تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

معنی: طرز عمل، رویه، روش، روند، ایین دادرسی معانی دیگر: شیوه، فراروند، گواسه، روال، اسلوب عملکرد، پردازه، اصول محاکمات، آیین دادرسی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

معادل های فارسی واژه "tips" می تواند شامل نکات، راهنمایی ها، توصیه ها، یا انعام باشد. انتخاب معادل مناسب به بافت جمله بستگی دارد. به عنوان مثال: نکا ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

نکات ، توصیه ها ، پیشنهادات

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مدخل، ورود، ورودیه، اجازه ورود، درون رفت، حق ورود، دروازهءدخول، درب مدخل، اغاز مدهوش کردن، از خود بیخود کردن، زیاد شیفته کردن، در بیهوشی یا غش انداخت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درآیش، درآیند، دخول، ( وسیله ی دخول ) در، دروازه، درون رو، دالان، هشتی، راه ورود، اقدام ( به کاری کردن ) ، پرداختن به، وسیله ی دستیابی، ابتدا، آغاز، ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مترادف کرنش: احترام، تعظیم، تکریم، حرمت، سلام برابر پارسی: فروتنی، سرفرودآوردن معنی انگلیسی: bow, genuflection, obeisance, stoop, strain

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی واژه "خشوع" می تواند فروتنی، تواضع، خضوع، یا افتادگی باشد. در واقع، خشوع به معنای حالت فروتنی و کرنش در برابر کسی یا چیزی است، به خصوص در ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی واژه "خضوع" ( khuzūʻ ) در زبان فارسی، فروتنی، تواضع، سرفرودآوری، و اطاعت است. معنای لغوی "خضوع" در زبان عربی به معنای "فروتن شدن"، "تسلی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی واژه کاتالوگ می تواند فهرست، بروشور، کالا نما، یا فهرست محصولات باشد. انتخاب معادل مناسب بستگی به بافت و نوع کاتالوگ دارد. در حالت کلی، ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منصفانه، عادلانه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تظاهر، بیان، جلوه، نمایش، تظاهر کردن، نمایاندن، ابراز کردن، اشکار کردن، نمایش دادن، نشان دادن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نمایش دادن، افشاء کردن، در معرض گذاشتن، بیپناه گذاشتن، بی حفاظ گذاردن، ظاهر ساختن، به نمایش گذاشتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فهرست پیش فرض

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

، تکان، لرزش، تزلزل، ارتعاش، لرزش داشتن، متزلزل کردن، تکان خوردن، بهم زدن، تکان دادن، اشفتن، جنباندن، لرزیدن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سلام دوستان لطفا توجه کنید اقتباس بستگی به بافت جمله داره برای مثال: تعاریف مختلف درباره هوش ( اقتباس از گریگوری ، ۲۰۰۰ ) ازدیدگاه بینه و سیمون هوش چ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تطبیق، توافق، انطباق، اقتباس.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفسیر، متن، نسخه، ترجمه، شرح ویژه.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برگردان، ترگمان، ویرایش، ویراست، روایت، برداشت، تعبیر، قول، اقتباس، نمونه، نوع، گونه، صورت.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عصارهگیری، استخراج، اصل و نسب.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دندان کشیدن، کندن، برکندن، برون کشی، بیرون کشی، درکشیدن، درآوردن، ( به زور یا تهدید ) اخذ، برهیخت، برهیختن، تریدن، تبار، تخمه.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سازواری، سازمندی، توافق، آرایش، پیرایش، هم آراست، ( جمع ) ترتیبات، ( موسیقی ) ارائه ی قطعه ی موسیقی با سازها یا آوازهایی که با اصلی ها فرق دارند، ( م ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قرار، تنظیم، تصفیه، ترتیب، نظم، مقدمات، آرایش، تمهید ، طبقه بندی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اقتباس کردن ، استخراج کردن ، بیرون کشیدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مترادف اقتباس: اخذ، گرفتن، آموختن، فراگیری، یادگیری برابر پارسی: برگیری، برداشت، برگرفتن از، برگرفته معنی انگلیسی: borrowing, acquiring, extract, arr ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مشخصات ، خصوصیات.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بویژه، مخصوصا، بخصوص، صریحا، دقیقا.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سختی، زحمت، مزاحمت، آزار ، خطر ، مشکل ، دردسر ، آشوب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بازرسی ، تکاپو ، سراغ ، جستجو ، کاوش ، تجسس

