پیشنهادهای مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٤٩٦)
مشاهد عالیترین ومظلومترین پرخاش کشیدگان مظلوم
پرخاشگاه محل و محل عتب شدگان و پرخاش شدگان مظلوم و پرخاش کشیدگان
پرخاش مقدمه عتب و تعدی
بسمه جلت اسمائه هوالعلیم و الحکیم عتبات محل کشیدن مرارت و سختی و عتب شدن از طرف گروهی معاند و غدار که امروز به مشاهد نورانی امامان معصوم خفته در خاک ...
در اصل محل عتب شدن و مشقت کشیدن است هنوز در خراسان کسی که دشمن بر او سختی و دشواری تحمیل میکند میگوید از دست فلان دشمن عتب رفته ام و یا عتب کشیده ام ...
محمدمعین و علی اکبر دهخدا هردو خودشان عمال و عمله اعراب بودند که با آن هزینه هنگفت و تعصب خاص ایران و پارس پرستی رضا شاه عمال و عمله بودند حتی دریغ ا ...
سازندگان آلات وادوات طرب که حال انسانهای ناساز را ساز میکنند نکته مهمی در تحریم موسیقی آیت الله خمینی نهفته است که میگوید موسیقی مانند مواد مخدر نشئه ...
فرماندهان واژه غلط است و درست آن فرماندگان است جمع پارسی با گان درست است مثل سیل زدگان آوارگان تگرگ زدگان بیچارگان کشتی نشستگان زورق شکستگان تک زدگان ...
وِروِر وراجی سخنان پوچ و یاوه بداهه خطاب به رئیس دولت با این نماد به مجلس نه جای ساحت توست نبود خربزه شیرین که ماندبرایت این ته پوست
الگو
سنجش حرفه ای مجربین با تجربه
لیفت دادن از معاهدات و تعهدات است
ساسپندیشن یعنی تعلیق و معلق کردن قرارداد و با احکام قضایی و یا قرارداد و معاهدات بین المللی
بانوج گهواره مهد که بچه گرسنه و دارای جوع را با تکان دادن گرسنه بخواب میکنند
استمالت
مشت مال استمالت ماساژ فیزیک تراپی بادست این مشت مال فیزیک درمانی سابقه سه هزار ساله در ایران دارد و فنیقی ها و سومری ها و یونانیان این علم را از پارس ...
رفع آلام و درد بر اثر مالش دادن محل درد در وجود همنوع و دوست آسیب دیده دست محبت بر سر کسی کشیدن
گستاخ بی شرم وآرزم پارسیان چشم دریده میگویند. ایام عاشوراست بیتی از دریده چشمی شمر بنویسم رو به سرا پرده شمر نموده عجب نیست چشم دریده ادب نگاه ندارد ...
آبادیس محترم سروده فی البداهه مرا حذف کرده ای اگر رونوشت آنرا داری برایم ارسال فرما که خودم آنرا کپی نگرفتم چون اطمینان داشتم من تمام غزلهای پنج بیت ...
دیزی سنگی بزرگ خانوادگی که یک کله پاچه قوچ بزرگی توی آن پخت میشود فکر کنم نامش همه کاره بوده و در مرور زمان با تخفیف و مخفف به آن همه کاره گفته اند
مردان زن ذلیل که شدند ننگ روزگار ذلت کشند ز زندگانی و زن و چرخ کژمدار ای مردمکن تو خوار همه زحمت کشان دهر مردان شیر شرژه به بَرو دشت و کوهسار زن را ل ...
کسیکه باو تجاوز شده مونث و مذکر ندارد
متجاوز به عنف که چون عربی نیست مونث ومذکر ندارد به هردونوع تلقی میشود و میگویند ایسته. . یا استیزه کرده است
همان استه با استیزه و لجاجت و تجاوز است
تجاوز با استیزه گری هنوز در خراسان خصوصا روستای مسکن نمیگویند تجاوز میگویند ایسته یا استیزه کرده است
روئین پیکر . . روئین بدنه وضد گلوله و موشک
تانگ های زره خمپاره انداز و موشک انداز آفندی و پدافندی غولهای قوی پیکر مین روب و مبنکوب زره ای
واحد شمارش تسلیحات سبک و سنگین بدون موتور خود کششی توپ تا زمانی که باید بدک با اسب و قاطر و ماشین سبک کشیده شود از واحد قبضه استفا ده میکند ولی اگر ر ...
