تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادشاه ( پاد شاه ) پادزهر ( پاد زهر ) پادگان ( پاد گان ) پادرام ( پاد رام= پدرام ) پاداد ( پاد آد=اسم ) بهپاد ( به پاد ) پدآفند ( پد آفند )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادشاه ( پاد شاه ) پادزهر ( پاد زهر ) پادگان ( پاد گان ) پادرام ( پاد رام= پدرام ) پاداد ( پاد آد=اسم ) بهپاد ( به پاد ) پدآفند ( پد آفند )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخم با تلفظ شوخوم تورکی است. از فعل شوخوملاماق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استرقان ( استر قان ) استر مثل استر آباد قان = باغ. . قانالیق= باغ انگور. . مثل وایقان. توفارقان. دیلمقان. ممقان . کردلقان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منیم ایاغیم پنجه لی ی . منه باشماق تاپیل ماز. ( یعنی پای من پنجه دار هست. به خاطر آن برای من کفش پیدا نمی شود ) پنجه لی را نباید پنجعلی نوشت و نباید ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منیم ایاغیم پنجه لی ی . منه باشماق تاپیل ماز. ( یعنی پای من پنجه دار هست. به خاطر آن برای من کفش پیدا نمی شود ) پنجه لی را نباید پنجعلی نوشت و نباید ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منیم ایاغیم پنجه لی ی . منه باشماق تاپیل ماز. ( یعنی پای من پنجه دار هست. به خاطر آن برای من کفش پیدا نمی شود ) پنجه لی را نباید پنجعلی نوشت و نباید ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منیم ایاغیم پنجه لی ی . منه باشماق تاپیل ماز. ( یعنی پای من پنجه دار هست. به خاطر آن برای من کفش پیدا نمی شود ) پنجه لی را نباید پنجعلی نوشت و نباید ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

منیم ایاغیم پنجه لی ی . منه باشماق تاپیل ماز. ( یعنی پای من پنجه دار هست. به خاطر آن برای من کفش پیدا نمی شود ) پنجه لی را نباید پنجعلی نوشت و نباید ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفهوم نوو و با تبدیل لغت ناو/نوو به ناب، استدلال کردند که چون این اسامی به لغت ناب و آب ختم میشوند و آبریزهایی نیز در آن مناطق وجود دارد، پس همگی این ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفهوم نوو و با تبدیل لغت ناو/نوو به ناب، استدلال کردند که چون این اسامی به لغت ناب و آب ختم میشوند و آبریزهایی نیز در آن مناطق وجود دارد، پس همگی این ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیزناب. دهستان مهرانرود جنوبی یکی از دهستان های استان آذربایجان شرقی است که در بخش مرکزی شهرستان بستان آباد واقع شده است. این دهستان در سال ۱۳۶۶ خورش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بایرام ( بای را ) بای= بیگ مثل حسینی بای رام مثل شهرام. بهرام. مهرام. کهرام. پدرام. سهرام. اهرام. فرهام. آیرام ( آیرملو ) . پارام ( روستایی در اهر ) ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بایرام ( بای را ) بای= بیگ مثل حسینی بای رام مثل شهرام. بهرام. مهرام. کهرام. پدرام. سهرام. اهرام. فرهام. آیرام ( آیرملو ) . پارام ( روستایی در اهر ) ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بایرام ( بای را ) بای= بیگ مثل حسینی بای رام مثل شهرام. بهرام. مهرام. کهرام. پدرام. سهرام. اهرام. فرهام. آیرام ( آیرملو ) . پارام ( روستایی در اهر ) ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

