدن: دیمی بار آمدن و یا دیمی بار آمده بو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار احمدیه یا احمدی: دینار احمدیة یا احمدی ؛ منسوب به اح ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینار احمر: دینار احمر ؛ تعبیر نایافت بودن دینا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیگ سنگی: دیگ سنگی ، یا سنگین ؛ آوندی که از س ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگ شراکت بجوش امدن: دیگ شراکت بجوش آمدن ؛ سخت همکاری کر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگ طمع بجوش امدن: دیگ طمع بجوش آمدن ؛ سخت به طمع افتا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگ هوس بجوش امدن: دیگ هوس بجوش آمدن ، دیگ هوس پختن ؛ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفت خانه به یک دیگ محتاج شدن: هفت خانه به یک دیگ محتاج شدن ؛ کنای ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگدان سرد: دیگدان سرد ؛ اجاق سرد. اجاق بی آتش. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگر انگشت: دیگر انگشت ؛ انگشت دیگر، انگشتی که ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیگر روز: دیگر روز ؛ فردا. روز دیگر. روز بعد. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگر سال: دیگرسال ؛ سال آینده. عام قابل. سال ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سال دیگر: سال دیگر ؛ سال قابل. سال که آید: سا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگر شب: دیگر شب ؛ شب دیگر. شب بعد. ( یادداش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگر کس: دیگر کس ؛ دگر کس. کس دیگر. دیگری. غ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کس دیگر: کس دیگر ؛دیگری : و جز این سه ، کس د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک بدیگر: یک بدیگر ؛ بهم : همه از رای خود موج ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک ز دیگر: یک ز دیگر ؛از یکدیگر جدا : بهار جوا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگ پرشدن: دیگ پرشدن ؛ کنایه از طاقت برسیدن. ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگ چه کنم بارگذاشتن: دیگ چه کنم بارگذاشتن ؛ کنایه از ترد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگ خشم به جوش امدن: دیگ خشم به جوش آمدن ؛ سخت خشمگین شد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگ ریسه: - دیگ ریسه ؛ دیگ حلیم پزی. دیگ هریس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پهلوی کسی چیزی دیدن: از پهلوی کسی چیزی دیدن ؛ کنایه از م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدیدن شدن: بدیدن شدن ؛ به تماشا رفتن. به نظاره ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در زمین دیدن: در زمین دیدن ؛ به زمین نگاه کردن. س ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در کس دیدن: در کس دیدن ؛ بادقت به او نگریستن. د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیدن در کسی یا در چیزی: دیدن در کسی یا در چیزی ؛ بدو نگریست ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیدن دل: دیدن دل ؛ بینایی و بصیرت. به نیروی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیدن کردن از کسی: دیدن کردن از کسی ؛ عیادت کردن از او ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلا دیدن: بلا دیدن ؛ رنج و تعب و الم دیدن. بل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنج دیدن: رنج دیدن ؛ تحمل رنج و تعب الم کردن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عذاب دیدن: عذاب دیدن ؛ رنج و تعب کشیدن. رنج دی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غم ورنج دیدن: غم ورنج دیدن ؛ رنج کشیدن : ز پیوند ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیفر دیدن: کیفر دیدن ؛ کیفر یافتن. به کیفر رسی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملامت دیدن: ملامت دیدن ؛ سرزنش رسیدن به وی. تحم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نادیدن زنی: نادیدن زنی ؛ مباشرت ناکردن با او. گ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از کسی چیزی را دیدن: از کسی چیزی را دیدن ؛ از او دانستن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نه دیر باشد: نه دیر باشد ؛ زود باشد. قریباً. در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای منقش: دیبای منقش ؛ دیبای رنگارنگ. حریر مل ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شبی دیریاز: شبی دیریاز ؛ شبی دیر کشنده و طولانی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روسی دیار: روسی دیار ؛ دیار روس. کشور روس : ز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نه دیر و دراز: نه دیر و دراز ؛ کوتاه. اندک مدت : م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقه دیبا: شقه دیبا ؛ پاره ای از حریر : کعبه د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یونان دیار: یونان دیار ؛ دیار یونان : عروس گران ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شبی دیریازان: شبی دیریازان ؛ شبی دیریاز. طولانی : ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه ازرق: دیبه ازرق ؛ دیبای ازرق. دیبای کبود ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیار بودن: دیار بودن ؛ ( در