اشو

/~aSu/

معنی انگلیسی:
blessed

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

( آشو ) آشو. ( نف مرخم ) مخفف آشوب. ( جهانگیری ) :
ز باغ عافیت بویی ندارم
که دل گم گشت و دلجویی ندارم
فلک پل بر دلم خواهد شکستن
کز آب عافیت جویی ندارم
بسازم مجلسی از سایه خویش
که آنجا مجلس آشوئی ندارم.
خاقانی.
و ظاهراً آشو فقط در صورت ترکیب معنی بخشد و استعمال آن به تنهائی و انفراد بسته به یافته شدن شواهد دیگر است. و در بعض فرهنگها معنی هیاهو و آشفتن باین کلمه داده اند و به همین بیت استشهاد کرده اند و این غلط است ، چه آشو یا آشوی فقط معنی فاعلی میدهد نه معنی اسمی و مصدری.
اشو. [ اَ ] ( ص ) بلغت زند و پازند بمعنی بهشتی باشد که در مقابل دوزخی است. ( برهان ). بلغت ژند و پاژند بمعنی بهشتی آمده. ( انجمن آرای ناصری ). بمعنی بهشتی باشد در لغت ژند و پاژند بمقابل دوزخی. ( شعوری ج 1 ص 126 ). بلغت ژند و پاژند بمعنی بهشتی آمده که مقابل دوزخی است ، زرتشت بهرام گفته :
هزاران درود و هزاران دعای
بر آن ارجمندی اشو پاک رای.
( از آنندراج ).
بلغت زند و پازند بهشتی در مقابل دوزخی. پاک و مقدس. ( ناظم الاطباء ). مقدس و پاک. ( فرهنگ نظام ). || آتش شعله ناک. ( مؤید الفضلاء ).

اشو. [ اَ ] ( ادات استفهام ) ( از بربری ) بمعنی چیست. و برحسب نظر هانوتو تحریفی از کلمه عربی اَش میباشد. ( از دزی ج 1 ص 26 ).

فرهنگ فارسی

( آشو ) مخفف آشوب
مردپاک طینت ومقدس وروشن ضمیر، بهشتی، مقابل دوزخی
( صفت ) مقدس پاک .
بمعنی چیست . و بر حسب نظرها نوتو تحریفی از کلمه عربی اش میباشد .

فرهنگ معین

(اَ ) مقدس ، پاک .

فرهنگ عمید

۱. پاک طینت، مقدس، روشن ضمیر.
۲. [مقابلِ دوزخی] بهشتی.

واژه نامه بختیاریکا

( آشو ) از گونه های پرندگان شکاری؛ عقاب

پیشنهاد کاربران

د فارسی س وش بهم تبدیل میشوند مثل گرسنه وگشنه
اسوس:استاد؛دانشیار - assoce - ایتالین
اشو زرتشت یعنی استاد و آموزشگر مردم
اشو به مانکِ ( معنایِ ) حضرت است
  واژه اَشـو از واژه اَشـه یا اشـا گرفته شده است. واژه اشـو کوتاه شده ی واژه اشـون است و اشـو یا اوشـو به کسی گفته میشود که پایبندِ اشـا باشد یعنی پیرو اشـا ( هنجار هستی ) باشد. براین پایه اَشـه یا
...
[مشاهده متن کامل]
اشـا برابر است با هنجارهستی و نظم کیهانی و راه راستینی. کسی که با این هنجار رفتار کند او را اشو مینامند که جمع آن اشوان خواهد بود

واژه اَشـو از واژه اَشـه یا اشـا گرفته شده است. واژه اشـو کوتاه شده ی واژه اشـون است و اشـو یا اوشـو به کسی گفته میشود که پایبندِ اشـا باشد یعنی پیرو اشـا ( هنجار هستی ) باشد. براین پایه اَشـه یا اشـا
...
[مشاهده متن کامل]
برابر است با هنجارهستی و نظم کیهانی و راه راستینی. کسی که با این هنجار رفتار کند او را اشو می نامند که جمع آن اشوان خواهد بود

واژه اشو
معادل ابجد 307
تعداد حروف 3
تلفظ 'ašu
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: ahru] [قدیمی]
مختصات ( اَ )
آواشناسی 'aSu
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه ی واژه آشوب از ریشه ی آشو پهلوی است
واژه آشوب
معادل ابجد 309
تعداد حروف 4
تلفظ 'āšub
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) ‹آشو›
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'ASub
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا

آشو درزبان کردی به معنی اشوبگر / پرسروصدا/جنجالی/میباشد
در زبان لری به معنی شاهین
به زبان بختیاری به پرنده ای که شبیه جغد هستش اما جسه ی کوچکتری دارد آشو میگن
اُشو یک واژه فارسی است و دلالت دارد به فعل امر " شدن " . یعنی به او تبدیل شو. او در این واژه اشاره به خداوند است. گویا زرتشت این پند را به شنوندگان کلام خود میداده است. احتمالا هدف زرتشت از بیان این امر عطف دادن توجه شنوندگان به اهورا مزدا بوده است. بروید و شبیه یا خود او شوید تا رستگار گردید.
...
[مشاهده متن کامل]

Bhagwan یکی دیگر از القاب عارف و فیلسوف هندی است که ریشه سانسکریت داشته و یک واژه ترکیبی به زبان پارسی میباشد : Bha gw an : بها گو آن . یعنی آنرا ارزش بخوان. منظور خداوند را ارزش بخوان یا ارزشمند به دان. Ragneesh یکی دیگر از القاب اوست : Rag neesh : راج نیش. راج در سانسکریت به معنای پادشاه می باشد و نیش به معنای تبسم و لبخند. به زبان پارسی گویا راج نیش با معنای " تبسم شاه " یا تبسم شاهانه.
Bhag wan را میتوان بصورت Bag One هم نوشت. در زبان انگیسی bag و big ( بَگ و بیگ ) مترادف و هم معنی میباشند، بنابر این بَگ وان به معنای " یک بزرگ " است که بازهم اشاره به واحد بودن خداوند است که یک بزرگ و اولیه می باشد.
بهر حال اُشو در قید حیاط خود به هفت عالم عرفانی قندی نتوانسته است در رسی داشته باشد و از فرمول ریاضی عشق هم بی اطلاع بوده است چه رسد به عشق خویشتن.

آشو به زرتشتی به معنی مقدس
آشو [ا. لری]: نامی پسرانه بمعنی عقاب، شاهین
اشو یا عقاب
اشو یعنی عقاب
آشو در گویش بختیاری یعنی عقاب
در گویش لری ، آشو نامی ست به معنای شاهین
انسان بهشتی . انسان پاک . انسان سپنتا و زااوتار
بیشتر این صفت پیشوند نام زرتشت است، یعنی زرتشت پاک بهشتی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس