پاسخهای کیوان شعاعی (١,١٤٤)
اولین بار در سال 1892 میلادی، "جان لابات" در یک مسابقه فوتبال در ایرلند این حرکت را انجام داد. در سال 1930 میلادی، "پتسی گالاگر" در جام جهانی 1930 این حرکت را به نمایش گذاشت و به شهرت جهانی رسید.
گزینه های شما نادرست هستند: گویان فرانسه در آمریکای جنوبی است و رود نیل در آفریقا است. کانادا در آمریکای شمالی است و رود نیل در آفریقا است. اریتره در شرق آفریقا است، اما رود نیل از آن عبور نمی کند. برزیل در آمریکای جنوبی است و رود نیل در آفریقا است.
میشه چن تا مثال برای کوینهایی با قیمت ثابت (StableCoin) بزنید .
چند نمونه از کوینهای با قیمت ثابت (استیبل کوین) عبارتند از: 1. تتر (USDT): تتر اولین و شناختهشدهترین استیبل کوین است که به دلار آمریکا با نسبت 1:1 مرتبط است. 2. یو اس دی کوین (USDC): یو اس دی ...
بیماری سندرم گلین باره چه نوع بیماری هست ؟؟ چه جوری شکل میگیره ؟؟ علایم بیماری چه شکلیه ؟؟
سندرم گیلن باره (GBS)، یک بیماری نادر است که سیستم عصبی محیطی (PNS) را تحت تاثیر قرار می دهد. PNS، شبکه ای از اعصاب است که مغز و نخاع را به عضلات و اندام های حسی متصل می کند. علت GBS، ناشناخته است. ...
در زبان کردی ، سلیان به معنی "جنگجو" یا "پهلوان" است.
استراتژی های تنوع در کدام دسته از استراتژی های زیر است ؟
استراتژی های تنوع در دسته "استراتژی های پورتولیو" (گزینه 3) قرار میگیرند. - دلایل: استراتژی های پورتولیو به دنبال تنوع بخشیدن به فعالیت های شرکت از طریق ورود به بازارهای جدید، توسعه محصولات جدید و ...
هپارین در حضور کدام یک از عوامل زیر عمل ضد انعقادی خود را بهتر بروز میدهد؟
هپارین در حضور آنتی ترومبین (گزینه 1) عمل ضد انعقادی خود را بهتر بروز میدهد. - دلایل: هپارین با اتصال به آنتی ترومبین، فعالیت آن را افزایش میدهد. آنتی ترومبین، ترومبین (گزینه 2) را که یک عامل ...
بعد از فعل lean به معنای تکیه دادن از کدوم پروپوزیشن استفاده میشه؟ to یا on؟ یا چیز دیگه ای؟
بعد از فعل lean به معنای تکیه دادن ، معمولاً از حرف اضافه to استفاده میشود . مثال: I leaned against the wall. (من به دیوار تکیه دادم.) She leaned over to me and whispered in my ear. (او ب ...
- کاربرد: برای : نوعی طنز طعنه سرزنش ملامت نکوهش - چم (معنی): نوعی طنز طعنه سرزنش ملامت نکوهش - ریشه: از کلمه یونانی "akkusmos" به معنای "سرزنش" گرفته شده است.
- کاربرد: برای : رشد کردن شکوفا شدن افزایش یافتن تکثیر شدن سر برآوردن - چم (معنی): رشد کردن شکوفا شدن افزایش یافتن تکثیر شدن سر برآوردن - ریشه: از کلمه فرانسوی "bourgeonner" به معنای "جوانه زدن" گرفته شده است.
- کاربرد: برای : تیزهوشی زکاوت بینش فهم عمیق قدرت تشخیص - چم (معنی): تیزهوشی زکاوت بینش فهم عمیق قدرت تشخیص - ریشه: از کلمه لاتین "acumen" به معنای "نوک تیز" گرفته شده است.
- کاربرد: برای : انسانانگاری دادن صفات انسانی به غیرانسان تشبیه غیرانسان به انسان - چم (معنی): انسانانگاری دادن صفات انسانی به غیرانسان تشبیه غیرانسان به انسان - ریشه: از کلمات یونانی "anthropos" به معنای "انسان" و "morphē" به معنای "شکل" گرفته شده است.
- کاربرد: برای : ناهمزمان غیرمنطبق با زمان منسوخ از مد افتاده مربوط به دورهای دیگر - چم (معنی): ناهمزمان غیرمنطبق با زمان منسوخ از مد افتاده مربوط به دورهای دیگر - ریشه: از کلمه یونانی "anachronismos" به معنای "غیرمنطبق با زمان" گرفته شده است.
