پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٢٧٥)

بازدید
١٤,٠٧٧
پیشنهاد
٠

سایر والدین با ایده او در رابطه با اهمیت خواندن هم نظر هستند.

پیشنهاد
٠

من معتقدم تعداد کثیری با دیدگاه من هم نظر هستند.

پیشنهاد
٠

از نظر چیزی با کسی شبیه بودن

پیشنهاد
٠

ویژگی لجبازیش شبیه مادرشه!

پیشنهاد
٠

او کله خر شده بود برای اجرا کردن کلمباین دیگر.

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کله خراب بودن یا شدن ، کله خر بودن یا شدن برای انجام دادن کاری ( خریت کردن )

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

deaf and dumb = D&D

پیشنهاد
٠

اینقدر کند ذهن نباش، دستورالعمل ها را با دقت بخوان.

پیشنهاد
٠

این نرم افزار ساده طراحی شده، اما بعضی کاربران خیلی کند ذهن هنوز نمی توانند آن را بفهمند.

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یه حسی بهم گفته بود

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

من حس می کنم تو جدی میگی .

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

از روی غریزه تصمیم گرفتن

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یک بوی تعفن مشمئز کننده و نفرت انگیز

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

تور را بکشید . فرمان به ماهیگیران با تور.

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

آستینت را بکش بالا.

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

پیراهنت را بکش بالا

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( به جایی ) کشاندن

پیشنهاد
٠

او به زحمت سبد را همراه خود کشید.

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یک قرارداد برای حمل کردن زغال سنگ

پیشنهاد
٠

دزدها اموال مسروقه را رها کردند.

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

لنگر را بکشید. فرمان ناخدا است وقتی کشتی میخواهد حرکت کند.

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

پول قاچاق خیلی خوبی بود haul وقتی اسم هست به معنای پول قاچاق پول مواد مخدر هم هست

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( به جایی ) کشاندن

پیشنهاد
٠

فقط پنج دقیقه وقت داریم تا به آنجا برسیم، بیا عجله کنیم.

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

بیا جلو نفس کش؛ نفس کش میطلبم"

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

• نکوهش/مؤاخذه/سرزنش کردن کسی به خاطر عمل ناشایست • احضار کسی برای بازخواست در مورد کار اشتباهش

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

برای مبارزه نفس کش طلبیدن

پیشنهاد
٠

زمانش رسیده که با صدای بلند اعلام کنم، آقا حراجه 35 دلار. فریاد زدن برای جلب توجه، با صدای بلند داد زدن، فراخوان دادن، . . .

پیشنهاد
٠

زمانش رسیده که با صدای بلند اعلام کنم، آقا حراجه 35 دلار. فریاد زدن برای جلب توجه، با صدای بلند داد زدن، فراخوان دادن، . . .

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

بیا جلو نفس کش؛ نفس کش میطلبم"

پیشنهاد
٠

حتی اگه بخوام واسه کمک فریادم بزنم، نمیتونم call out=داد زدن/فریاد زدن/جیغ زدن و ایجاد صدای بلند واسه کمک خواستن

پیشنهاد
٠

بسته به موقعیت می تونه دو تا معنا ازش برداشت بشه: 1. اون اجراش اسکار بهترین بازیگر زن رو براش به ارمغان آورد ( یعنی حقش بود و جایزه رو هم برد ) 2. ب ...

تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یعنی عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید چیزی رو براتون به ارمغان بیاره یا شما رو لایق و شایسته اون بکنه ( بسته به موقعیت )

تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یعنی عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید چیزی رو براتون به ارمغان بیاره یا شما رو لایق و شایسته اون بکنه ( بسته به موقعیت )

تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یعنی عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید چیزی رو براتون به ارمغان بیاره یا شما رو لایق و شایسته اون بکنه ( بسته به موقعیت )

تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یعنی عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید چیزی رو براتون به ارمغان بیاره یا شما رو لایق و شایسته اون بکنه ( بسته به موقعیت )

تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یکی از کاربردهای earn زمانی است که شما به واسطه عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید لیاقت و شایستگی چیزی رو داشته باشید یا به دست بیارید

تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یکی از کاربردهای earn زمانی است که شما به واسطه عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید لیاقت و شایستگی چیزی رو داشته باشید یا به دست بیارید

پیشنهاد
٠

این شش ماه خیلی سخت گذشته و فکر می کنم لایق یه چند هفته مرخصی باشم ( حقم هست چند هفته مرخصی بگیرم )

پیشنهاد
٠

خیلی زود احترام بازیکنان رو بدست آورد ( در واقع شایستگی این احترام رو کسب کرد ) یعنی کاری کرد که بهش احترام بذارند

تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

حقوقی که از کار کردن به دست میاد گرفتن پول برای انجام کاری

پیشنهاد
٠

او تونست پول زیادی را با کار کردن کسب کنه

پیشنهاد
٠

او تونست پول زیادی را با کار کردن کسب کنه

پیشنهاد
٠

تنه های درخت به صورت ضربدری روی جریان آب قرار داده شده بودن. crossways ( قید – فضایی ) : به صورت عرضی یا ضربدری؛ در جهتی که مسیر را قطع کند

پیشنهاد
٠

در تقاطع ایستاده بود، بی اطمینان از اینکه کدام مسیر را انتخاب کند. crossways ( اسم – مکانی ) : نقطه ای که چند مسیر یا جاده به هم می رسند؛ تقاطع یا چ ...

پیشنهاد
٠

تقاطع روستایی برای جشن تزئین شده بود. crosswa در جغرافیا و حمل ونقل: - تقاطع جاده ها یا خیابان ها

پیشنهاد
٠

داستان از نقطه ی برخورد سرنوشت و انتخاب آغاز می شود. crossways ( استعاری – ادبی ) : نقطه ی تصمیم گیری یا تغییر مسیر در زندگی یا روایت

پیشنهاد
٠

در نقطه ی تلاقی زندگی اش ایستاده بود، بی آن که بداند کدام مسیر را انتخاب کند. crossway در معنای استعاری یا فلسفی: - نقطه ی تصمیم گیری یا انتخاب بی ...

پیشنهاد
٠

معلم پاراگرافی را برای دانش آموزان دیکته کرد. dictate ( اداری – آموزشی ) : به کسی گفتن تا او بنویسد.

پیشنهاد
٠

شرایط ایجاب کرد که مجبور شویم زودتر برویم. dictate ( علّی – تعیین کننده ) : وقتی شرایط یا عوامل خاص، نتیجه ای را تحمیل می کنند یا مشخص می سازند.