پیشنهادهای ارمیا (٤٤٥)
هماکنش، همکنشی، درکنش، اندرکنش، درمکنش، برهمکنش، براهمش
ریشه یابی این واژه همساره ( مرکب ) فراوری = ۱. فرآوری/ ۲. فراآوری ∆ اگر ۱. درست باشد: فر = شکوه، زیبایی، بها - آوری = آوردن، زادن به چم �همش ( ترک ...
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
سازگری، سازاگری، سازه گری، سازه گرایی
سازاک، سازکار، سازیک، سازکنش
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ برسازی، سازبن، سازگاه، سازندگی، سازش، سازار، واسازی، سازکرد، سازگری
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
جویا، کاوار، کارآ
برابرواژه ها🇮🇷 سرچم، چمانی، نهاد، سرنهاد، چمگاه، آغازش، سرگاه
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ بنه: بنیان گاه. “این نسک بدون بنه ارج نداره. ” ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده پشتوانه پژوه ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ بنه: بنیان گاه. “این نسک بدون بنه ارج نداره. ” ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده پشتوانه پژوه ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ بنه: بنیان گاه. “این نسک بدون بنه ارج نداره. ” ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده پشتوانه پژوه ...
همش
منش، رفتار
ناروا، کژروا، وارو، پادرو، پادسو، پادمان، کژمان، پادسار
برابرواژه ها🇮🇷 گرهش، آشوب، خرشه، نابسام، تنش، خروش
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 : ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار میان دو شرکت ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 : ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار میان دو شرکت ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار میان دو شرکت قطع ...
برابرواژه ها🇮🇷 دگرش، دگرنمود، دگرشکلی، دگرگشت، نوسان/نوسانی ( نو سان )
برابرواژه ها🇮🇷 دگرش، دگرنمود، دگرشکلی، دگرگشت، نوسان/نوسانی ( نو سان )
برابرواژه ها🇮🇷 دگرش، دگرنمود، دگرشکلی، دگرگشت، نوسان/نوسانی ( نو سان )
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : فرنود، برآورد، سنجش، سنجه، آزمایه، فرجاد ترکیب فر ( شکوه و بزرگی ) جاد ( رسیدن و حاصل شدن ) فرسخن، ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : فرنود، برآورد، سنجش، سنجه، آزمایه، فرجاد ترکیب فر ( شکوه و بزرگی ) جاد ( رسیدن و حاصل شدن ) فرسخن، ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : فرنود، برآورد، سنجش، سنجه، آزمایه، فرجاد ترکیب فر ( شکوه و بزرگی ) جاد ( رسیدن و حاصل شدن ) فرسخن، ...
چم وزن
فرتاش، فرکاو
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، کاوشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده، کوشا، پژوهشگر، پژوهنده، فرکاو، فرجو
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، کاوشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده، کوشا، پژوهشگر، پژوهنده
برابرواژه ها🇮🇷 واجو، کاوا، کاوکار، کاوگر
واجو، کاوا، کاوکار، کاوگر
واجو، کاوا، کاوکار، کاوگر
واکاو
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، کاوشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده، کوشا، پژوهشگر، پژوهنده
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، کاوشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده، کوشا
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، پژوهشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، کاوشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ پیشواز ⟡ به پیشواز میهمانان رفتیم و آنان را گرمابخش درون خانه آوردیم. ∆ خوشامد ⟡ خوشامد گفتن به ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ نگر ⟡ آن رخداد را به نگر او رساندم. ∆ آگین ⟡ پگاه از این رویداد آگین شد. ∆ آگاهی ⟡ آن رخداد را ...
واکاوی واژه همخانواده و دگرش یافته واژه وارد در زبان عربی. “وا” به سان یک پیشوند، توی فارسی کهن چم “باز” یا “جدا” یا نمون های همسان رو داشته. “رد” ...
واکاوی واژه “وا” به سان یک پیشوند، توی فارسی کهن چم “باز” یا “جدا” یا نمون های همسان رو داشته. “رد” هم که خب روشنه، به چم گذشتن یا رد شدنه. این واژ ...
واکاوی واژه “وا” به سان یک پیشوند، توی فارسی کهن چم “باز” یا “جدا” یا نمون های همسان رو داشته. “رد” هم که خب روشنه، به چم گذشتن یا رد شدنه. این واژ ...
∆ ریشه فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) چم: سنجیدن، اندازه گیری ∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی: فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) فارسی میانه: vazan ...
∆ ریشه فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) چم: سنجیدن، اندازه گیری ∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی: فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) فارسی میانه: vazan ...
∆ ریشه فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) چم: سنجیدن، اندازه گیری ∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی: فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) فارسی میانه: vazan ...
∆ ریشه فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) چم: سنجیدن، اندازه گیری ∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی: فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) فارسی میانه: vazan ...
ناروا