آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

locational accuracy: دقتی که به کمک آن عوارض فضایی در پا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

installation of sign: نصب تابلو

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension draft: کشش - کشیدگی - کشش اندک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

location number: شماره بایگانی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

installation of signal: نصب چراغ راهنما

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension failure: شکست کششی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

versional: ترجمه ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

location of action depicted in film: محل وقوع داستان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

installation time: زمان نصب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension fault: گسل کششی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

version update: improving the functionality of an e ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

location of credits: محل عناوین

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

support plan: طرح حمایت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension field action: عمل میدان کشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

location of cross section: محل نیمرخ عرضی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension flange: بال کششی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

instalment transactions: معاملات اقساطی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penni: ( واحد پولی فنلاند برابر با یکصدم m ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tensionless: بی فشار بی کشش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pennine: پنین - ترکیب شیمیایی : ( Mg, Fe 2 , ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

installation program: برنامه نصب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

returnable: قابل برگشت، بازگشتنی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tensional: کششی انبساطی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

location allocation: تخصیص مکانی روشی که برای دادن مجمو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

returning officer: ( انگلیس ) سرپرست انتخابات برزن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

location counter: مکان شمار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension strength: استحکام کششی - مقاومت کششی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

installation of an engine: کار گذاری یا نصب ماشین

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tensionless dye jig: ماشین رنگرزی ژیگر بدون کشش ( نوعی م ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burner nozzle: دهانک مشعل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burnable: سوختنی قابل احتراق آتشگیر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repayment contract: قرارداد بازپرداخت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repayment power: ability to repay a loan

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repercussiveness: reflectiveness

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

premium bonds: اوراق قرضه با جایزه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

premium for excellence: جایزه فضیلت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

premium amortization on bonds investments: استهلاک صرف اوراق قرضه دریافتنی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

premium bonus scheme of payment: پرداخت پاداش به تناسب اوقات صرفه جو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

premium on common stock: صرف سهام عادی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burning up: نوردهی بیش از حد به فیلم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

premium on preferred stock: صرف سهام ممتاز

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burning disgrace: رسوایی اشکار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contribution center: element in a business which can hav ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contribution margin: حاشیه فروش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burning zone: منطقه پخت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contribution margin maximization: حداکثر حاشیه فروش

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mingler: friendly person

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coincidence gate: دروازه همزمان

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not in your right mind: عقل درست و حسابی نداری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be fond of the bottle: be an alcoholic

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bekes: خاک های قیراندود و بیتومینوزدار را ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coincidence multiplier probability multiplier: ضرب کننده ی همفرودی، ضرب کننده ی اح ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coincidence circuit coincidence couter coincidence gate: مدار همفرودی، شمارشگر همفرودی، دریچ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coincidence current selection: انتخاب جریان - همفرودی انتخاب یک سل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coincidence loss: اتلاف همفرودی از دست رفتن شمارشها ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spraints: فضله سمور ابی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interrogation point: علامت سئوال = ؟

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amusing oneself: doing something that one enjoys

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

can't breathe: cannot take air into the lungs

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

witty remark: لطیفه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loather: hater

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

booking clerk: بلیط فروش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

booking charges: هزینه ( یا ) مبلغ کرایه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humorousness: شوخی خوش مزگی بذله گویی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scuffle hoe: بیلچه باغبانی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scuffle with soldiers: brawl with soldiers

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scuffler: participant in a minor fight

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tingler: one who pricks lightly

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amusing adj: صفت 1 - سرگرم کننده، ( در مورد اشخا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belt buckle: سگک کمربند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

funeral director: مدیر بنگاه کفن و دفن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

funk hole: پناهگاه موقتی استراحتگاه بی خطر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soiled his hands: got his hands dirty

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soiled end: تار کثیف در پارچه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soiled filling: پود کثیف در پارچه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soiled warp end: تار چله کثیف در پارچه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nightshirt: ( مردانه و پسرانه ) پیراهن خواب

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oobe: unusual experience

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

man made noise: نویز مصنوعی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brilliantine: بریانتین ( روغن موی سر ) نوعی پار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brightness level: سطح روشنایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brightener: something which brightens

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brightwork: ( در کشتی و اتومبیل و غیره ) چیزهای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brighton: city in east sussex ( england )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

huggery: act of hugging

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

man made fabric: synthetic fabric

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

man made fiber: لیف مصنوعی

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piggishly: از روی خوک منشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piggin: سطل چوبی ( دسته دراز )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigweed: ( گیاه شناسی ) تاج خروس گسترده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigeonwing: ( رقص و اسکی روی یخ ) پرش به هوا و ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pig bed: ( فلزکاری ) بستر شمش ریزی قالب شنی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piggish: خوک صفت خوک مانند پرخور، آزمند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigeon pair: پسر و دختر دوقلو