و لو علامت نسبیت در تورکی است. مثل تهران لی. تبریزلی. گنجه لی ( نه گنجعلی ) . دره لی ( نه درعلی ) سلقه لی ( نه سلقعلی ) . سورمه ) ( نه سورمعلی ) . غم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوجه بل ( گویچه بیل در شهرستان اهر ) بیل مثل اردبیل. اربیل. آندبیل. شورابیل. چرنوبیل. بیله وردی. بیله سوار ( بیل از فعل بیلماق و دانستن ) بیلگی سایار ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوجه بل ( گویچه بیل در شهرستان اهر ) بیل مثل اردبیل. اربیل. آندبیل. شورابیل. چرنوبیل. بیله وردی. بیله سوار ( بیل از فعل بیلماق و دانستن ) بیلگی سایار ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوجه بل ( گویچه بیل در شهرستان اهر ) بیل مثل اردبیل. اربیل. آندبیل. شورابیل. چرنوبیل. بیله وردی. بیله سوار ( بیل از فعل بیلماق و دانستن ) بیلگی سایار ...

پیشنهاد
٠

گوجه بل ( گویچه بیل در شهرستان اهر ) بیل مثل اردبیل. اربیل. آندبیل. شورابیل. چرنوبیل. بیله وردی. بیله سوار ( بیل از فعل بیلماق و دانستن ) بیلگی سایار ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کابلی پلو؟؟ یا کاب لی پلو ( قاب لی ؛پلو ) ؟؟؟ قاف در زبان فارسی نیست. حرف قاف مخصوص زبان تورکی و عربی است. که در بعضی کشورها قاف به صورت کاف تلفظ می ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گامبرون در خلیج فارس= گانبرون= گنبرون ( گن برون ) گن= گشاد متضاد تنگ ( تنگه ) برون ( دماغ. دماغه. مثل اوزون برون= دماغ بزرگ نوعی ماهی ) . . گن برون ( ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرزو . آرزی تامارزی . . . به آرزویی که بر آورده نشده در تورکی نامارزی می گوییم.

پیشنهاد
٠

عمله یا امله؟؟؟ امل مثل امل سایان ( امل= آرزو در زبان تورکی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سارایو ( ساری یووا ) لانه ی زرد یا همان خانه ی زرد می باشد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نخجوان ( نخج وان ) وان مثل کندوان. لیقوان. مریوان. سرا وان . تایوان. نخجوان. ایروان ( ایری وان= باغ بزرگ ) . لیتوانی. شیروان. سیروان. چاوان. وان ( تر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نخجوان ( نخج وان ) وان مثل کندوان. لیقوان. مریوان. سرا وان . تایوان. نخجوان. ایروان ( ایری وان= باغ بزرگ ) . لیتوانی. شیروان. سیروان. چاوان. وان ( تر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

نخجوان ( نخج وان ) وان مثل کندوان. لیقوان. مریوان. سرا وان . تایوان. نخجوان. ایروان ( ایری وان= باغ بزرگ ) . لیتوانی. شیروان. سیروان. چاوان. وان ( تر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نخجوان ( نخج وان ) وان مثل کندوان. لیقوان. مریوان. سرا وان . تایوان. نخجوان. ایروان ( ایری وان= باغ بزرگ ) . لیتوانی. شیروان. سیروان. چاوان. وان ( تر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زهلم= صفرا زهلم گئتمیش. گده ده ن زهلم گیدیر. زهلمی می آپاردی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشه در زبان ترکی سالخیم می گویند. واژه ی سالخیم از مصدر سالانماخ گرفته شده که معنی آویزان شدن و آویختن می دهد پس سالخیم یعنی آویخته و آویزان. سالخیم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشه در زبان ترکی سالخیم می گویند. واژه ی سالخیم از مصدر سالانماخ گرفته شده که معنی آویزان شدن و آویختن می دهد پس سالخیم یعنی آویخته و آویزان. سالخیم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشه در زبان ترکی سالخیم می گویند. واژه ی سالخیم از مصدر سالانماخ گرفته شده که معنی آویزان شدن و آویختن می دهد پس سالخیم یعنی آویخته و آویزان. سالخیم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشه در زبان ترکی سالخیم می گویند. واژه ی سالخیم از مصدر سالانماخ گرفته شده که معنی آویزان شدن و آویختن می دهد پس سالخیم یعنی آویخته و آویزان. سالخیم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زهلم= صفرا زهلم گئتمیش. گده ده ن زهلم گیدیر. زهلمی می آپاردی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قره دین ( قره دین ) قره ( قارا= عظمت. بزرگ. مثل قره ضیاءالدین. قره باغ. قره داغ. قره آغاج. قره چای. قره دنیز دین؛ دین منظور دین و مذهب نیست. مثل آیدی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روستای دینی درق ( دین منظور دین و مذهب نیست ) . دین درق ( دین درق ) دین مثل آیدین. دینه ور. ماردین. فردین. بردین. قره دین. درق مثل سرین درق. شوردرق. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نادران ( ناد ران ) ناد مثل نادعلی. . . ران مثل تهران. ایران. شیمران. مازند ران. آیران. هئیران. جیران. شه ران ( شهران ) مهران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

