پیشنهادهای هوئهر (٣٠١)
مه ت در زبان لکی و لری به معنی بسیار گل آلود است.
در لکی و لری خه س یعنی غلیظ. خِلو خه س:غلیظ
دیاری در لکی و لری یعنی نامزدی
اسپیکوه نام کوهی هست که یک سمت شهر خرم آباد رو احاطه کرده و تا سمت چگنی کشیده شده. البته فارس ها بهش سفیدکوه میگن.
ده ده یعنی خواهر. اگر به معنی جانور وحشی باشد در لکی و لری به آن دِدوین میگن که معنی دیو یا هیولا هم میده. البته ده ده یک صوت هم در زبان لکی هست که ب ...
گربه سان در لکی و لری گِرواس
در لکی و لری یِگه ر یعنی فرد لجباز و یه دنده. له چه ر، له نجو ، هورچ و. . . هم بکار میبرن.
به صاحب کردها میگن خاوه ن. لک ها و لر ها میگن هاوه ن.
وِلوم در لری و لکی یعنی جواب، پاسخ. کرد ها میگن وه لام.
در لکی نارک به برجستگی لپ میگن
در لکی و لری به شغال ( چه قه ل ) یا ( توره ) گفته میشود.
در لکی لری و کردی یعنی کشتی گرفتن و مسابقه کشتی.
در زبان لکی و لری به قربانی، ( کُشتی ) می گویند.
در لکی قه پ بِردِن:چنگ بردن برای یه چیزی قه پ گِرتِن:گاز گرفتن
دِچ در لکی یعنی دندانه دِچ دِچو:دندانه دندانه
در لکی سه سوک یا سه سویک میگن
در لکی و لری بسته به لهجه منطقه چه خو یا چه کو گفته میشود. چارکو هم میگن.
توتر در لکی به سنگدان میگن
در لکی به چینه دان پرنده میگن ( جیقه لدان/جیقه لدو )
در لکی به فرد بخشنده میگن ( نیک نِس )
در لکی به فردی زیاد به خانه ی این و آن می رود می گویند موسه ل.
له مِن در زبان لکی یعنی فرد شکمو. له مِن ته کِن:صفت برای فرد پرخور در لری هله هه ر:فردی که همه چیز می خورد.
جوخ در زبان لکی و لری معنی پرخوری میدهد، البته در اصطلاح معنی لذت زیاد هم میدهد. جوخم ئه ژه بِری:یعنی خیلی از یه چیزی لذت بردم.
علاوه بر این کلمه، در لری و لکی دوبه لگه هم گفته میشه.
در لکی به خمیازه میگن ( ئاژئاژکی )
نوور در زبانی لکی یعنی نفرین و لعنت . در لری هم بکار میبرن.
در لری نِذا:دعا ده سوئا:بالابردن دست برای دعا کردن
واشه به شاهین در زبان لری و لکی میگن
مه ل یا مه لاو یا بالِنه در لری و لکی یعنی پرنده ( بالونه یعنی هواپیما ) مِل در لری و لکی یعنی گردن مه له در لری و لکی یعنی گردنه مِله در لکی یعنی ح ...
بیرون روی در لری و لکی میگن ریقه.
در زبان لری هنگامی برخی گوسفندان دچار بیرون روی میشن. در سمت دم این پشم ها و سرگین بهم می چسبند . به این عمل که پشم این ناحیه از گوسفندها بگیرند کَمو ...
در زبان لکی به صورت کلی به پیشاب ( البته بیشتر کاربردش پیشاب گاو ) ، بوی نم و رطوبت، آب گندیده، آبی که در معرض احشام و پشگل آنها قرار گرفته باشد، میز ...
در لکی و لری به حکایت میگن هه قات. البته هه قات معنی مثل و مانند هم میده. اما در لکی به داستان پاچا یا پارچا میگن
در لکی و لری دِژه ( dezha ) یعنی بیماری
در زبان لکی و لری به معنی بیماری و درد سخت. به درد زیادی که در یک جا از بدن اینجا بشه هم میگن. به لکی: مافه ته م دائه ر یه: بیماری به اینجام زد.
قلان واژه ترکی هست که به معنی مالیات وارد بر دام در دوره ایلخانی و تیموری است. این لفظ هنوز به صورت اصطلاح در زبان لری لرستان برجای مانده و معنی یک ...
در زبان لکی کافر همون کافر ولی در برخی حالت ها یعنی مظلوم بی خدا ولی اکثر اوقات یعنی مظلوم میده ( کسی که صاحبی ندارد )
( گه ور ) زبان های کردی لکی و لری مینجایی به معنی بزرگ مرد، بزرگ بکار می رود.
ده سِلات در لکی یعنی توانایی و عرضه ئام بی ده سِلاتیکه:آدم بی عرضه ایی هست
ده شت به لکی یعنی بیرون. بچیمِنه ده شتِرا:بریم بیرون
به بلدرچین در زبان لکی و لری مِنه که رِه ( menakare ) میگن.
خِچو یا خوچو در زبان لکی و لری یعنی توله سگ. توتک هم میگن
ژِرَژ در زبان لکی یعنی کبک. کوک یا کوگ هم میگن.
مِردالی در لری و لکی یعنی مردار
در زبان لری و لکی: هوی:خوک تاک:خوک نر تاونه:خوک ماده هیله، هویله:بچه گراز وِراز:گراز ضرب المثل لکی در مورد خوک هوی بو مِردالیش بو :یعنی خوک باشه مردا ...
فرت به زبان لکی و لری یعنی نرسیده شومی فِرت:هندوانه نرسیده
هلمت در لکی و لری به معنی حمله است. هلامات در زبان لکی معنی پناه آوردن میده ( البته ریشه اش با واژه حمله یکیه )
کولین به لکی یعنی ضریح
در لکی و لری چورو به معنی کسی که زیاد ادرار می کند اما واژه چِرو در لکی و لری کوهدشت یعنی بوته و درخت جوان بلوط، درخت کم سن سال، معنی هیزم و چوب خشک ...
در لکی یعنی دایره ایی