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigskin: پوست /چرم خوک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pignus: گرو گذاشتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigeon milk: خوراک نیمه هضم شده ای که کبوتر از چ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piggishness: خوک منشی/صفتی ناپاکی خودسری

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be safe: مراقب خودت باش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigfish: خوک ماهی ( انواع ماهی های بومی کران ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigeon house: لانه کبوتر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pignolia: ( دانه ی خوراکی برخی کاج ها ) پنیول ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigmented adj: رنگیزه دار ( صفت )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigeon hawk: شاهین کوچک امریکایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigboat: ( امریکا - خودمانی ) زیر دریایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigstick: علوم نظامی : عصاى دکل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pig together: در کثافت زیست کردن با هم مثل خوک زن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigeon livered: سر به زیر ملایم بی کینه نرم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigsticking: شکار خوک وحشی ( به ویژه با نیزه و ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pig headedly: خودسرانه از روی کله شقی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigged: خوک وار با هم جمع شدن توی هم پیچیدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pig's wash: گنداب اشپزخانه که به خوکها میدهند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigeon toed: ( پزشکی - دارای انگشتان پا که به دا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigwash: گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergenia: early flowering perennial ground pl ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergsonian: of or pertaining to henri bergson o ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergfall: بهمن سنگ

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

berg wind: باد برگ

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

berge inequality: نابرابری بِرگ

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergson: هنری برگسون ( فیلسوف فرانسوی )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

berg: کوه یخ قطعه عظیم یخ

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergschround: ورزش : فلات یخچالی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergen: شهر برگن ( در جنوب کشور نروژ )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergsonism: فلسفه ی هانری برگسون برگسون گرایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

berg till: یخ نهشته کوه یخی الف ) یک تیل یخچا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergmann’s rule or bergmann or bergmann: قانون برگمن در جانورشناسی گزاره ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergy bit: قطعه یخ شناور قطعه ای از یخ شناور، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergschrund: گسل یا شکافی که برف و یخ متحرک را ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bergman: اینگمار برگمن ( کارگردان سینما - س ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bethune: مری بتیون ( یکی از پیشگامان آموزش و ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

betimes: بموقع در اولین فرصت صبح زود

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead dog: چیزبی بها ادم بی معنی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead point: چیزی که دقیقاً در وسط یا در نقطه می ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sweet cicely: ( گیاه شناسی ) چتردار شیرین چتردار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bethel: کلیسا، محل پرستش خدا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beta carotene: نوع زردرنگ کاروتن ( که کمبود آن احت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step recovery diode: دیود بازسازی پله ای دیودی که بار ر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sweetmeat: شیرینی شیرینی جات حلویات غذای شیرین

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step rocket: موشک چند طبقه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stepping switch: گزینه پله ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sweetheart neckline: در مورد لباس زنان یقه گلابی یقه قلب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sweetheart contract: تبانی کار فرما و سران اتحادیه و عقد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stepwise refinement: پالایش گام به گام

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stepping off place: نقطه یا محل عزیمت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stephanite or brittle silver or brittle silver: استفانیت، کانسنگ شکننده نقره فرمو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step turn: اسکی چرخش بطرف پایین تپه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step cline: شیب بی قاعده یا منقطع

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step stool: چار پایه پله دار تاشو

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step it: رقصیدن

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've felt better: احساس بهتری دارم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmake: خراب کردن خلع مقام کردن از خاصیت ان ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how'd it go: چطور پیش رفت؟

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

small change: پول خرد پول خرد کم ارزش کم اهمیت نا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

newport: city in rhode island and a number o ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd appreciate: من قدردان خواهم بود

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

used to be: قبلا بود

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how flattering: چقدر چاپلوسانه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm killing time: دارم وقت تلف می کنم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drooly: covered in saliva

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

droopiness: exhaustion

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hush your mouth: دهانت را ببند

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm gonna losing hear: دارم از حال میرم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a dope: چه ماده ی مخدری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

half cross leno: بافت نیم تو

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theelin: استرون ( اسم ) : یکی از هورمون های ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how sad: چقدر غمگین

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hallelujah or halleluiah: خدا را شکر!

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annulated: حلقوی، حلقه دار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annulator: از بین برنده صفر کننده

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

مدال‌های آزاده