پیشنهادهای دکتر فربد مفاخر (٣٥١)
کلوین گرا فردی که تابعِ آموزه های جان کلوین است
در خود فرورفته ( روانشناسی )
برجسته نمایی
جان گرایانه
پدیدارشناسیِ قومی مردم پدیدارشناسی
واقعیت سنجی آزمون واقعیت یکی از ارزیابی های روانپزشکی میباشد
احساس اقیانوسی این اصطلاح را فروید مطرح کرده است
مکان درخشان از اصطلاحاتِ مینکفسکی در مبحثِ مکانمندی
مکان تاریک مکان تیره این اصطلاح را مینکفسکی مطرح کرد، ، یکی از اشکالِ مکان میزان شده در مبحثِ مکانمندی میباشد
مکان روشن این اصطلاح را مینکفسکی مطرح کرد، ، یکی از اشکالِ مکان میزان شده در مبحثِ مکانمندی میباشد
مکان جهت دار
مکات میزان شده
هم جور
پیش گرا فردی که نگاهش به آینده است یا به عبارتی آینده نگر است
پس گرا فردی که گذشته نگر است
اکنونی سازی
سرگرمیهای بیرونی تفریحات بیرونی مثل والیبال ساحلی و شنا در دریا و کوهنوردی و غیره
مکان رازورزانه
زمان منسجم
فرازمانمندی
نو فرجام گرایان
علائمِ برآشوبنده علائم مختل کننده
تجربیاتِ رویاگونه رویاى روز
آشفتگی ذهنی آشفتگی روانی
تقلیل برگذرنده تقلیل متعالی یکی از اصولِ بنیانگذارِ پدیدارشناسیِ فلسفی؛ ادموند هوسرل
تقلیل ماهوی یکی از اصولِ بنیانگذارِ پدیدارشناسیِ فلسفی؛ ادموند هوسرل
بی ارادگی فقدان اراده
آماسِ مخ
در متون فلسفی؛ سابجکت میشه؛ فاعلِ شناسایی ( سوژه ) آبجکت میشه؛ موضوعِ شناسایی، مفعولِ موردِ مطالعه ( ابژه ) در روانکاوی ؛ ابژه میشه فرد محبوب ( یا ...
گاهی بهترین ترجمه برای این واژه درون نگری است
مارپیچ رو به پایین
بی ثباتی هیجانی ناپایداری هیجانی
دلواپسی های غائی دغدغه های غایی دغدغه های نهایی
rude and crude گستاخ و ناپخته این دو صفت در جایی برای یک جوانِ اوباش به کار رفته بود، ، ، اینجا ذکر کردم چون در کنار هم بودنش یادگیری رو برای واژه ی ...
مقرراتی دوستان دقت بفرمایید که چطور این واژه چندین معنا رو مثل عصبی بودن و نگران بودن و غیره رو در خودش دارد؛ این صفت برای آدمی به کار میره که یکسری ...
ارزش غایی
حسادت بیمارگونه حسادت بیمارگونه ای حسادت آسیبزا
احیاگریِ معنوی احیای معنوی
جبر انسانی
قطع وابستگی گسلش
جهان شخصی دنیای درونی، شامل احساسات و افکار و عقاید و غیره
کاوش خلاقانه
امور مسلم امورِ گریز ناپذیری که بر بشر حاکم هستند، ، مانند حضور همه جاییِ مرگ، آزادی، تنهایی، بی معنایی
استدلال دوری
وضعیتهای مرزی
بن بست دوسویه گاهی برای فردی که در مخمصه ای گیر افتاده به کار میره، ، ، فردی که نه راه پس داره و نه راه پیش
تسلسل دیالکتیکی
بزرگولران در برخی متون فلسفی "دلهره" ترجمه شده است.
تعرف لحضه ی کشف و شهودی که قهرمان ناگهان پی می برد زندگی اش به مسیر بدی کشیده شده یا به عبارت دیگه فاجعه رخ داده