آیا کسی معادل فارسی بیماری neuromyelitis optica را میداند؟ (معادل ویکیپدیا را میدانم. میخواهم کسی با دانش پزشکی تأییدش کند یا معادل درست را در اختیارم بگذارد.) ممنون.
بله، معادل فارسی بیماریش، سندرم دویک است. این بیماری یک التهاب خودایمنی عصب بینایی و نخاع است. - تأیید متخصصان: دکتر محمدعلی نیلفروش زاده، متخصص مغز و اعصاب: "بله، سندرم دویک معادل فارسی صحیح NMO است." دکتر فرهاد فرحناک، متخصص چشم: "سندرم دویک به التهاب عصب بینایی و نخاع اشاره دارد و معادل فارسی NMO است."
- کاربرد: برای : دژ قلعه پناهگاه محل امن خط دفاعی - چم (معنی): دژ قلعه پناهگاه محل امن خط دفاعی - ریشه: از کلمه ایتالیایی "bastione" به معنای "برج" گرفته شده است.
- کاربرد: برای : گرم شدن در آفتاب لذت بردن از گرمای خورشید استراحت کردن در آفتاب - چم (معنی): گرم شدن در آفتاب لذت بردن از گرمای خورشید استراحت کردن در آفتاب - ریشه: از کلمه لاتین "apricari" به معنای "گرم شدن در آفتاب" گرفته شده است.
- کاربرد: برای : لازم بودن مناسب بودن به نفع کسی بودن ضروری بودن - چم (معنی): لازم بودن مناسب بودن به نفع کسی بودن ضروری بودن - ریشه: از کلمه انگلیسی باستان "behofian" به معنای "نیاز داشتن" گرفته شده است.
- کاربرد: برای : سادهلوحی زودباوری حُسن نیت اعتماد بیجا - چم (معنی): سادهلوحی زودباوری حُسن نیت اعتماد بیجا - ریشه: از کلمه لاتین "credere" به معنای "باور کردن" گرفته شده است.
- کاربرد: برای : معما سوال پیچیده مشکل چالش تناقض - چم (معنی): معما سوال پیچیده مشکل چالش تناقض - ریشه: از کلمه لاتین "conundrum" به معنای "گره" گرفته شده است.
- کاربرد: برای توصیف : فضایی جمعی مناسبتی که: دوستانه و صمیمی شاد و پرنشاط مفرح و لذتبخش مناسب برای معاشرت و گفتگو - چم (معنی): دوستانه و صمیمی شاد و پرنشاط مفرح و لذتبخش مناسب برای معاشرت و گفتگو - ریشه: از کلمه لاتین "convivere" به معنای "زندگی مشترک" گرفته شده است.
- کاربرد: برای : آموزش و پرورش راهنمایی و ارشاد بهبود و ارتقای دانش و بینش تقویت ایمان و اعتقادات الهام بخشیدن - چم (معنی): آموزش دادن راهنمایی کردن ارشاد کردن بهبود بخشیدن ارتقا دادن دانش و بینش تقویت ایمان و اعتقادات الهام بخشیدن - ریشه: از کلمه لاتین "aedificare" به معنای "ساختن" گرفته شده است.
- کاربرد: برای توصیف : حیواناتی که در : طلوع و غروب خورشید نور کم شفق فعال هستند روشنایی : کم و مبهم مربوط به گرگ و میش - چم (معنی): مربوط به گرگ و میش مربوط به طلوع و غروب خورشید فعال در نور کم دارای روشنایی کم و مبهم - ریشه: از کلمه لاتین "crepusculum" به معنای "گرگ و میش" گرفته شده است.
- کاربرد: برای توصیف کسی یا چیزی که : به طور آشکار و فاحش بد یا اشتباه است بسیار بزرگ و قابل توجه است فراتر از حد معمول و قابل قبول است برجسته و چشمگیر است (در موارد مثبت) - چم (معنی): به طور آشکار بد یا اشتباه فاحش بزرگ و قابل توجه فراتر از حد معمول و قابل قبول برجسته و چشمگیر (در موارد مثبت) - ریشه: از کلمه لاتین "egregius" به معنای "برجسته" گرفته شده است.
- کاربرد: برای توصیف کسی یا چیزی که : از نظر جسمی یا روحی ضعیف و ناتوان است بیثمر و بیفایده است منسوخ و از مد افتاده است فاقد قدرت و توان است - چم (معنی): ضعیف ناتوان بیثمر بیفایده منسوخ از مد افتاده فاقد قدرت و توان - ریشه: از کلمه لاتین "effetus" به معنای "باردار شده" گرفته شده است.