لهجه قراء شمال طهر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر برهمن: دیر برهمن ؛ معبد برهمن. رجوع به بره ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عمر دیریاز: عمر دیریاز ؛ طویل. دیرنده. دراز مدت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیاری نیست: دَیّاری نیست ؛ احدی نیست. آفریده ای ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه چین: دیبه چین ؛دیبای چین : در ایوانها گا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر پری سوز: دیر پریسوز ؛ دیر و معبدی در زمان خس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صحبت دیرین: صحبت دیرین ؛ همنشینی و مصاحبت قدیم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیالمه اصفهان و همدان: دیالمه اصفهان و همدان ؛ شاخه ای از ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه خسروانی: دیبه خسروانی ؛ دیبای خسروانی : همه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر چارمین فلک: دیر چارمین فلک ؛ گویا کنایه از آفتا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیالمه بغداد یا عراق: دیالمه بغداد یا عراق ؛ شعبه ای از س ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پسر خاله یا پسر عموی دسته دیزی کسی: پسر خاله یا پسر عموی دسته دیزی کسی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه خسروی: دیبه خسروی ؛ جامه حریر پادشاهی : هم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر چلیپا: دیر چلیپا ؛ دیر صلیب و کنایه از دیر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه رنگ رنگ: دیبه رنگ رنگ ؛ دیبای ملون : سراپرده ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است: در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر خارا: دیر خارا ؛ دیر یا معبد از سنگ خارا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیالمه ری: دیالمه ری ؛ شعبه ای از سلسله آل بوی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه رومی: دیبه رومی ؛ دیباه رومی : تا بوی دهد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیزی از کار در امده است: دیزی از کار در آمده است ؛ مجرب است.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیالمه فارس: دیالمه فارس ؛ شعبه ای از سلسله آل ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر عیسوی: دیر عیسوی ؛ دیر منسوب به عیسی. دیر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه زربفت: دیبه زربفت ؛ دیباه زربفت : جهان را ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیزی پشت سر کسی شکستن: دیزی پشت سر کسی شکستن ؛ آرزوی بازنگ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر غم: دیر غم ؛ کنایه از کلبه احزان ، خانه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیالمه کرمان: دیالمه کرمان ؛ شاخه ای از سلسله آل ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه ششتر: دیبه ششتر ؛ دیبای ششتر : زلفینش ببو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیزی بازاری: دیزی بازاری ؛ آبگوشتی در ظروف سفالی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر مغانه: دیر مغانه ؛ دیر مغان : دوش درون صوم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه صنعا: دیبه صنعا ؛ دیبای بافت صنعا : تو گو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبه معلم: دیبه معلم ؛ دیبای معلم. دیبای بنقش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهل دید: اهل دید ؛ اهل بصیرت. اهل معنی. بینا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای پیروزه: دیبای پیروزه ؛ دیبای آبی رنگ. حریر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر مینا: دیر مینا ؛ معبد نصاری. - || کنایه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیده بانان عالم: دیده بانان عالم ؛ کنایه از هفت کوکب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای چین: دیبای چین یا چینی ؛ دیبای منسوب به ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر هفتم: دیر هفتم ؛ کنایه از فلک هفتم که جای ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیده بان فلک: دیده بان فلک ؛ کنایه از کوکب زحل اس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای روم: دیبای روم ؛ دیبایی که از روم آرند. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر خاکی: دیر خاکی ؛ کنایه از دنیا : چو هست ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیده بان کبود حصار: دیده بان کبود حصار ؛ کنایه از زحل ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای رومی: دیبای رومی ؛ دیبای روم : به دیبای ر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دیرباز: از دیرباز ؛ از دیری بدین سو. از مدت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر خرم: دیر خرم ؛ کنایه از دنیا : اگر زندگا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای زربفت: دیبای زربفت ؛ نوعی حریر که تارهای ز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر رندسوز: دیر رندسوز ؛ دیر تنگ. کنایه از دنیا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دیری: به دیری ؛ در مدتی نسبتاً دراز : پس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای زرد: دیبای زرد ؛ دیبا به رنگ اصفر: بیارا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر سپنجی: دیر سپنجی ؛ کنایه از دنیا است زیرا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تا دیری: تا دیری ؛ تا مدتی دراز. زمانی طولان ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای سرخ: دیبای سرخ ؛ دیبا به رنگ احمر. دیبای ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر کهنسال: دیر کهنسال ؛ کنایه از دنیا : که مید ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تا نه دیر: تا نه دیر ؛ نه در فاصله دور. نه در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای ششتر: دیبای ششتر ؛ دیبا که از ششتر آرند. