پیشنهادهای حسین گودرزی (٣٢)
پاییز ، خزان آمدن یک چیز استعاره از پایان یافتن یا رو به پایان رفتن آن چیز می تواند باشد
دشمنان
به معنای "چه عجب"
آرزو ، خواسته ها ، آرمان ها ، جمع امل
همان تپش است به معنای تپیدن
گروه ، دسته ، در برخی موارد به معنای سپاه
غمگین ، افسرده ، خسته
مقطع زمان ، پاره زمانی
ضحی به معنای آغاز روز و هنگام برآمدن خورشید است
وداع کردن ، خداحافظی کردن
آنکه چهره ای همچون گل دارد ، خوشرو ، زیبا رو ، خوش صورت
در برخی موارد بجای کلمه "نیزه"بکار میرود
شتر ماده
سرزمین ، بیابان
به معنای گروه و یا سپاه در ادبیات قدیم بگفتند کای نیکدل شیرزن – پر از غم بُد از تو دل انجمن
rancorous, venomous, vindictive
کسی که در دل از کسی کینه دارد
شرارۀ آتش پارۀ آتش
پوشش آنچه مانع بین دو چیز دیگر باشد. آنچه حائل و مانع میان طالب و مطلوب باشد و مانع تجلی حقایق شود. پرده، غشا به حجاب اندرون شود خورشید گر تو بردا ...
پنهان ، ناپیدا ، چیزی که معلوم نباشد و قابل دیدن نباشد hidden پرده بر انداخت ز رخ یار نهان گشته ی ما نوبت اقبال برد بخت جوان گشته ی ما
آشکار ، پیدا ، مشخص ، معلوم آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است:چیزی که واضح و آشکار است نیازی به گفتن ندارد
آنچه از آتش به هوا می پرد. مترادف اخگر
چهره، رو
سالَک : جراحتی ساری که بر ظاهر بدن در پاره ای مملکتها پیدا آید و زمانی طویل بماند و پس از خوب شدن جای آن همیشه گود باشد.
پیروان، رهروان ، صوفیان، عارفان
خون چکان
راه صراط المستقیم : راه درست ، راه راست
شیرینی ، عسل شهد فائق: بهترین عسل، بهترین شیرینی
داددهنده ، عادل از لقب های خداوند
میدان ، زمینه عرصه های مختلف : زمینه های مختلف
فریاد و گریه و زاری در هنگام مصیبت و غم