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خنثی کردن ، خنثی سازی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد

دفن کردن ، خاک کردن ، به خاک سپردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ابرام ، اصرار ، پافشاری ، سفارش

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کدهای تقلب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چخماق، چکش، پتک، استخوان چکشی، میخ زننده، خوراک رایگان، چکش زدن، سخت کوشیدن، پتک زدن، کوبیدن، ضربت زدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دستور کار، مرام، دستور، برنامه، نقشه، روش کار، پروگرام، برنامه تهیه کردن، برنامه دار کردن، برنامه نوشتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سیر، روند، جریان عمل، فرایند، مراحل مختلف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رخ نما ، نمایه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محافظت کردن ، مراقبت کردن ، حمایت کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

طرح ، نقشه ، پروژه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رئیس ، رئیس دانشگاه، رئیس جمهور، رئیس کل

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلانتر ، داروغه ، نماینده رسمی دولت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مسابقات

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفنگ شکاری ، تفنگ ساچمه ای

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی واژه "اکانت پرمیوم" ( Premium Account ) می تواند حساب کاربری ممتاز یا حساب کاربری ویژه باشد. همچنین می توان از معادل های دیگری مانند حساب ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تجسس ، جستجو ، جستار ، بازجویی ، بررسی ، بازرسی ، تحقیق ، زمینه یابی ، پیگیری

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیشرف ، عوضی ، لات

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بازکردن قفل محتوا

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آموزش، تمرین برای مثال :He practiced extensively before participating in chess tournaments ( اوپیش از شرکت درمسابقات شطرنج تمرینات گسترده ای را انج ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاو صندوق ها ، محفظه ها ، جعبه ها ی درب دار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسلیحات ، سلاح ها ، اسلحه ها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارزش دفاعی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوشاک ، البسه ، جامه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمد لباس ، کمد دیواری ، رخت آویز ، رگال

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسلحه اتوماتیک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفنگ ساچمه ای رزمی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تپانچه بیصدا ، هفت تیر بیصدا ، سلاح کمری بیصدا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کپسول ضد حریق

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نارنجک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفنگ تک تیرانداز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تپانچه ، هفت تیر ، سلاح کمری ، ریوالور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شمشیر ، کارد ، تیغه ، چاقو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

معادل فارسی:برتری ، مهتری ، بالاتری مترادف تفوق:استیلا، اولویت، برتری، تسلط، تفضل، رجحان، برتری جستن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استیلا، تسلط، چیرگی، سلطه، غلبه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاوش کردن ، کشف کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تابلوی کنترل ، صفحه کنترل ( کامپیوتر، فناوری اطلاعات )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کانال عمومی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گسترش بسته ، افزایش بسته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گسترش دادن ، توسعه دادن ، افزایش دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زندان ، بازداشتگاه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویژگی های مخصوص

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخفیف ویژه ، پیشنهاد ویژه ، حراج ویژه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجهیز و خرید کنید.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبرد، پیکار، نزاع، جنگ، مبارزه، مصاف، جدال، رزم، محاربه، زد و خورد، جنگ کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

صحنه، پایه، طبقه، مرحله

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسابقه بزرگ تیراندازی با کمان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفنگچی غرب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمالات، فضائل، معلومات، هنرها، دستاوردها ، مهارت ها ، موفقیت ها

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستاوردها ، مهارت ها ، موفقیت ها

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

offer" به معنای "پیشنهاد ویژه" یا "تخفیف ویژه" است. این اصطلاح معمولاً در بازاریابی و فروش استفاده می شود تا به مشتریان یک کالای خاص یا خدمات را با ق ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادشاه تخته نرد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

موضوع ، مقوله ، طرح ، الگو

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوک مارک چیست؟ بوک مارک ( به انگلیسی Bookmark ) ، ابزاری کوچک اما کاربردی است که به خوانندگان کمک می کند تا جای خواندن خود را در کتاب علامت گذاری کنن ...

