دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
تار کردن: تاراندن، رماندن، دور کردن
بستن به چیزی: رسیدگی حسابی با یک خوراکی یا نوشیدنی - فعلاً که بستمش به آب میوه!
بستن به فحش: فحش به ناف بستن به فحش کشیدن
به بادِ ناسزا گرفتن هتّاکی کردن و آبروی کسی را بردن با ناسزاگویی آبرو برای کسی باقی نگذاشتن
دیک دیک کردن یا جک جک کردن: بحث کردن الکی، کش دادن بحث
جدیدترین ترجمهها
او همچنان در غم از دست دادن همسرش سوگواری می کند یا هنوز سوگوار مرگ همسرش است.
دیشب پدر و مادرم دوباره داشتند سر پول بگو مگو می کردند.
درگیری در بار شروع شد و سپس به خیابان کشیده شد.
اسب برنده کوچک بود امّا دل و جرأت زیادی داشت.
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
در کدام عبارت غلط املایی وجود دارد ؟ الف) ازدحام و شلوغی خیابان ها مانع تردد خودرو ها شده است . ب) در تهمیدیه های زبان فارسی نوعی براعت استهال یافت می شود ج) صوفیان با زبان معمول نمی توانستند مفاهیم عرفانی را بیان کنند د) غنای آثار ادبی ایران گواه فرزانگان ادب و عصاره روح بلند آنان است .
با سلام گزینه ب تحمیدیه درست است؛ مقدّمهای است که شاعر یا نویسنده در آن، شعر یا نوشته خود را با حمد و ستایش خداوند آغاز میکند.
He managed not to shout out, but it was a close thing, لطفاً ترجمه جمله و گرامر این جمله توضیح دهید
با سلام و احترام موفق شد جلوی فریاد زدنش را بگیرد اما نزدیک بود (که این اتفاق بیفتد). not to + فعل ساده: مصدر منفی این مصدر منفی در واقع مفعول managed واقع شده. a close thing یعنی یه موقعیت شانسی که با شکست یه ذره فاصله داره، یه اصطلاحه.
سر بیزبان کاو به خون تر بود به است از زبانی که بی سر بود زبان را نگهدار در کام خویش نفس بر مزن جز به هنگام خویش زبان به که او کامداری کند چو کامش رسد کامگاری کند زبان ترازو که شد راست نام از آن شد که بیرون نیاید ز کام ✏ «نظامی»
با سلام و احترام ترازو که اینقدر به راستی و گفتن حقیقت مشهور است به این سبب است که زبانش بیرون نمیآید. (زبانه ترازو اگر به چپ یا راست نرود وزن درست را نشان میدهد. گویی زبانش را در دهانش نگه داشته!)
سر بیزبان کاو به خون تر بود به است از زبانی که بی سر بود زبان را نگهدار در کام خویش نفس بر مزن جز به هنگام خویش زبان به که او کامداری کند چو کامش رسد کامگاری کند زبان ترازو که شد راست نام از آن شد که بیرون نیاید ز کام ✏ «نظامی»
سلام و عرض ادب کامداری کند: به معنای کنترل کردن دهان یا صاحب اختیار دهان بودن است؛ یعنی زبان باید بر دهان مسلّط باشد و بدون تفکّر و در زمان نامناسب سخن نگوید. این همان «سخن نگه داشتن» است. وقتش که رسید مقصود خود را که همانا حرف زدن است به انجام رساند. کامگاری: کامروایی ، به مقصود رسیدن کامرواییِ زبان در سخن گفتن است.
سلام معنی این رباعی مولانا میخواستم مائیم که بیقماش و بیسیم خوشیم در رنج مرفهیم و در بیم خوشیم تا دور ابد از می تسلیم خوشیم تا ظن نبری که ما چو تونیم خوشیم
سلام و احترام - این ما هستیم که از مال دنیا هیچ ثروتی نداریم ولی خوشیم (و به این وضع مباهات میکنیم). رفاه و آرامش ما در رنج و سختی ، وحال خوش ما در خوف و هراس است (پارادوکس جالبی است!) ...