پیشنهادهای مهدی (١١٠)
یک اصطلاح آمریکائی به معنای" ۴ نفر اول در هر کاری، مثل آواز خوانی، از نظر شما"
آب از آسیاب افتادن
دلشوره[دل آشوب] داشتن
دزدکی رفتن و اومدن
غیر منتظره
شام دعوت بودن
طرف کسی را گرفتن
جاگذاشتن
جواب میده
اثری از به زور وارد شدن نیست
ساعت بیولوژیکی بدن
پای لرزان
گرداننده
جبران خسارت ناشی از انصاف
مشغول شدن با
به این مفهوم که
تحقق رویاهای خویش
تحقیقات بسیار زیادی
غرق شدن در انجام کاری
سنت
اصطلاحی است که برای ignorant به کار برده میشه. نادان، نا آگاه، بی اطلاع
مخوف
to be relevent موثر بودن
منقضی ساختن
حاکم بودن
به شیوه ابتدایی
اصرار
مسؤل شناختن
الگو قرار دادان
انتخاب شدن
حضور داشتن ( متن های حقوقی )
وزارت بهداشت و رفاه
وزارت جهاد و کشاورزی
سازمان ثبت احوال
در مورد همه چیز صحبت کنیم
به وجد آوردن
دخترای جورواجور
تحقیر کردن
تحقیر کردن. کوچک شمردن
ولگرد، آواره
البته
به تنهایی قضاوت کردن
خوش رفتار بودن - به لحاظ روحی و روانی خوب بودن - حال خوب داشتن
محکمه
طلاق مجاز
طلاق ممنوعه
تفسیر کردن
به شمار آوردن
Juvenile Court دادگاه اطفال