پیشنهادهای تارا امیدی (٤٠)
١٥٥
٣ هفته پیش
٠
بی رمق
١ ماه پیش
١
دور چیزی پیچیدن
١ ماه پیش
١
راحت کردن از بیماری، درد،
١ ماه پیش
٠
مسابقات اتومبیل رانی
٤ ماه پیش
٢
رو به ضعف نهادن، رو به نقصان نهادن، کاهش یافتن
٥ ماه پیش
٠
مومیایی شده
٦ ماه پیش
٣
کارنامه
١٠ ماه پیش
٣
به معنی تاکسی و در اندونزی رایج است.
١ سال پیش
٧
پاسی از شب
١ سال پیش
٤
آب در حال جزر
١ سال پیش
٣
نحیف
١ سال پیش
٣
بدون جهتی مشخص
١ سال پیش
٢
یک لحظه
١ سال پیش
٢
( سینما و عکاسی ) دستگاه بزرگ ساز عکس، آگراندیسور
١ سال پیش
١
ناراحت نشدن
١ سال پیش
٢
فضا یا جای ایمن در کمد لباس برای نگه داشتن وسایل
١ سال پیش
١
به شدت زخمی شده
١ سال پیش
٣
( راز، مشکل ) بازگو کردن، گفتن
١ سال پیش
٧
کسب وکارهای بزرگ
١ سال پیش
٩
هم اون موقع هم حالا
١ سال پیش
١٣
بریده بریده
١ سال پیش
٨
نسبت نزدیکی داشتن
١ سال پیش
٤
شرکت وام و پس انداز
١ سال پیش
٤
اون بالا
١ سال پیش
٢
شاخ و برگ زیادی پیدا کردن
١ سال پیش
٣
دریایی از
١ سال پیش
١
بی جان
١ سال پیش
٢
در جریانم
١ سال پیش
٤
آب دار
١ سال پیش
٢
اجرای عدالت
١ سال پیش
٢
بیشتر از عمر مفید زنده بودن
١ سال پیش
٢
همین هم خوبه.
١ سال پیش
٣
داغ داغ از چاپخانه بیرون آمده
١ سال پیش
٢
لب ورچیدن
١ سال پیش
١
به خود نگرفتن
١ سال پیش
٠
آینده
١ سال پیش
١
آینده
١ سال پیش
-١
از جای خود تکان نخوردن
١ سال پیش
٠
کت کت وشلوار
١