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دولت دیریاز: دولت دیریاز ؛ دولت دراز مدت : سرانج ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر بودن: دیر بودن ؛ دیر زیستن. دیر ماندن. عم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای ششتری: دیبای ششتری ؛ دیبای ششتر : هر غلامی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیر زود از کسی بودن: دیر زود از کسی بودن ؛ هرچه به تأخی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شب دیریاز: شب دیریاز ؛ شب طویل دراز مدت : همه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای معلم: دیبای معلم ؛ پارچه زردوزی شده. ( نا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای ارمنی: دیبای ارمنی ؛ دیبای بافت ارمنستان. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیبای پخته در پخته: دیبای پخته در پخته ؛ دیبایی که هیچی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برکامه: دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن باز بی روزی نمی ماند: دهن باز بی روزی نمی ماند ؛ یعنی آنک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهر دهاریر: دهر دهاریر ؛ روزگار سخت. ( ناظم الا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن کسی را بستن: دهن کسی را بستن ؛ با بیان و دلیل و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن سگ همیشه باز است: دهن سگ همیشه باز است ؛ به کسی که هم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهر دهیر: دهر دهیر ؛ روزگار سخت. ( ناظم الاطب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهنش استر دارد: دهنش آستر دارد ؛ غذاهای بسیار گرم ر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن کسی را شکستن: دهن کسی را شکستن ؛ خرد کردن دهان او ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهر سفید: دهر سفید ؛ روزگار جوانمرد. ( ناظم ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن مردم نمی شود دوخت: دهن مردم نمی شود دوخت ؛ باید متحلی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن کسی را شیرین کردن: دهن کسی را شیرین کردن ؛ کنایه است ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دهن کسی حرف و سخنی گرفتن: از دهن کسی حرف و سخنی گرفتن ؛ از گف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهر غدار: دهر غدار ؛روزگار حیله گر و فسونکار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن کسی شیرین شدن: دهن کسی شیرین شدن ؛ شیرین کام و راض ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دهن کسی حرفی کشیدن: از دهن کسی حرفی کشیدن ؛ او را به تک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن کف: دهن کف ؛ لعاب دهان. ( ناظم الاطباء ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهر کاسه گردان: دهر کاسه گردان ؛ دنیا و روزگار و عا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن گنده: دهن گنده ؛ که دهانی فراخ دارد. ( یا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پسته دهن: پسته دهن ؛ مقلوب دهن پسته. دهانی زی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک دهن خواندن: یک دهن خواندن ؛ یک بار خواندن آواز. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرومایه دهر: فرومایه دهر ؛ دهر فرومایه. روزگار د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توی دهن شیر رفتن و درامدن: توی دهن شیر رفتن و درآمدن ؛ کنایه ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن فرنگ: دهن فرنگ ؛ دهنه فرنگ ، سنگی که از ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فی اوایل الدهر: فی اوائل الدهر ؛ زمانی دراز پیش از ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دهن افتادن: در دهن افتادن ( یا به دهنها افتادن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن تیر: دهن تیر ؛ سوفارتیر. ( ناظم الاطباء ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دهن کسی حرفی یا عقیده ای نهادن: در دهن کسی حرفی یا عقیده ای نهادن ؛ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن شمشیر: دهن شمشیر ؛ لبه و دمه شمشیر. ( ناظم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دهن گرفتن کسی را: در دهن گرفتن کسی را ؛ بدی او گفتن. ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دهن امدن سخن: در ( یا اندر ) دهن آمدن سخن ؛ برای ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریده دهن: دریده دهن ؛ دهن دریده. که ضبط راز ن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهن الوده: دهن آلوده ؛ که دهانش به چیزی آلوده ...

٥ ماه پیش

مدال‌های علی باقری