محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic tradition: سنت اسلامی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic warriors: مجاهدان اسلامی، رزمندگان اسلام

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international observer: ناظر بین المللی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international observers: ناظران بین المللی

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این ضرب المثل در فارسی به معنای مق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let alone: چه برسد به. . .

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligence slam dunk: فرصت بزرگ در حوزۀ اطلاعات

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligence support: پشتیبانی اطلاعاتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligence sources: منابع اطلاعاتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligence source: منبع اطلاعاتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intense international observation: نظارت جدی بین المللی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interfaith affairs: امور بین ادیان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intensified efforts: تلاش های فشرده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international actors: بازیگران بین المللی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international authorities: مقامات بین المللی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international assistance: کمک های بین المللی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international bodies: نهادهای بین المللی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international coalition: ائتلاف بین المللی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international banking system: نظام بانکی بین المللی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innocent people: مردم بی گناه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innovative moves: اقدامات نوآورانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innovative strategies: راهبردهای مبتکرانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innovative sanctions: تحریم های خلاقانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

institutional mechanism: سازوکار نهادی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

institutional power: قدرت نهادینه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instruments of exerting pressure: ابزارهای اعمال فشار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent actions: اقدامات مستقل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent actors: بازیگران مستقل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent military operations: عملیات نظامی مستقل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent networks: شبکه های مستقل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent campaigns: کارزارهای مستقل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent decision making: تصمیم گیری مستقلانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent institutions: نهادهای مستقل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent organizations: سازمان های مستقل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent political body: نهاد سیاسی مستقل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent phenomenon: پدیدۀ مستقل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indirect strike: حملۀ غیرمستقیم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indirect talks: گفتگوهای غیر مستقیم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

individual development: توسعۀ فردی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

individual duties: وظایف فردی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indiscriminate naval mining: مین گذاری بی هدف در دریا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inner party alliance: ائتلاف درون حزبی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hunger has no religion: گرسنگی دین نمی شناسد

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot takes: نظرپردازی های خام و سطحی، تکه خبر د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile regimes: رژیم های متخاصم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

higher education institutions: مؤسسات آموزش عالی، نهادهای آموزش عا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

higher speed centrifuge: سانتریفوژ پرسرعت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high level industrial cooperation: همکاری پیشرفتۀ صنعتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highest military body: عالی ترین نهاد نظامی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

history of conflict: سابقۀ درگیری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

host ambassador: سفیر میزبان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

host country: کشور میزبان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

host nation: کشور میزبان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile nuclear powers: قدرت های هسته ای متخاصم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hostile attitude: رویکرد خصمانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile neighbors: همسایگان متخاصم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high fuel consumption: مصرف سوخت بالا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high strategic importance: اهمیت راهبردی بالا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hegemonic powers: قدرت های برتری طلب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heterodox branch of islam: شاخۀ بدعت گذار اسلام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gun barrel: لولۀ توپ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

half yearly report: گزارش شش ماهه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hands on commander: فرمانده میدانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard fought liberation: آزادسازی در پی نبردهای سخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hands on approach: رویکرد مداخله جویانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline candidates: نامزدهای تندرو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline elements: عناصر تندرو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline elites: نخبگان تندرو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline supporters: حامیان تندرو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline faction: جناح تندرو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardliner politician: سیاستمدار تندرو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardliners: تندروان، تندروها، چهره های تندرو، ج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harsh backlash: واکنش شدید/ سخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harsh sanctions: تحریم های سخت/ شدید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hateful tone: لحن خصمانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head negotiator: مذاکره کنندۀ اصلی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head of interrogation: رئیس بازجویی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head of general security: رئیس امنیت عمومی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hegemonic ambitions: امیال سلطه طلبانه، جاه طلبی های سلط ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government radio and television: رادیو و تلویزیون دولتی، صداوسیما

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

governing style: روش/ سبک حکومت داری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government actors: بازیگران دولتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government claims: ادعاهای دولت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government borrowing: استقراض دولتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government budget: بودجۀ دولت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government approval: تصویب/ تأیید دولت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government coffers: خزانۀ دولت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government entities: نهادهای دولتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government delegation: هیئت دولتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government framework: چهارچوب حاکمیت

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سلام. نقش مفعول دارد. اگر ب ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ساختار "her 'til" یک کنایه‌ی زمانی ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیر، این جمله مفعول (she) و فاعل ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generative artificial intelligence: هوش مصنوعیِ مولّد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gasoline consumption: مصرف بنزین

