تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل قالی کرمون بودن. You're like a fine eune مثل قالی کرمون میمونی!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریملی که ریخته و کثیف شده پخش شده ( در اثر گریه یا عرق کردن و. . . . )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار مناقشه برانگیز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصلا حرفشم نزن وقتی موضوعی آنقدر نامطلوب است که حتی نباید حرفش را هم زد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واسه من رو منبر نرو واسه من سخنرانی نکن من را نصیحت نکن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تقریبا با یک اختلاف کمتر یا بیشتر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وجهه من را خراب می کنی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نان سو خاری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرت را بدزد. سرت را خم کن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

رک و پوست کنده حرف زدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینو دیگه همه می دونن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گفته می شود که یعنی این طور می گویند هرچند ممکن است درست نباشد. ( میگن که )

پیشنهاد
٠

گفته می شود که

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرا تو فکری؟

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اذیتم نکن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوکه شدم!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حال به همزن چندش اور معمولا برای شخص به کار می رود و با disgusting متفاوت است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

قول قول؟ وقتی می خواهیم مطمئن شویم طرف مقابل زیر قولش نمی زند، برای اطمینان بیشتر این عبارت پرسیده می شود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد لباس تنگ یا خیلی تنگ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاهی به معنی لباس بدن نما

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم بزدل و ضعیف و فرو مایه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوگولی مگولی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلافی شو سرت در میارم

پیشنهاد
٠

ضایع شدی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

با صفا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خزه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنبه داشته باش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی توجهی کردن بی محلی کردن. He sells me short

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصر در رفتن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اینجوری بهتر شد. اونجوری بهتر شد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمانی استفاده می شود که گوینده نمی خواهد اطلاعاتش به طور عمومی منتشر شود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خودت که بدتری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کدورت ها را کنار گذاشتن آشتی کرذن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حال و روز رقت بار وضعیت رقت بار به شکل استفاده در جمله دقت کنید. She was in a pitiable state. حال و روز رقت باری داشت.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمک متقابل

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

از چیزی که انتظار داشتم بهتره نسبتأ خوبه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

I can't stomach قادر به تحملش نیستم.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قادر به تحملش نیستم.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متوقف کردن از ادامه چیزی جلوگیری کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طبق برنامه پیش نره اشتباه پیش بره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تقاص پس دادن It's time to pay the Piper وقت تقاص پس دادنه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کجا بدونم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می فهمی چی میگم؟ حواست به من هست؟

پیشنهاد
٠

اینجا بیرون هوا یخه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسمت بوده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شورشو در نیار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جم نخور تکون نخور

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من دیگه سنی ازم گذشته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گمراه کردن مثال Don't let them lead you astray

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واقعا امیدوارم ( خدا کنه ) اینطور نباشه