دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١٠,٩٩٥
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤٥٢
لایک
لایک
٨١٩
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٤,٩٥٤
رتبه
رتبه در بپرس
١٥
لایک
لایک
٩٣٧
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٠

جدیدترین پیشنهادها

دیدگاه
٠

سر کسی دنگ دنگ می کند برای کاری ( خصوصاً دعوا ) : دنبال آن کار ( دعوا ) است، منتظر دعوا و مرافعه است، از دعوا استقبال می کند.

دیدگاه
٤

غیَه کشیدن: داد کشیدن

دیدگاه
٤

فوتور یا فوتول: زبر و زرنگ، زبل و شیطون مخصوصاً به بچّه ها می گویند.

دیدگاه
٤

بهش رو بدی آسترش رو هم می خواد: کاری نکن روش زیاد بشه ( پُرروش نکن ) . تو خوبی کردن زیاده روی نکن وگرنه پرتوقّع می شه.

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
١

تَسویف، کار امروز را به فردا افکندن

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He is still grieving at the loss of his wife.
دیدگاه
٣

او همچنان در غم از دست دادن همسرش سوگواری می کند یا هنوز سوگوار مرگ همسرش است.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
My parents were fighting about money again last night.
دیدگاه
٣

دیشب پدر و مادرم دوباره داشتند سر پول بگو مگو می کردند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The fight began in the bar and then spilled into the street.
دیدگاه
٣

درگیری در بار شروع شد و سپس به خیابان کشیده شد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Misery loves company.
دیدگاه
٣

خرمن سوخته همه را خرمن سوخته می خواهد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The winning horse was small but had a lot of heart.
دیدگاه
٤

اسب برنده کوچک بود امّا دل و جرأت زیادی داشت.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
٢٦ بازدید

برین معتنی خونیان مفیق صحو

١ روز پیش
٢ رأی

با سلام  بَرین: برتر، اعلی بِرین: قاچ مُعتنی:  اعتناکننده، اهتمام‌گر خونیان: قاتلان، جنگندگان مُفیق: هوشیار، بیدار  صَحو: بازگشت از مستی به هوشیاری

١ روز پیش
٢ رأی
تیک ٦ پاسخ
٦٠ بازدید
چند گزینه‌ای

.  ..      تو شد نشان آن کشش بر تو بی کاری بود چون جان کنش ✏ مولانا

١ هفته پیش
٤ رأی

سلام و عرض ادب  گزینه سوم✔️ تقریباً گزینه‌ها هم‌معنا هستند ولی فقط تاسه، وزن مناسبی می‌دهد و مهم‌تر این‌که شاعر از این واژه استفاده کرده.

١ هفته پیش
٣ رأی
تیک ٣ پاسخ
٦٦ بازدید

افتقاد صحه نوشت واصف اطباق نشاب

١ هفته پیش
٥ رأی

سلام و عرض ادب  افتقاد:  جستن گمشده/ دلجویی صحّه نوش:  طبیب و  نیز صحّت و گوارا باشد واصف: توصیف‌گر اطباق: طبق‌ها، طبقه‌ها نَشّاب: تیرانداز، تیرساز

١ هفته پیش
٢ رأی
تیک ٦ پاسخ
١١٣ بازدید
چند گزینه‌ای

هر رطبی کز سر این خوان بُوَد آن نه سخن پاره‌ای از جان بُوَد ✏ «نظامی»  

١ هفته پیش
١ رأی

با سلام گزینه دوم✔️ همین‌طور که گفته‌اند: «پرده رازی که سخن‌پروری‌ست سایه‌ای از پرده پیغمبری‌ست» پس شاعران، پیرو راه پیمبرانند و میوه‌ی شیرینِ سخنی که در سفره الهیِ خود دارند، از دل و جانشان روییده و کام مخاطب را شیرین کرده.

١ هفته پیش
٢ رأی
٥ پاسخ
١٠٥ بازدید
چند گزینه‌ای

That's a noisy angry argument 

١ هفته پیش
٢ رأی

سلام گزینه دوم✔️  Altercation: بحث، مجادله، دعوا Preoccupied: گرفتار، مشغول (از نظر فکری و ذهنی)   Clandestine پنهانی  Antithesis  : تضاد، نقطه‌مقابل

١ هفته پیش