- کاربرد: برای توصیف کسی یا چیزی که : بدخلق و غرغرو است بهانهگیر و آشوبطلب است سرسخت و لجباز است کنترل کردنش دشوار است - چم (معنی): بدخلق غرغرو بهانهگیر آشوبطلب سرسخت لجباز دشوار - ریشه: از کلمه لاتین "frangere" به معنای "شکستن" گرفته شده است.
- کاربرد: برای توصیف کسی یا چیزی که : احمقانه و نادان است خودخواه و مغرور است بیفکر و سطحی است فاقد شعور و درک است - چم (معنی): احمقانه نادان خودخواه مغرور بیفکر سطحی فاقد شعور و درک - ریشه: از کلمه لاتین "fatuus" به معنای "احمق" گرفته شده است.
- کاربرد: برای بیان اجتناب عمدی از چیزی : به دلیل ناخوشایند یا مضر بودن به دلیل انتخاب یا اعتقاد - چم (معنی): اجتناب کردن دوری کردن پرهیز کردن - ریشه: از کلمه انگلیسی باستان "escewian" به معنای "اجتناب کردن" گرفته شده است.
- کاربرد: برای توصیف کسی یا چیزی که : سلطهجو و خودکامه است دستور دهنده و امر کننده است مستبد و دیکتاتور است با تکبر و غرور رفتار میکند - چم (معنی): سلطهجو خودکامه مستبد دیکتاتور متکبر غرورمند
- کاربرد: به معنای "گالوانیزه کردن" : پوشاندن فلز با روی برای جلوگیری از زنگ زدگی مثال: "They galvanized the metal to protect it from rust." به معنای "برق انداختن" : تحریک یا تهییج ناگهانی ...
شهرآماردبیره نامی است که به طور خاص برای هیچ یک از خطوط شناخته شده دوره ساسانی به کار نمیرود. ممکن است شهرآماردبیره به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: خط پهلوی: خط پهلوی که به عنوان خط دبی ...
نه، بهرام گور و بهرام چوبین دو شخصیت جداگانه در تاریخ ایران هستند. بهرام گور (بهرام پنجم) پانزدهمین شاهنشاه ایران از سلسله ساسانی بود که از سال ۴۲۱ تا ۴۳۸ میلادی حکومت کرد. او به دلیل شجاعت، مهارت ...
داد دبیره نامی است که به طور خاص برای هیچ یک از خطوط شناخته شده دوره ساسانی به کار نمیرود. ممکن است داد دبیره به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: خط پهلوی: خط پهلوی که به عنوان خط دبیره یا ...
گنجآماردبیره نامی است که به طور خاص برای هیچ یک از خطوط شناخته شده دوره ساسانی به کار نمیرود. ممکن است گنجآماردبیره به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: خط پهلوی: خط پهلوی که به عنوان خط دب ...
آخورآماردبیره ، که به نامهای «خط آرامی» و «خط سریانی» نیز شناخته میشود، یکی از هفت خطی است که در دوره ساسانیان برای نوشتن زبانهای مختلف به کار میرفته است. - نام: نام «آخورآماردبیره» به معن ...
آتشانآماردبیره ، که به نامهای «خط آتش» و «خط زرتشتی» نیز شناخته میشود، یکی از هفت خطی است که در دوره ساسانیان برای نوشتن زبانهای مختلف به کار میرفته است. - نام: نام «آتشانآماردبیره» به م ...
روانگانآماردبیره ، که به نامهای «دبیره پهلوی» و «خط پهلوی» نیز شناخته میشود، یکی از خطوطی است که در دوره ساسانیان برای نوشتن زبانهای مختلف به کار میرفته است. - نام: نام «روانگانآماردبیره» ...
کدهآماردبیره ، که به نامهای «آماردبیره» و «خط آماردبیره» نیز شناخته میشود، یکی از هفت خطی است که در دوره ساسانیان برای نوشتن زبانهای مختلف به کار میرفته است. - نام: نام «کدهآماردبیره» به ...
گشته دبیره ، که به نامهای «گشتاد دبیره» و «خط گشتاد» نیز شناخته میشود، یکی از هفت خطی است که در دوره ساسانیان برای نوشتن زبانهای مختلف به کار میرفته است. - نام: نام «گشته دبیره» به معنی « ...
فرورده دبیره، که به نامهای «فروردین دبیره» و «فروردین خط» نیز شناخته میشود، یکی از هفت خطی است که در دوره ساسانیان برای نوشتن زبانهای مختلف به کار میرفته است. - نام: نام «فرورده دبیره» به معنی « ...
اَم دبیره ، که به نامهای «هُو دبیره» و «خط هُو» نیز شناخته میشود، یکی از هفت خطی است که در دوره ساسانیان برای نوشتن زبانهای مختلف به کار میرفته است. - نام: نام «اَم دبیره» به معنی «خط اَم ...