آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of diminishing returns: اصل بازده نزولی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of detailed balance: اصل تعادل جزء به جزء

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

griddlecake: نوعی کیک نازک و مسطح که روی صفحه ی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grid current: جریان الکترون ها بین شبکه و کاتود ل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cavalry commander: خیلتاش: سپاه و لشکری که همه از یک خ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gridding: محدودیت ساختمان یک تصویر گرافیکى که ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cleanness: پاکی، پاکیزگی، تمیزی، خالص بودن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grid line: خط محور - خط شبکه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grid driving power: توان راه اندازی شبکه حاصلضرب میانگی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

real quadratic form: فرم درجه ی دوم حقیقی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

real quaternion: در ریاضیات، کواترنیون حقیقی چهارگان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realization concept: سیستم نقدی ( در حسابداری )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realization of wishes: fulfillment of wishes

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realization time: زمان ادراک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principles of economy: اصول اقتصاد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principles of religion: اصول مذهب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of abstraction: اصل تفکیک حقوق دارنده اسناد قابل ان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of discrimination: principle of making differentiation ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of duality: اصل دوگانگی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of inclusion and exclusion: اصل شمول و عدم شمول

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of minimum complementary energy: اصل حداقل انرژی - مکمل - اصل کمترین ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of minimum potential energy: اصل انرژی پتانسیل کمینه - اصل حداقل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of non contradiction: شرط عدم تناقض

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of nested intervals: اصل بازه های تو در تو

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of miximum overlap: اصل حداکثر همپوشانی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of minimum strain energy: اصل انرژی تغییر شکل کمینه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of microscopic reversibility: اصل برگشت پذیری میکروسکوپی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of mathematical induction: اصل استقراء ریاضی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of linear transformation: اصل جابجایی خطی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of likelihood: اصل درست نمایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principle of deformation: اصل تغییر شکل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

power house building: ساختمان مرکز نیرو

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am impressed: تحت تاثیر قرار گرفتم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goofus: ( slang ) extremely silly person

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

power plant with concentrated fall: نیروگاه مخزنی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gridiron system: شبکه نرده ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gridiron road network: شبکه شطرنجی راهها

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

singeing machine: ماشین کز دادن - ماشین پرسوزی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

singer in a choir: member of a singing group

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bystander intervention: پدیده ی مداخله

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

delightfulness: شعف، لذت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

termination criterion: معیار توقف

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

termination benefits: مزایای پایان خدمت کارکنان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

termination phase: فاز پایانی - فاز اختتام ( واکنش شیم ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

termination interview: مصاحبه خروج - مصابحه با کسانی که سا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trade marks and trade names: علایم و نامهای تجاری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

occupation franchise: حق رای دادن که کسی در نتیجه اجاره د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worried about him: was concerned about him

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anxious seat: صندلی یا نیمکت نزدیک به میز خطابه ی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uneasy lies the head that wears the crown: اشخاص پر مسئولیت زندگی پر تلاطمی دا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alliance israelite universelle: israeli organization

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

false heartedly: خائنانه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incorrect confidence limits: حدود اعتماد غلط

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misguided calculation: mistaken calculation

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saturated zone or zone of satration or zone of satration: زون اشباع

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statement calculus: حساب گزاره ها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fling in someone's face: blame someone

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saturated diode: دیود اشباع شده دیودی که بیشینه جریا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statement of retained earnings: صورت سود ( زیان ) انباشته

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chuck wagon: ( امریکا ) گاری یا ( امروزه ) کامیو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

witnesser: one who testifies

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emphasized the seriousness of the matter: stressed the severity of the issue ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chuckwalla: چاک والا این گونه مارمولک ها در آمر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chuckhole: گودال جاده، دست انداز

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

composition and make up terminal: صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chucker out: ( انگلیس - عامیانه ) کسی که اشخاص ن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chuckle head: ( عامیانه ) احمق، بی شعور، ادم کله ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chuck will's widow: مرغ پشه خوار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chuck out of something: ( انگلیس - خودمانی ) اخراج شدن یا ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pitchman: فروشنده سیار دستفروش اشیای تفننی و ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on your feet: روی پای خودت باش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terrible thing: something really bad

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

economic independence: financial and commercial autonomy

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valuable consideration: عوضی که دارای ارزش مادی باشد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goods in pledge: کالای گروی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

open shop: ( امریکا - کارخانه یا شرکت و غیره ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

economic geography: جغرافیای اقتصادی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goods wagon: a goods wagon is a carriage on a tr ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

economic value added: ارزش افزوده اقتصادی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goods in demand: popular merchandise

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

okapi: جانور پستانداری شبیه زرافه، کاپی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statement of account: printout of activity and balance fl ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goods in sale: کالای مورد معامله

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

healthy marble: سنگ مرمر سالم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statement label: برچسب حکم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strongbox: گاو صندوق

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statement number: شماره حکم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

damp course: نم گیر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statement of defence: دفاعیه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feel one's way: کورمال کورمال رفتن دست مالیدن و جلو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saturated with water: سیراب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statement of realization and liquidation: review handed in by a liquidator to ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saturated solution: محلول سیر شده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throwing the hammer: پتک اندازی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

astonishing adj: حیرت انگیز، عجیب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statements from single entry record: تهیه و تنظیم صورتهای مالی از روی مد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saturated steam: بخار اشباع