پیشنهاد
٠

مفاهیم انتزاعی یا به تعبیری �اسامی معنی�، اسم هایی هستند که به صورت مستقل خارج از ذهن وجود ندارند و وابسته به حضور امر دیگری هستند، مانند مفاهیم �زیب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درون مایه یا مضمون دیدگاهی است که از خواندن داستان دریافت می شود. مضمون موضوع، مسئله یا پرسشی است که با اشارهٔ مستقیم یا غیرمستقیم در روایت تکرار می ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آیتم ، مورد ، ایده

پیشنهاد
٠

اشتراک گذاری موارد با دیگران

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همرسانی کردن ، شریک شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب ونه ، انبازی ، شریک ، شریک شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اکانت پرمیوم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نایاب

پیشنهاد
٠

کتاب قوانین بازی رومیزی اونو

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستاورد ، مهارت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مفاهیم مختلفی دارد دربازی های ویدیویی به معنای دستاورد و مهارت میباشد که برای آن پاداش منظور شده است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربازی های ویدیویی به معنای دستاورد و مهارت میباشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطالب ، موضوعات ، موارد ، محصولات

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطلب ، موضوع ، مورد ، محصول

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بارآور ، برومند ، میوه دار ، حاصلخیز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوی ، رشید ، نیرومند ، محکم، آبرومند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فهرست ، سیاهه ، صورت کالا ، فهرست موجودی ، فهرست اموال ، دفتر دارایی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موجودی کامل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جدول ، نگاره ، نقشه ، نمودار ، گرافیک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منشور ، فرمان ، امتیاز نامه ، اجازه نامه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حالت تاریک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حالت شب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترسناک ، کابوس مانند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خواب ناراحت کننده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبادله کردن ، معاوضه کردن ، معامله کردن ، تعویض ، تبادل، اخاذی مخصوصا در بازی های کامپیوتری.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محترق ، منفجر شونده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقل و انتقال، اختیار

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدر تعمیدی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مدعی ، مطالبه ، ادعا ، ادعا کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مدعی ، مطالبه کردن ، ادعا ، ادعا کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربازی های ویدیویی به معنای مطالبه شد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پهنه ، زمینه ، میدان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاریخچه ها ، کارنامه ها ، آمار فعالیت روزانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پوسته ها ، گلوله ها

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موفقیت ، چیرگی ، پیروزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنده شدن ، پیروز شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنده ، پیروز

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باختن ، ازدست دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکست ، بازنده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نظر ، ظاهر ، نگاه ، قیافه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اندازه کافی لود کرد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بارگذاری کرد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسئولیت ، محموله ، بار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آماده ، حاضر ، فراهم ، مهیا ، موجود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

حالا ، الان ، اکنون

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بارگذاری کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکاور

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمانچی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تابلوی کنترل درکامپیوتر ویندوزی به منظور مشاهده گزینه های مختلف.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حساب کاربری - تابلوی اعلانات - صفحه کاربری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف سرباز: مشمول، جنگجو، سپاهی، نظامی، فداکار، جانباز معنی انگلیسی:jack, knave, comrade in arms, soldier, warrior, gl

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجرای خودکار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

موقعیت / مکان / محل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نماد دلار : $

پیشنهاد
٠

استاندارد چندزبانه کانادایی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عملکرد دکمه پاور