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fruitful results: نتایج دلخواه/ پربار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel capacity: ظرفیت سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel crisis: بحران سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel cycle capability: توانمندی در زمینۀ چرخۀ سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel delivery: تحویل سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel prices: قیمت سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel purchase card: کارت خرید سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel production: تولید سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel subsidy: یارانۀ سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel truck: تانکر سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel rationing: سهمیه بندی سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel voucher: کوپن سوخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full access: دسترسی کامل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full allegiance: وفاداری/ بیعت کامل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full intelligence mastery: اشراف اطلاعاتیِ کامل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full blown crisis: بحران تمام عیار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full fledged war: جنگ تمام عیار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full scale enrichment: غنی سازی حداکثری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign navies: نیروهای دریاییِ خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign observers: ناظران خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign occupation: اِشغال خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign occupiers: اشغالگران خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign officials: مقامات خارجی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreign operation: عملیات خارجی ( روابط بین الملل )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign partners: شرکای خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy achievement: دستاورد سیاست خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy achievements: دستاوردهای سیاست خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy agenda: دستور کارِ سیاست خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy issues: مسائل سیاست خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy objectives: اهداف سیاست خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy orientation: جهت گیری سیاست خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy priorities: اولویت های سیاست خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign powers: قدرت های خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign prisoners: زندانیان خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign prisoner: زندانی خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign provocation: تحریک خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign proxies: گروه های نیابتیِ خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign reserves: ذخایر ارزیِ خارجی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forward defense: خطوط مقدم دفاعی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foundation for defense of democracies: بنیاد دفاع از دموکراسی ها

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fragile relationship: روابط شکننده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free and fair vote: انتخابات آزاد و منصفانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free flow of energy: جریان آزاد انرژی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free elections: انتخابات آزاد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flowery rhetoric: چرب زبانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

followers of the imam’s line: پیروان خطّ امام

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow on actions: اقدام های بعدی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow on attacks: حملات بعدی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food distribution system: شبکۀ توزیع غذا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food prices: قیمت خوراک، قیمت مواد غذایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food subsidies: یارانه های غذایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forced emigration: مهاجرت اجباری، کوچ اجباری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forced exile: تبعید اجباری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

force protection: محافظت از نیرو[ها]

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forceful attempt: تلاش قدرتمندانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brutal: بی رحم، وحشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ban: ممنوع کردن، منع کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincide: مصادف شدن، همزمان بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fleet: ناوگان ( دریا )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vessel: 1 - کشتی 2 - رگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allocate: اختصاص دادن، تخصیص دادن، واگذار کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambition: جاه طلبی، بلندپروازی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flooding crisis: بحران سیل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flood of money: سرازیر شدن پول

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial reforms: اصلاحات مالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial rescue: نجات مالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial relationships: روابط مالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial restraints: محدودیت های مالی/ اقتصادی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial restructuring: اصلاح ساختار مالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial reserves: ذخایر مالی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ration: جیره، سهمیه، آذوقه

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

واژه مذکور به معنای" فلفل" در معنا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conundrum: معما، معضل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agenda: دستورکار، دستور جلسه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

campaign: کارزار، پیکار، لشکرکِشی، مجموعه عمل ...

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بازی‌های المپیک در ابتدا یک جشن مذ ...

١١ ماه پیش

هر ٢٠ پاسخ صحیح

-

بپرس

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معنی فامیلی شاملو فامیلی شاملو از ...

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سلام زنبورهای عسل پنج چشم دارند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atomize: تجزیه کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

angle: نگرش، دیدگاه، عقیده، نظر، زاویه، گو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allot: اختصاص دادن، در نظر گرفتن، تقسیم کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undeniable: مسلم، انکار ناپذیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زهپاد: زیرسطحی هدایت پذیر از دور ( در حوزه ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این حدیث در منابع روایی شیعه و سنی ...

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در بیماری التهاب روده یا همان ibd ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the middle ages: قرون وسطی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anti establishment: مخالف حکومت ، ضدِ نظام

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coastline: خط ساحلی، نوار ساحلی

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

گوش دادن فعال (active listening) ی ...

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیار عیب و خیار رویت دو نوع خیار د ...

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

مفهوم ضرب المثل "حالا که ماست نشد ...

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیار تدلیس، به معنای امکان فسخ قرا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefactor: حامی، پشتیبان، خیر، نیکوکار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adventurous: ماجراجو - ( یانه )

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت "i dont have the face" به مع ...

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

گزینه های شما نیاز به اصلاح دارد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biological warfare: جنگ زیستی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depict: نمایش دادن، مجسم کردن، به تصویر کشی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venture: به مخاطره انداختن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jest: دست انداختن، مسخره کردن

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های محسن خادمی