آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supply power: device which provides electrical en ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perrinaciousness: لجاجت خودسری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perritrichous: ( زیست شناسی ) پیرا تاژک دار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perrierite: نوعی کانی - فرمول شیمیایی: ( Ce, La ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shone brightly: glimmered glowed

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poorly graded: بد دانه بندی شده - دانه بندی بد - د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poorly graded sand: ماسه با دانه بندی ضعیف

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poor farm: مزرعه ی بینوایان ( که آنجا در مقابل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poor law: قانون نگهداری از تهیدستان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poor laws: قوانین کمک به بینوایان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poor rate: مالیات برای نگاهداری بی نوایان زکا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poorish: نسبتا فقیر نسبتا ضعیف

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poor pay: ادم بدحساب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poor rhyming: rhymed words which do not match exa ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mousehole: hole gnawed by a mouse

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mousetail: ( گیاه شناسی ) دم موشک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mouse ear: انواع گیاهانی که برگ های کرک دار و ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mousepox: disease of mice characterized by ga ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gayness: سر زندگی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gaysome: خوش مشرب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

churchman: کشیش، نگهبان کلیسا، عضو کلیسا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gaywings: علف شیر آمریکایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gay blade: جوان خوش سیما و خوش لباس

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero element: عنصر صفر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero defects: تولید بی نقص

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero cut crystal: بلور برش صفر بلور کوارتز برش خورده ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero current switching: سوییچینگ جریان - صفر سوییچینگ مدار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

why ever: ( انگلیس - عامیانه ) آخه چرا پس به ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marine salina: نمکزار دریایی حجم معینی از آب شور د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fuzzy distance: فاصلهای که در آن دو نقطه به کمک سیس ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

why there is the answer: تقریبا معنی میدهد پس

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little magazine: مجله ی کوچک ( دارای تیراژ کم و معمو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marital rights: حقوق شوهری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fuzzy set theory: نظریه مجموعه فازی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marietta: اسم خاص مونث

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

why did you discourage him: چرا زدی تو ذوقش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little missouri: رودخانه ی میسوری کوچک ( که در ایالت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slaughterman: person who works in slaughterhouse

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maritain: ژاک مارتن ( فیلسوف فرانسوی )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you are the ultimate: تو خود خودشی تو آخرشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slaughteroius: ادمش، خونریز

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marish: باتلاق، مرداب، مردابی، باتلاق وار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you are the abbreviated from of nothing: هیچی نیستی سوسکی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero air void curve: منحنی اشباع

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero air void cure: منحنی اشباع

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

driven well: چاهی که بوسیله فرو بردن لوله کنده و ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero voltage activated circuit: مدار فعال شده با ولتاژ صفر مداری که ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

driven array: آرایه ی تحریکی نوعی آنتن آرایه ای ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero supperssion: موقوف کردن صفرها ؛ جایگزینی صفرهای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

driven element: عنصر تحریکی عنصری از آنتن که مستقیم ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

driven beam method: روش تیر رانشی ( در اجرای دیوار آببن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero subcarrier chromaticity: کیفیت رنگ زیر حامل صفر کیفیت رنگی ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

driven cast in place pile: شمع کوبیده و در جا ریخته

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero stability: پایداری صفر بیشینه انتقال صفری که د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drive number: شماره گرداننده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero shift: انتقال صفر خروجی تقویت کننده مغناطی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero probability: lowest rate of probability

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero potential: پتانسیل صفر عبارتی که معمولاً برای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero point of coordinate system: نقطه ی صفر دستگاه مختصات

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero point energy: انرژی نقطه صفر انرژی جنبشی باقی مان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero or energy coast: ساحل بی انرژی - ساحلی که توسط ارتفا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero of multiplicity m: ریشه ی m گانه، صفر از مرتبه ی m

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero matrix: ماتریس صفر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero hardness: آب با سختی صفر - آبی که هیچگونه سخت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

either group operation: هر عمل گروهی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fuzzy set: مجموعه فازی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero access memory: حافظه دسترسی صفر حافظه کامپیوتری که ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little black book: ( عامیانه ) کتابی که حاوی نام و آدر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little mole: خال کوچک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sheathe the sword: put a sword back into its case

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little bear: دب اصغر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as for as i know: انچه من میدانم تا انجا که من میدان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fuzzy tolerance: فرآیند ساده کردن محتوای موضوعی یا ه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zeroual lamine: lamine zeroual became president of ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little part: ذره

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little hand: hour hand

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little dipper: دب اصغر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little drum: طبله

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as for myself: concerning myself

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marigraph: دستگاهی که نوسانات جزر و مد را ثبت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fuzzy computing: محاسبه مبهم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

littleneck: صدف خوراکی پرهونسان ( که معمولا خام ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

littleness: کمی، خردی، کوچکی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little st bernard pass: گدار سنت برنارد کوچک ( میان فرانسه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fuzzy mote: پنبه دانه کرک دار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mariolatrous: مریم پرست