تاریخ از آرخای تورکی به عربی رفته و شده تاریخ. تواریخ. مورخ. مورخه. . . معمولا کلمات تورکی که به عربی می روند. بیشتر از سه یه چهار هم خانواده پیدا نم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

تاریخ از آرخای تورکی به عربی رفته و شده تاریخ. تواریخ. مورخ. . . معمولا کلمات تورکی که به عربی می روند. بیشتر از سه یه چهار هم خانواده پیدا نمی کنند. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویرقین ( باکره ) تورکی اگر با حروف لاتین نوشته شود. با کلمه ویرجین؛ ویرجینا ) انگلیسی به یک صورت نوشته می شود. به نظر می آید کلمه ویرجین انگلیسی از ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان تورکی نفرینی است. به این مذموم ویرقنین ده لین سین ) ( ویرقین در زبان تورکی یعنی باکره. صفت حضرت مریم عذرا ) اگر کلمه ویرقین را با حروف لاتین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در حالت نفرین معمولا می گوییم ویرقینین ده لین سین. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بایرام ( بای رام ) بای= بیگ مثل حسینی بای رام مثل شهرام. مهرام. کهرام. بهرام. پارام ( روستایی در اهر ) پارام پارچا. . . رام شیر. رام هرمز. رام سر. را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای کردلقانی ( کوردله قان ) کوردله در زبان تورکی به معنای روبان است قان هم به معنای باغ است. ( قانالیق= باغ انگور ) بنابراین کوردله قان ( یعنی باغه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کردلقان ( کردیل قان ) قان= باغ و قانالیق= باغ انگور مثل وایقان. توفارقان. دیلمقان. . . . . . کرد= کورد= قورد ( گرگ ) مثل کرداوغلی همان کورداوغلی که = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سمنان. مزینان. وامنان. برنان. پرنان. زرنان. آبدانان. بنان. کوهبنان. . . . آخر اسم مکان ها معمولا نان. وان. ران. غان. قان . گان. رام. راب. هان. خان. ج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٣١

خیلی وقتها کلمات ترکی را با حروف مخصوص عربی ( ح ع ث ص ض ذ ط ظ ) مینویسند. تا ما متوجهترکیبودن کلمات ترکی نشویم. مثلااصلان=اسلان، اطاق=اتاق، طالقان=تا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٣٩

ارزن یک کلمه ترکی است. ( ار زن ) کلماتی که اولشان ار ( قهرمان ) دارند. مثل ارسلان، ارطغرل ( ارتوغرل ) کلماتی که زن ( منظور جنس مونث نیست ) دارند. مثل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٥٦

خیلی وقتها کلمات ترکی را با حروف مخصوص عربی ( ح ع ث ص ض ذ ط ظ ) می نویسند. تا ما متوجه ترکی بودن آن نشویم. معمار اگر عربی بود. علاوه بر عمارت ( امارت ...