نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان مشوش: نان ِ مُشوش ؛ نانی را گویند بسیار ن ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نان نخودی: نان نخودی ؛ قسمی شیرینی است. رجوع ب ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان یخا: نان یخا ؛ نان یوخه.
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان یخه: نان یخه ؛ نان یوخه. - نان یوخه ؛ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان ورنیامده: نان ورنیامده ؛ نانی که خمیر آن فطیر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان از تنور سرد پختن: نان از تنور سرد پختن ؛ کار عجیب و غ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان از تنور سرد پخته برامدن: نان از تنور سرد پخته برآمدن ؛ کنایه ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان از تنور سرد بیرون اوردن: نان از تنور سردْ بیرون آوردن ؛ کار ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان با ناخن خوردن: نان با ناخن خوردن ؛ نهایت خسیس و فر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان بر پشت شیشه مالیدن: نان بر پشت شیشه مالیدن ؛ بی نهایت خ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان بر دیوار بستن: نان بر دیوار بستن و نان به دیوار زد ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان به دیوار زدن: نان بر دیوار بستن و نان به دیوار زد ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان بر شیشه مالیدن: نان بر شیشه مالیدن ؛ نان بر پشت شیش ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان به اب تر کردن: نان به آب تر کردن ؛ به خست و امساک ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان به خون افتادن: نان به خون افتادن ؛ با سختی و خون د ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان خود را حلال کردن: نان خود را حلال کردن ؛ سودی را در ب ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان خود را خوردن و حرف مردم را زدن یا غیبت مردم را کردن: نان خود را خوردن و حرف مردم را زدن ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان در اب زدن: نان در آب زدن ؛ به سختی و امساک زیس ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان دراستین خوردن: نان درآستین خوردن ؛ غایت خسّت و فرو ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان در انبان گذاشتن: نان در انبان گذاشتن و نهادن ؛ سامان ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان در انبان کسی نهادن: نان در انبان کسی گذاشتن یا نهادن ؛ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان در انبان نهادن: نان در انبان گذاشتن و نهادن ؛ سامان ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان در انبان یافتن: نان در انبان یافتن ؛ موجود یافتن اس ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان در انبان کسی گذاشتن: نان در انبان کسی گذاشتن یا نهادن ؛ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان در خون افتادن: نان در خون افتادن . رجوع به نان به ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان در تنور سرد بستن: نان در تنور سرد بستن ؛ نان به دیوار ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان در جامه کردن: نان در جامه کردن ؛ آهار دادن جامه. ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان را به اشتهای مردم خوردن: نان را به اشتهای مردم خوردن ؛ با سل ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان شیرین بودن: نان شیرین بودن ، یا شیرین بودن نان ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شیرین بودن نان: نان شیرین بودن ، یا شیرین بودن نان ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان گربه به تیر زدن: نان گربه به تیر زدن ؛ کنایه از مفلس ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان گفتن و جان دادن: نان گفتن و جان دادن ؛ کنایه از تنگ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نیم نان: نیم نان ؛ قطعه نان. قوت لایموت. غذا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نانش به نانش نمی رسد: نانش به نانش نمی رسد ؛ سخت فقیر و ت ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نانش توی روغن است: نانش توی روغن است ؛ وسایل راحت و آس ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نانش پخته است: نانش پخته است ؛ اسباب معاش او را حا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان کافر را میخورند بالاش شمشیر میزنند: نان کافر را میخورند بالاش شمشیر میز ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نانش ندارد اشکنه: نانش ندارد اشکنه ، بادش درخت را می ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان گندم شکم فولادی میخواهد: نان گندم شکم فولادی میخواهد؛ سفله چ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان میگوید و جان میدهد: نان میگوید و جان میدهد؛ کنایه از آن ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از نان انداختن کسی را: - از نان انداختن کسی را ؛ ممر معاش ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به نان رساندن کسی را: به نان رساندن کسی را ؛ وسایل معاش و ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به نان رسیدن: به نان رسیدن ؛ به رزق و روزی رسیدن. ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به نان شدن: به نان شدن ؛ بر سر سفره رفتن. بر سر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به نانی نیرزیدن: به نانی نیرزیدن ؛ سخت کم ارز بودن. ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان ابی: نان آبی ؛ نانی که خمیر آن رابا آب س ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
یاغی: واژه ی یاغی که امروزه در معنای گردن ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
