پیشنهادهای Lili.h (١٠٤)
به خود آمدن خود را جمع و جور کردن
اقدام متعادل کننده
طفره رفتن از جواب وقت کشی و این پا و آن پا کردن
در مورد صدا: بم تر
دم زدن به زبان آوردن
تسلی بخش
کنار چسبیده به
To bring someone justice از کسی حساب پس کشیدن
آقای Young Man اتفاقا یه جاهایی هم معنی استحقاق داشتن یا حق داشتن میده مثلا این جمله یه رمان جنایی معروفه: I deserve to know who killed my son من ح ...
با چشم انتظاری
کسی را راحت گذاشتن و طرفش نرفتن
بو بردن به معنای پی بردن به چیزی
شیشه متامفتامین
کم کردن تدریجی دوز دارو یا مواد مخدر
ایجاد تعادل و توازن بین دو چیز
مشغول انجام کاری بودن
مصر
هیچ فرصتی را از دست ندادن
تشخیص
حرف یا بحث را عوض کردن
پذیرفتن حقیقت تلخ
مسبب موجب
دست کسی را رو کردن
در دل مخفی نگه داشتن
رگ خواب کسی را در دست داشتن
منظورت از این حرف چیه این حرفت یعنی چی
در مورد صدا دو رگه و خش دار
به زبان آوردن
هوای کسی را داشتن
پشت سر گذاشتن مشکلات
از پس چیزی بر امدن
مشغول کاری شدن
در لیست قرار گرفتن
خزانه دار صندوق دار
مثل آدم رفتار کردن مثل آدم سر تو بندازی پایین بری و بیای یا کارتو بکنی
از پا افتادگی
ودیعه
خوش و خرم
خودت در چه حالی
Break silence up شکستن سکوت
باد به غبغب انداختن
نگران کننده دلهره آور
در چنته داشتن
آژیر خطر
معنادار مثل نگاه یا اشاره معنادار و با منظور
اشاره
معارفه
لباس صاف و اتو کشیده
ورق زدن