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statement of counterclaim: دادخواست متقابل، ادعای تقابل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saturated transistor: ترانزیستور اشباع شده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consultatory: مشاور

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

successful conclusion: fortunate ending

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indication of provisional measures: اعلام صدور قرار موقت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speechify: سخنرانی کردن، سخنوری کردن، نطاقی کر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clayey sand: الف ) یک رسوب تحکیم نیافته که دارای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dreadfully tired: very tired

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

duty of water: آبشخور، آبخور ( کشاورزی - مقدار آب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

successful efforts: کوششهای موفق

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speechlessly: without speaking

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay water pipe: تنبوشه تَنبوشه لوله هایی سفالین است ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

count on somebody: روی کسی حساب کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dreadfulness: ترسناکی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tariff reduction: lessening the fee when bringing mer ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

symbolophobia: fear of symbolism

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

successful issue: successful outcome

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sermon on the mount: موعظه ی عیسی در بالای کوه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terrible carnage: awful slaughter

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thingamajig or thingumajig: ( عامیانه - برای چیزی که اسم آن به ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profitableness: سودمندی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sermoniser: preacher one who lectures on relig ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terrible injustice: complete miscarriage of justice

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

possession style: یک بازی برای حفظ توپ

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profitable asset: property that is worthwhile from an ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gettysburg: گتیز برگ شهری در ایالت پنسیلوانیا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profitable business: business that yields a financial pr ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terrible ordeal: torture suffering

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profitable investment: monetary investment that yields a p ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay minerals or clay mineral or clay mineral: کانی های رسی کانی های سیلیکات صفحه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glowfly: firefly

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay pigeon: بشقابک سفالی ( که به هوا پرتاب می ش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay pit: خاک رس

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay mineral: دسته ای از خاک های کانی که اکثر آنه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glisteningly: بطور درخشان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claybank: رنگ زرد مایل به قهوه ای ( مثل رنگ خ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shimmeringly: with a gleam

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claypan: ظرف سفالین

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay wall: چینه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take somebody aback: کسی را غافلگیر کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claytonia: کلیتونیا ( انواع گیاهان بهاره و کوچ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speaker phone: تلفن چند نفری ( که به جای دو نفر چن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clayish: مثل خاک رس یا سفال

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

successful bidder: برنده مناقصه یا مزایده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terrible sight: frightful view

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gossip columnist: journalist who writes column of gos ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay shale: رس شیستی - پلمه سنگ رسی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

successful party: طرف موفق یا برنده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debate a matter in one's mind: سنگین کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

communicatory: able to communicate

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

successful completion: موفقیت کامل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indication lights diffraction: lights using to mark off an area

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay gouge: الف ) یک نهشته رسی در یک منطقه گسلی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dreadful things: awful things

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glowingly: بطور سوزان یا مشتعل بطور تابان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indicator disk: صفحه شاخص

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

situation normal all fucked up: chaotic situation ( slang )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conditions and diseases: بیماریها و شرایط

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glow switch: کلید تابانی لامپ الکترونی که دارای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indicator electrode: الکترود شاخص، الکترود نشان دهنده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

situation ethics: اخلاقیات موقعیتی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indicator bulb: light which when illuminated signal ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conditions of arrest: situation of arrest

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glow discharge: تخلیه ی تابان تخلیه ی الکتریسیته از ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

situation of building: موقعیت ساختمان - وضع قرار گرفتن بنا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indicator element: عنصر معرف ( زمین شناسی اقتصادی )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glow discharge tube glow discharge cold cathode tube glow tube: لامپ تخلیه - تابان ؛ لامپ کاتد - سر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conditions of consistency: شرایط سازگاری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay base mud: گل رس مایه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glowing pot: کاربراتور سوزان این دستگاه برای تول ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conditions of contract: شرایط پیمان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indicator dye: رنگینه معرف - رنگینه شناساگر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay inclusion: زمین رس - میان بار رسی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glow cathode: کاتد ملتهب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conditions of experiments: شرط های آزمایش ها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay rock: رس سنگ یک رس سخت شده که از مواد آوا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glow discharge rectifier: یکسوساز تخلیه - تابان لامپ تخلیه - ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conditions of trials: شرط های آزمایش ها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay boil: دمل رسی یک دایره گلی که نشانه ای از ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glow voltage: ولتاژ تابانی ولتاژ شروع تخلیه ی تاب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

things were at the worst: مغلوب کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay vein or horse back or horse back or dert slip: رگه رسی - حجمی از مواد شبیه رس که ی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glow lamp: چراغی که روشنایی سفید و تابنده دارد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glowworm: کرم شب تاب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

affluential: rich and powerful

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tightening the belt: being economical

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repercussive: معکوس، پس زننده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

location of parking: محل پارکینگ - محل توقف

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension gear: دنده کشش - چرخ دنده اعمال کننده کشی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

location shooting: فیلمبرداری در محل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension head: بار کشش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension is mounting: suspense is becoming greater

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension leg platform: سکو با مهارهای کششی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

location based services or lbs or lbs: خدمات مکان مبنا ( lbs )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

installation cost: هزینه نصب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension coefficient: ضریب کشش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

location scale parameter: پارامتر مکان مقیاسی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

installation of detector: نصب شناسگر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tension device: وسیله کشیدگی

٦ ماه پیش

مدال‌های آزاده