پاسخ خواهی سرپرست از زیر دست
بیان پیشه نامه یا رزومه یا عمق راهبردی
تبین که خود تبین غلط است چون هم آدات جمع خورده و هم ت اول آنرا مفعول و سفارش شده بیان کرده پس درست تبین بیان است که هم مفرد است وهم کسی آنرا بر کسی د ...
شرح عمق راه بردی
پول غلط است وپل درست آن است چون این اوراق بهادار مانندپل بر روی رودخانه عبور را آسان میکند البته عبور از روی معامله و مبایعه کالا به کالا که کاری دشو ...
برجستگی وکوهپایه هایی که از خاک فشرده رس و آهک وکچ است چون مانند کویر لوت لات و بی گیاه و فقیر است آنراکلوت می نامیم شمال شهر سبزوار یک رشته ارتفاعات ...
کوه یا کهن که بخاطرشتران دو کهن آنرا کوهان نامیده ایم برآمدگی و برجستگی زمین می باشد
برآمدگی زمین که در اصل کوهان زمین است و ما با تخفیف مخفف آنرا کوه می نامیم
kaffeبه معنی بسنده کافی و بس است آن kafاست که به معنی ید ودست پنجه ها تا ساعد است والی دست کامل ید میباشدکه یداللله یعنی دست خدا جلت اسمائه است کف خو ...
با غرور خرامان مانند پرنده نر گام برداشتن وافاده فروختن مانند کرگز وعقاب سی درجه بالها را باز نگهداشتن ومانند مواقع عادی بال ها را به پهلوهانچسباند
نواختن آلات موسیقاری وسازهای بادی را هم به تقلیدار ساز های زهی بکار گرفته اند یاز را بامضراب و زخمه نوازش و دشمن را با تیغ وشمشیر مینوازند به همان دل ...
یک بیسواد نام برای فرزندش انتخاب کرده وبیسواد دیگری در اداره آمار وزارت کشور ثبت دفتر نموده هردومهلا عربی هستندیکی ریشه در نحل وعسل دارد یکی هم تقاضا ...
همون دعوت مدعوین است
به معنی جدا جدا و عربی آن رج و ردیف است و زمینی که در وسط یک زمین مرغوب یک رگه ای به عرض یک متر و طول بیش از صد متر در منطقه کویری و کم آبی و کشت غرق ...
بلعیدن همان قاپ گرفتن اسب وشتر است که بسیار خطر ناک است چون در سبزوار در زبان محلی میگویند قلوپست بلعیدن فلان مطاع خود را شنیدم فکر میکنند قاپ از قلو ...
ویرانگر گرفته شده از نام وندالها که قبیله ای بودند در مرکز اروپا ودر چندین مورد تهاجم مسبب ویرانی در اسپانیا و فرانسه شدند تا سرانجام در انقلابها وجن ...
پارسی بز میجه است که نوعی تمساح است در دامن کوه های شاره و دلبر سبزوار زیاد دیده شده درخشکسالی چند سال پیش گله گوسفندان ما که با دوتاچوپان ودوقلاده س ...
بزغاله مار است که مانند تمساح است با طول کمتر ودست وپای بلندتر به حدی که دهانش به پستان بزها میرسد وآن را می مگد ضمنا میگ درست پارسی است که هنوز در خ ...
فرو نشینی بنا در زمین وقتی ساختمانی زیر سازی محکم و استاندارد نداشته باشد خواه نا خواه نشست میکند
انجمن گرفته یعنی با ستارگان خبره کار کنفرانس و نشست تبادل و همفکرگرائی بر گزار نموده البته نشست واژه نکره ونا مفهوم است و دیگر کاربرد ادبی که هیچ بلک ...
منزل و بیت عربی است ضمنا مسکن واژه ای هم پارسی و هم عربی است
سپرده دپوزیت تمام این واژگان کابردی را داریم ولی بسکه با واژه گان بیگانه کار کرده ایم راه خانه را گم کرده ایم که هیچ بلکه شماره پلاک کاشانه خود را فر ...