محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official newspaper: روزنامۀ رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil exports: صادرات نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official presence: حضور رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil facilities: تأسیسات نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open war: جنگ آشکار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open air prison: زندان روباز

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oil field: میدان نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil giant: غول نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil importer: واردکنندۀ نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil imports: واردات نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil income: درآمد نفت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oil industry: صنعت نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil infrastructure: زیرساخت های نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil installations: تأسیسات نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil leaks: نشتی نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil market: بازار نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil market watcher: ناظر بازار نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil rich region: منطقۀ نفت خیز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old enemy: دشمن قدیمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official tongue: زبان رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one one summit: نشست دونفره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offshore field: میدان فراساحلی/ برون کرانه ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off the record meeting: جلسۀ خصوصی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one year deposit: سپردۀ یک ساله

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil and gas industries: صنایع نفت و گاز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the ground information: اطلاعات میدانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil and gas infrastructure: زیرساخت های نفت و گاز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the ground presence: حضور زمینی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil and gas investment: سرمایه گذاری نفت و گاز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open borders: مرزهای باز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil client: مشتری نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil company: شرکت نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil customers: مشتریان نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil distribution network: شبکۀ توزیع نفت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

official exchange rate: نر خ رسمی مبادلۀ ارز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil district: منطقۀ نفت خیز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official foreign policy: سیاست خارجی رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil dollars: دلارهای نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil export income: درآمد صادرات نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official letter: نامۀ رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil exporter: صادرکنندۀ نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil minister: وزیر نفت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oil producer: تولیدکنندۀ نفت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oil production: تولید نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil production capacity: ظرفیت تولید نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official rate: نرخ رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil pumping station: ایستگاه پمپاژ نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official reaction: واکنش رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil reserves: ذخایر نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil revenue: درآمد نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official reports: گزارش های رسمی، آمارهای رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil sales: فروش نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official responsibility: مسئولیت رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil sanctions: تحریم های نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil targets: اهداف نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil terminal: پایانۀ نفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official rhetoric: اظهارات رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil purchase waiver: معافیت خرید نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official statistics: آمار رسمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calamity: فلاکت، بدبختی، مصیبت

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offensive weapons: سلاح های تهاجمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official approval: تأیید رسمی، تصویب رسمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

occupation forces: نیروهای اشغالگر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

odious regime: رژیم منفور

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offensive capabilities: توانمندی های تهاجمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offensive measures: تدابیر تهاجمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offensive strategy: راهبرد تهاجمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear waiver: معافیت هسته ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nuclear weapon: سلاح هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear weapons development: توسعۀ سلاح های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear capable: دارای قابلیت هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear related: مرتبط با فعالیت های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obvious sign: نشانۀ آشکار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear negotiations: مذاکرات هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear negotiator: مذاکره کنندۀ هسته ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nuclear non proliferation treaty: پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear official: مقام هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear plans: طر ح های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear policy: سیاست هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear portfolio: پروندۀ هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear resistance: مقاومت هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear sanctions: تحریم های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear storage site: محل ذخایر هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear strike: حملۀ هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear talks: گفت وگوهای هسته ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nuclear technology: فناوری هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear terminology: اصطلاحات هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear tests: آزمایش های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear vulnerabilities: آسیب پذیری های هسته ای

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backbreaking: کمرشکن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear efforts: تلاش های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear engineer: مهندس هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear escalation: افزایش تنش هسته ای، تشدید تنش هسته ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear explosive: مواد منفجرۀ هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear facilities: تأسیسات هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear field: زمینۀ هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear fuel cycle: چرخۀ سوخت هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear impasse: بن بست هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear industry: صنعت هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear infrastructure: زیرساخت های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear cascade: موجی از گرایش های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear inspections: بازرسی های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear commitments: تعهدات هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear issue: مسئلۀ هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear crisis: بحران هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear issues: مسائل هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear cruise missile: موشک کروز هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear know how: دانش هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear diplomacy: دیپلماسی هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear leap: جهش هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear material: مواد هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear maverick: دانشمند هسته ای

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abduction: آدم ربایی

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non oil exports: صادرات غیرنفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non oil goods: کالاهای غیرنفتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non relationship: بی رابطگی، قطع رابطه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non resident scholar: محقق غیرمقیم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non state actors: بازیگران/ کنشگران غیردولتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonviolent protests: اعتراضات صلح آمیز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

normal circumstances: شرایط عادی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

normal methods: روش های معمول

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

northern war: جنگ شمالی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear ambitions: جاه طلبی های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear arms: سلاح های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear arms race: مسابقۀ تسلیحاتی هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear assets: دارایی های هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear blast: انفجار هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear bomb technology: فناوری بمب هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear breakout: کاهش زمان تسلیح هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear breakout timeline: زمان تسلیح هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non hardliner: ( چهرۀ ) غیر تندرو

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noninvolvement: عدم مشارکت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonlethal incident: حادثۀ بدون تلفات

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonlethal near miss: حملاتی که عمداً به نزدیکی هدف اصابت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non littoral states: کشورهای غیرساحلی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonmilitary activities: فعالیت های غیر نظامی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonmilitary dimensions: ابعاد غیر نظامی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonmilitary lines: عرصه های غیرنظامی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonmilitary mandate: مأموریت غیرنظامی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non oil economy: اقتصاد غیرنفتی

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when pigs fly: وقت گل نی!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

withdrawal: عقب نشینی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all out war: جنگ تمام عیار

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conning tower: برج هدایت زیردریایی

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neutral actor: بازیگر بی طرف

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neutral analysis: تحلیل بی طرفانه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neutral arbiter: داور بی طرف

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noncommittal discussions: گفت و گوهای غیر الزام آور

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never ending process: فرایند پایان ناپذیر/ بی پایان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new behavior: رفتار تازه/ جدید

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new chapter of hostilities: فصل جدیدی از خصومت ها

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new colonialism: استعمار نو

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new facts: حقایق جدید

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nongovernmental actors: بازیگران غیردولتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new islamic iranian civilization: تمدن نوین اسلامی - ایرانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nongovernmental organizations: سازمان های غیر دولتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new narrative: روایت جدید

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new round of talks: دور جدیدِ مذاکرات

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new tactics: تاکتیک های جدید

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

newly formed government: دولت تازه تأسیس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

news coverage: پوشش خبری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

night flying capability: قابلیت پرواز در شب

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nimble diplomacy: دیپلماسی مدبرانه و پویا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no to negotiations and no to war: نه مذاکره، نه جنگ

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no war no negotiation: نه جنگ، نه مذاکره ( رویکرد )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no compromise approach: رویکرد عدم سازش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no compromise policy: سیاست عدم سازش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no compromise stance: موضع عدم سازش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

necessary measures: اقدامات لازم/ ضروری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

necessary support: پشتیبانی لازم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

necessity sanctions an illicit: قاعدۀ اضطرار ( فقه اسلامی )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need to survive: نیاز به بقا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negotiation is poison: مذاکره سم است

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

needy populations: مردم نیازمند

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negative behavior: رفتار منفی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negative ramifications: پیامدهای منفی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negotiating countries: کشورهای مذاکره کننده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negotiation for negotiation: مذاکره برای مذاکره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negotiating process: فرایند مذاکره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negotiating team: تیم مذاکره کننده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neighborhood friend: بچه محل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negotiation doors: درهای مذاکره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neighboring city: شهر همسایه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

network of intermediaries: شبکه ای از واسطه ها

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

network of proxies: شبکه ای از نیروهای نیابتی

١١ ماه پیش

مدال‌های محسن خادمی