پیشنهادهای آزاده (٧,٢٣٦)
contracted form of "who would" contracted form of "who had"
[عمران و معماری] کنف توخالی - کنف مجوف
[نساجی] لیف توخالی
[عمران و معماری] سد تو خالی - سد مجوف - سد میان تهی
[زمین شناسی] فاصله گمانه ها، فضای میان گمانه ها
[علوم دامی] هولشتاین فریژن، هولشتاین آمریکایی
[برق و الکترونیک] چگالی جریان حفره
[برق و الکترونیک] انتشار حفره
[نفت] چاه پر از نفت - چاه پر از آب
gap in the budget ( possibly due to missing funds )
[زمین شناسی] انحراف گمانه
[برق و الکترونیک] طول عمر حفره
[نفت] قائم کردن چاه
[نفت] دمای چاه
made to last, will not wear into holes, sturdy
[برق و الکترونیک] تزریق حفره
[برق و الکترونیک] تحرک حفره
transactions conducted secretly
[نساجی] صفحه آرکاد - صفحه سوراخ دار
[معدن] خرجگذاری چال ( آتشباری )
[برق و الکترونیک] غلظت حفره
[برق و الکترونیک] خاصیت رسانندگی حفره
[برق و الکترونیک] جریان حفره
[زمین شناسی] عمق چال تابع
[برق و الکترونیک] جفت الکترون حفره
break in the ozone layer which results in an increase of cancerous radiation in the atmosphere
روانشناسی: روان پریشی تمام عیار
علوم مهندسی : منگنه کارى
[برق و الکترونیک] رسانایی حفره
( ورزش گلف ) گوی را به درون سوراخ راندن
ورزش : گوى اسان براى به سوراخ انداختن
( زیا گیتا شناسی و جغرافی ) هام شمالگانی ( وابسته به ناحیه ای از زمین که شامل نیمه ی شمالی نیمکره ی شمالی می شود ) ، وابسته به ناحیه قطب شمال، منطقه ...
[زمین شناسی] مرحله رشد در تریلوبیت ها
[زمین شناسی] هولاکانت نوعی از خارهای یک مرجان خاردار که احتمالاً از یک میله کلسیتی ( مشابه پوسته یک تری پلاسما ) تشکیل شده اند.
منحصرا از طرف پدر ارک برده
[ریاضیات] این ماتریس، چنین ماتریسی
فلان چیز
[ریاضیات] چنین گرافی، چنین گراف
یک کسی به من گفت
fulfills his promises, lives up to his word
سالن استراحت
removal, taking out, tearing out; exiting, departing; leaving
( دامپزشکی ) اسهال ماکیان
پارتی بازی کردن
( با زور یا حیله ) کسی را وادار به انجام کار خطرناکی کردن
آشپزخانه ی کوچک و جمع و جور
مغز نان تازه
[کامپیوتر] منوی عمودی
یکجور دستمال رنگی
کلاه کسی را برداشتن