کافی: کافی : واژه ایرانی کافی که از دو بخ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اب: آب را تیغ کردن : آب را منجمد کردن و ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
اب: آب :: دکتر کزازی در مورد واژه ی آب ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
جوان: جوان: در پهلوی یوان yuwān بوده است. ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
استوار: اُسْتْوار: دکتر کزازی در مورد واژه ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
سامان: سامان: به معنی مرز و اندازه در پهلو ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
بسیج: بسیج:آماده و فراهم شده و ساخته دکت ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قاچاق: قاچاق ( SMUGGLING ) : [اصطلاح اعتیا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
هندسه: هندسه: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ه ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
صابون: صابون : تحریف سابان به معنای سابنده ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
فید: فید ( Feed ) : [ اصطلاح اینستا گرام ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
ترنان: ترن آن ( turn on ) :[ اصطلاح توییتر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
فتیش: فتیش برگرفته از واژه ی انگلیسی Feti ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
بها: بها:در پهلوی در ریخت وهاگ wahāg بکا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ضحاک: ضحّاک: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
سکینه: سکینة در اصل از ماده سکون به معنی ی ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
گلنگدن: معنی گلنگدن در زبان ترکی می شود: "چ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
کلان: کلان CLAN :[اصطلاح جامعه شناسی] یک ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بروشور: بروشور ( Brochure ) :[اصطلاح گرافیک ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ملوان: شنا : تحریف آشنا به معنای آشنائی با ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خسروی: خسروی: در پهلوی هسرویگ husrawīg بود ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اختر سعد: اختر سعد: فال نیک. ( مرزبان نامه، ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تفکر: تفکر مربوط به بررسی علل و خصوصیات ی ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پر: پر : به معنی پناه و پشتیبانی مرا آف ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
افکندن: افکندن به معنی رساندن و یا کشیدن " ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
نیرنگ: نیرنگ: در پهلوی نرنگ nērang بوده اس ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
گوساله: واژه ی گوساله در ریخت وسالک=گوساله ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
کوه: کوه : این کلمه را در زبان فارسی میا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دزد: به دزد در زبان ترکی اوغؤرو گفته می ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
لاژورد: لاژورد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اواز مرگ: آواز مرگ ؛ صدای مرگ آواز شکستگی در ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به مرگ مردن: به مرگ مردن یا از جهان رفتن ؛ به اج ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قدر چیزی یا کسی بردن: قدر چیزی یا کسی بردن ؛ بی ارزش و آب ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قدر اوردن: قدر آوردن ؛ ارزش داشتن : چه قدر آور ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قدر چیزی یا کسی شکستن: قدر چیزی یا کسی شکستن ؛ بی ارزش و ا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قدر بودن جنگ و کشتی: قدر بودن جنگ و کشتی ؛ کنایه از براب ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اجیل اچار: آجیل آچار ؛ آجیل که بدان زعفران و آ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قدر کردن جنگ و کشتی: قدر کردن جنگ و کشتی ؛ برابر کردن. ر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
بیهوده: بیهوده : دکتر کزازی در مورد واژه ی ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
گنبد: گنبد : گنبد در پهلوی گومبت gumbat ب ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
خانه دار: خانه دار : [عامیانه، اصطلاح] زنی که ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
صد: صد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " صد" ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
orange: Orange: ایرانیان در قدیم به پرتقال ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
دموکراسی: دموکراسی DEMOCRACY :[اصطلاح جامعه ش ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
رنج: رنج: در پهلوی در همین ریخت بکار می ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prayer: پرستیدن: کلمه پرست در فارسی دو معنا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
نرم: نرم: در پهلوی با همین ریخت کار برد ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تخصیص اعتبار: تخصیص اعتبار: ( Allotment ) [اصطلاح ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
گسی: گُسی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
هورت کشیدن: هورت کشیدن: [ اصطلاح در تداول عامه ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی: گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی : [ عام ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
هندلینگ: هندلینگ ( Handling ) [اصطلاح پاراگل ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
عجله: در مجمع البیان می گوید: فرق بین سرع ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ صحیح

