پیشنهادهای ارمیا (٦٢٦)
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
بهره بری
پیشران
پیشران
پیشران
کوشا، پویا
کوشا، پویا
کوشا، پویا
سربند، دربند، درکار، سرِکاِر، درگیر، گرفتار، دربست، نزد، درکنش، درگیر، سرگرم، پیش کار، کارپیش، دراکش، کاردار، کردچی، کَردگَر، کنشگیر، گرمه، درپی، واپ ...
پیاپی، پی درپی، پشت هم، زنجیروار، زنجیری، رشته وار، پیوسته، رگبار، رگباری، بارها، دم به دم، هردم، پرشمار، پژواک وار، دورانی مدافعانِ شجاع به دشمن مک ...
واداشت، بازداشت، واپس رانی نمونه: عارف از رفتنم ممانعت کرد نمونه: عارف مرا از رفتن واداشت نمونه: عارف مرا از رفتن بازداشت نمونه: عارف مرا از رفتن واپ ...
پرهیز، بازداری [خودداری کرد= بازداشت]، وانهادن، ناکنشی، خودبس، ناکرد، پس کشی، خودبست، وازد، وازنی، چشم پوشی، سر باز زنی، تن ندادن، پاپس کشی، روی گردی ...
بسا، چه بسا، گویا، گویی، انگار، می نماید، آنچه آشکارست، ناگزیر، بی شک، ناچار، شاید، به آشکاری، همانا، ماست که، پیداست، پدیدارست، هویداست، نمود دارد ک ...
بله که، آری، بی شک، بسا، بی گمان، آن هم، آشکارا، به روشنی، روشن است، راستی، گفتنی ست، ناگفته نماند، وانگهی، بگویم که، می افزایم که، می نهم، باید بگوی ...
فراز نمونه: کوشش بسیارش بانی ارتقای ترازش شد نمونه: کوشش بسیارش بانی فراز ترازش شد
فرازش نمونه: پیشرفت او در زمینه کاری شگرف است نمونه: فرازش او در زمینه کاری شگرف است
فزا نمونه: افزون بر کوشا بودن، دانا نیز هستند. نمونه: فزای کوشا بودن، دانا نیز هستند.
فزا نمونه: افزون بر کوشا بودن، دانا نیز هستند. نمونه: فزای کوشا بودن، دانا نیز هستند.
فزا نمونه: افزون بر کوشا بودن، دانا نیز هستند. نمونه: فزای کوشا بودن، دانا نیز هستند.
واپس
درخواست، فرخواست، فراخوانی، فرخواهی، دادخواهی، فریاس
دادجویی، یاوش، چارجویی، کمک خواهی، پشتیاری، یارجویی
ایرانی ها داوش ( ادعا ) میکنن از عرب ها برترن عرب ها داوش میکنن از ایرانی ها برترن ترک ها داوش میکنن از هر دو برترن انگلیسی ها داوش میکنن از آسیایی ه ...
پایش یا واپایش برابر فارسی واژه انگلیسی کنترل - Control
پایش یا واپایش برابر فارسی واژه انگلیسی کنترل - Control
دگر🇮🇷 تبدیل🇸🇦 آنها در دگر برنز به زر شکست خوردند🇮🇷 آنها در تبدیل برنز به طلا مغلوب شدند🇸🇦
چند زبانزد ( ضرب المثل ) از ماه🎴 ∆ ماه پشت ابر نمی ماند ∆ با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی ∆ ماه را نمی توان با انگشت پنهان کرد ∆ ماه به ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ فرازش ⟡ فرازش یک بند به نوشته، آن را رساتر کرد. ∆ فرابست ⟡ فرابست دیدگاه نو به گزارش، آن را پربارتر ساخت. ∆ افزودن ⟡ افزودن یک ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ فرازش ⟡ فرازش یک بند به نوشته، آن را رساتر کرد. ∆ فرابست ⟡ فرابست دیدگاه نو به گزارش، آن را پربارت ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ فرازش ⟡ فرازش یک بند به نوشته، آن را رساتر کرد. ∆ فرابست ⟡ فرابست دیدگاه نو به گزارش، آن را پربارت ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ فرازش ⟡ فرازش یک بند به نوشته، آن را رساتر کرد. ∆ فرابست ⟡ فرابست دیدگاه نو به گزارش، آن را پربارت ...
∆ از واژه “مئیدیانا” در زبان پهلوی که در پهلوی هم از زبان اوستا وارد شده. ∆ در فارسی میانه “مئیدان” ∆ این واژه به عربی هم وارد شده؛ عربی آن “مَیدان” ...
برابرواژه ها🇮🇷 آبسته، بستر، دچار، زمینه، بنیان، اساس، پایه، میدان
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژیوش ⟡ ژیوش من برای این کالا بسیار است. ∆ خواهش ⟡ از تو خواهش دارم که به دیدارم بیایی. ∆ درخواه ⟡ ...
واژه �فهرست� ریشه ای فارسی🇮🇷 دارد. این واژه از زبان پهلوی ( میان دوره ساسانی ) گرفته شده و از بن به چهر �فهریست� یا �فه رست� یا �پهرست� به کار می ر ...
ژکاه، نو واژه فارسی🇮🇷 برابر تضعیف یا ضعیف شدن/ضعیفی🇸🇦 نمونه کاربست ها ∆ هرچه بیشتر بجنبی، ژکاه کمتر می بینی ∆ آنکه روزگار ژکاه اش کند، هوش بیشت ...
ژکاه، نو واژه فارسی🇮🇷 برابر تضعیف یا ضعیف شدن/ضعیفی🇸🇦 نمونه کاربست ها ∆ هرچه بیشتر بجنبی، ژکاه کمتر می بینی ∆ آنکه روزگار ژکاه اش کند، هوش بیشت ...
∆ همتای فارسی🇮🇷 واژه عربی استفاده🇸🇦 چند نمونه کاربرد واژه ∆ از روز، بهره برگیر و از شب، آرامش ∆ دست روی دست گذاشتن، بهره ای ندارد ∆ کسی که دیر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ کاریز ⟡ کاریز درست از ابزار، بهره وری را می افزاید. ∆ کاربست ⟡ ابزار را درست کاربست ( کرد ) . ∆ ب ...
واژه “ساده” در پهلوی ( فارسی میانه ) کیان ( موجود ) بوده و به چهر “سادک” یا “ساتک” کاربست می شده.
گردآیی، گردهمایی، همایش، ژیگان، همگرد، همگرایی، هماوا
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژرفاهم ⟡ گسترش نگرش ژرفاهم در میان گروه های مردمی به پیشرفت همگانی می انجامد. ∆ هم گرد ⟡ گردهمایی ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژرفاهم ⟡ گسترش نگرش ژرفاهم در میان گروه های مردمی به پیشرفت همگانی می انجامد. ∆ هم گرد ⟡ گردهمایی ...
بی آمیغ، پاک، بی ریا، بی تزویر، بی پیرایه، بی کم و کاست، راستش، یکرنگ، زلال، آشکارا
وراج/وراژ
وراج، وراژ
واگو، سخن ور، گویا، گویشور، واژه سرا، واژاژ
همچنین دری ( فارسی دری ) به چم فارسی گفتاری ست که همان زبان گویش رایج میان دربار و مردمه یا همون درون هازه ( جامعه ) .
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه مسئولیت و مسئول🇸🇦 ∆ ژاوند، پاسار، دوشینه، سرداری، پاسبانی، تن دهی، بارآوری، پایاوری، فرجویی، پیش فرست، ...