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as for now: until now

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little america: پایگاه آمریکای کوچک ( هریک از پنج ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

littleneck clam: نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fuzzy theory: نظریه فازی - که اولین بار توسط پرفس ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rummy: بازی ورق رامی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shaft seal or oil seal or oil seal: آب بند محور

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rush candle: شمع لویی ( شمعی که فتیله ی آن از مغ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rushingly: hurriedly, quickly

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shaft spillway: سرریز لاله ای - سرریز نیلوفری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rush on something: تقاضای ناگهان برای چیزی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shaft adhesion: دگرچسبی میله شمع

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero crossing detector: آشکارساز عبور از صفر مقایسه کننده ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rushlight: روشنایی کم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unsheathing: act of removing from a sheath ( as ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

asia minor: آسیای صغیر، آناتولی، ترکیه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero beat: ضربان صفر شرایطی که در آن، مدار در ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

either pron: هر یکی هر کدام

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little leaf: ( کشاورزی - بیماری برخی درختان میوه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little pitchers have long ears: کودکان غالبا گوششان تیز است

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unsheathe: از غلاف در اوردن از غلاف بیرون کشید ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little corporal: ( لقب تحقیر آمیز ) ناپلئون

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little theater: تئاتر کوچک ( معمولا غیر انتفاعی و د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero air void density: جرم ویژه حالت اشباع، چگالی حالت اشب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

either diagram: یکی از نمودار ها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little go: نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little to choose between: با هم فرق ندارند مثل هم هستند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little rock: شهر لیتل راک ( مرکز ایالت ارکانزا - ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zero adjuster: تنظیم کننده صفر قطعه ای که موقعیت ع ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sheather: one who covers items with a protect ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rumbler: پر سر وصدا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shafting: محور بندی - انتقال نیرو به چند ماشی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rumble seat: صندلی عقب و بیرون از اتاق اتومبیل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shafts: تیرها شهاب ها پرتوها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rump parliament: ( تاریخ انگلیس ) پارلمان از سال 164 ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shaft furnace: کوره ی استوانه ای، کوره ی استوانه ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rumpy: یکجور گربه بی دم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shaft mine: معدن زیرزمینی که ورودی اصلی بوسیله ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foy: مهمانی به افتخار کسی که عازم سفر اس ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foyaite: فویائیت، این سنگ یک سینیت نفلین دار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foul linen: dirty laundry

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foully: شریرانه بطورغیرعادلانه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foul water: آب کثیف

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foulard: نوعی پارچه نخی و ابریشمی یا نخی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

waste of resources: lack of reusing of existing resourc ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little likelihood: not much chance

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little comfort: small amount of consolation

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

released time: وقت آزاد ( که به جای تدریس صرف کاره ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

release clause: شرط برائت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

release from suffering: free from suffering

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

release version: نسخه نشر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

release of indemnity: رفع تضمین

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tearing off: قطع

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stainable: لکه پذیر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stain release: سریع پاک شدن لکه با شستشو

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swell butted: دارای ته گنده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelled: 1. membership swelled to a thousand ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roget spiral: مارپیچ راجت سیم پیچ مارپیچی که طول ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling ground: زمین ورم کننده، زمین متورم شونده ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling index: شاخص ورآمدگی شاخص تورم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling pressure: فشار تورم، فشار در اثر ازدیاد حجم، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling agent: ماده متورم کننده - ماده متورم ساز

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling anisotropy: ضریب تورم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling clays: رس های ورم کن ( نفت )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling controlled system: سیستم کنترل شده تورمی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling curve: منحنی تورم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling dowel: داول بازشونده ( نگهداری )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling factor: ضریب تورم ( ترابری )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling of fibre: متورم شدن لیف

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling property: خاصیت تورمی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling ratio: نسبت تورم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling rock: سنگ تورمی ( مکانیک سنگ )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swelling soil: خاک قابل تورم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swellhead: ( عامیانه ) آدم مغرور آدم از خود را ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swell box: ( موسیقی ) جعبه ی محتوی لوله ها و د ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deepest condolences: عمیق ترین تسلیت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maple sugar: شکری که از جوشاندن شیره افرا می ساز ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pimply: جوش دار، کورک دار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pimpling: حباب سازى

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

studier: one who studies scholar

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kundsen methode: روش نودسن نفوذ نادسن ( به انگلیسی: ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kunming: شهر کون مینگ ( پایتخت استان یونان ـ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pimple mound: گنبد تاولی - واژه مورد استفاده در ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

octagonal ingot: شمش هشت ضلعی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pimpled: جوش دار کورک دار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

octagonally: with an octagonal shape

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

declaw: ( به ویژه در مورد گربه ی خانگی ) ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

do down: cheat someone decieve someone

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

funny guy: پسر بامزه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

octagonal group: گروه هشت وجهی

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

posterior side: طرف پشتی - پشت یا نزدیک انتهای یک ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

posterior cali: برآمدگی عقبی. برآمدگیهای عقب سینه د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

posterior marginal distribution: توزیع حاشیه ای پسین

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

posterior vena cav: بزرگ سیاه رگ پسین

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shaved his head: removed all of his hair shaved the ...

٦ ماه پیش

مدال‌های آزاده