-
بپرس
-
گوشت را باید از بغل گاو برید ؛ سود ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
درنگ: درنگ: در پهلوی دْرنگ drang بوده است ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خاکستری: به خاکستری در زبان آذری "بوز " گفته ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
زندیق: زندیک یا زندیق از لغت زند zand به م ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
دروغ: دروغ:دروغ در پهلوی دروج druj و دروز ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
فیو: فیو ( Favorite ) :[ اصطلاح توییتر]ا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
سلیم: سلیم از ماده سلامت است. قلب سلیم یع ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اوغور: اوغور: این واژه به شکل اقور هم ثبت ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
افغانی: اَفغان: اهل کشور افغانستان اَفغانی: ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
طبل: دکتر کزازی اعتقاد دارد واژه ی طبل ر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
نان: دو نان داشتن : کنایه است از نادار و ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
زر: زر خالص: طلای ناب. ( مرزبان نامه، ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ماشاءالله: ما شاء الله: یعنی آنچه خدا بخواهد و ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
روش: روش ( method ) :[ اصطلاح علوم تربیت ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall: واژه ی fall انگلیسی با واژه ی" افول ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
شیراز: شیراز: ( shirăz ) : [ اصطلاح چوپانی ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بازدارندگی: بازدارندگی DETERRENCE :[اصطلاح جامع ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اشعار: اَشعار/اِشعار: این دو کلمه را نبای ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
نعلبکی: نعلبکی: زیر استکان ؛ زیر فنجان . در ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
لات: لات: ارباب
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پرستار: پرستار : کلمه پرست در فارسی دو معنا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پود: پود:[ اصطلاح فرش بافی ]پودها نیز مع ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
لاشخور: لاشخور : لاشخور تغییر یافته ی لَش خ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
سر: سر ( sor ) : [ اصطلاح چوپانی ] این ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
زشت: زشت باز ستاندن : به نحو زشتی پس گرف ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خواب: خواب: دکتر کزازی در مورد واژه ی " خ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پویش: پویش :این کلمه از دو بخش تشکیل شده ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
best: better/best : از ریشه بهتر و بهشت ف ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پیاده: پیاده: دکتر کزازی در مورد واژه ی "پ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
همیشه: همیشه: در پهلوی همیشگhamēšag بوده ا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اجر ختایی: آجر ختایی ؛ نوعی از آجر، بزرگتر از ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اجر زدن: آجر زدن ؛ سه پایه دوختن و شبکه زدن.
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اجر غیرممنون: اجر غیرممنون ؛ ثواب بی نقصان.
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اجر جوش: آجر جوش ؛ آجر بسیار پخته و از صورت ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مختال: مختال از ماده خیال گرفته شده و به م ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قنات: واژه های " خندق ، قنات، کانال" همان ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
food: food :فود برگردانده کود فارسی است . ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
برف انبار: برف انبار ؛ انباشته و متراکم و توده ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برف افتادن: برف افتادن ؛ در تداول ، برف باریدن ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برف انداختن: برف انداختن ؛ فروریختن برف از پشت ب ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برف انگیز: برف انگیز ( باد. . . ) ؛ باد که برف ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برف باریدن بر سر: برف باریدن بر سر ( پر زاغ ) ؛ کنایه ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برف پیری: برف پیری ؛ کنایه از سپید شدن موی سر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برفگیر: برفگیر ؛ جایی که برف آنجا بسیار افت ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برف کردن: برف کردن ؛ برف آمدن : قریب بیست روز ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
برف دان: برف دان ؛ جایی برای نگهداری برف. مث ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
برفساب: برفساب ؛ فرسایش ناشی از اثر برف. ( ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
برف پهنه: برف پهنه ؛ ناحیه ای پوشیده از برف د ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
برف مرز: برف مرز ؛ خطی بر دامنه یک کوه با تپ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برف ناک: برفناک ؛ برفی. بابرف : روزی برفناک ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برف نمای: برف نمای ؛ نشان دهنده برف : نکهت خو ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برف موی: برف موی ؛ سپیدی موی : چو کوهی سفیدش ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل برف و خون: مثل برف و خون ؛ سپید وسرخ.
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل برف: مثل برف ؛پاک و سفید : دفتر صوفی سوا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوشت گرفتن: گوشت گرفتن ؛ فربه شدن.
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوشت و پوست کسی از نان کسی دیگر بودن: گوشت و پوست کسی از نان کسی دیگر بود ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گوشت مرده: گوشت مرده ؛ گوشت غانغرایاشده. ( ناظ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل گوشت قربانی: مثل گوشت قربانی ؛ که هر جزء آن را ک ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل گوشت پخته: مثل گوشت پخته ؛ میوه ای که شاداب نب ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل گوشت گاو: مثل گوشت گاو ؛ کسی که زود رام نگردد ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوشت جوان لب طاقچه است: گوشت جوان لب طاقچه است ؛ هزالی ( لا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوشت به دست گربه سپردن: گوشت به دست گربه سپردن ، نظیر: دنبه ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوشتش گوشتش را می خورد: گوشتش گوشتش را می خورد، گوشتم گوشتم ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوشت را باید از بغل گاو برید: گوشت را باید از بغل گاو برید ؛ سود ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوشت و پوستش از تو استخوانش از من: گوشت و پوستش از تو، استخوانش از من ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوشت گاو و زعفران: گوشت گاو و زعفران ؛ در قدیم باریشه ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش از جایی برانگیختن: آتش از جایی برانگیختن ( برآوردن ) ؛ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش از خیار برامدن یا جستن: آتش از خیار برآمدن یا جستن ؛ امری م ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش به دست خویش بر ریش خویش زدن: آتش به دست خویش بر ریش خویش زدن ( ا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش بی زبانه: آتش بی زبانه ؛ بکنایه ، لعل. یاقوت. ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش کارزار برانگیختن: آتش کارزار برانگیختن ؛ پیوستن حربی ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اتش خواه: مثل آتش خواه ؛ آنکه درنگ نیارد و بم ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اتش: مثل آتش ؛ سخت بشتاب : بکردار آتش هم ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اتش سرخ: مثل آتش سرخ ؛ بثره یا دملی سخت باحر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل ابی که روی اتش ریزند: مثل آبی که روی آتش ریزند ؛ دوائی سر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اتش واسپند: مثل آتش واسپند، مثل آتش و پنبه ؛ سخ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب و اتش بهم نیاید راست: آب و آتش بهم نیاید راست ؛ دو ضدفراه ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش از اتش گل کند: آتش از آتش گل کند ؛ یاری بیکدیگر ما ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش از باد تیزتر گردد: آتش از باد تیزتر گردد ؛ ملامت ْ عاش ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش از خیار نجهد: آتش از خیار نجهد ( برنیاید ) ؛ توقع ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش از چنار پوده براید: آتش از چنار پوده برآید ؛دود از کنده ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش بگرمی عرق انفعال نیست: آتش بگرمی عرق انفعال نیست ؛ شرم و خ ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش بجان شمع فتد کین بنا نهاد: آتش بجان شمع فتد کین بنا نهاد ؛ نفر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش جای خود باز کند: آتش جای خود باز کند ؛ مرد زیرک وماه ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش چنار از چنار است: آتش چنار از چنار است ؛ آنچه از بدی ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش چو برافروخت بسوزد تر و خشک: آتش چو برافروخت بسوزد تر و خشک ؛ کی ...
٩ ماه پیش