محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long experience: تجربۀ طولانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

longer range: دوربردتر، با بُرد افزوده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long pent up retaliation: اقدام تلافی جویانه پس از مدت ها خوی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long range advanced missile: موشک پیشرفتۀ دوربرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long range artillery rocket: راکت دوربردِ توپخانه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long range bombers: بمب افکن های دوربرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long range missile: موشک دوربُرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long range rocket: راکت دوربُرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

local forces: نیروهای محلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

local fighters: جنگجویان محلی، مبارزان محلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

levers of power: اهرم های قدرت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liberation organizations: سازمان های آزادیبخش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liberated areas: مناطق آزاد شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

licensing process: فرایند صدور مجوز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liberal values: ارزش های لیبرال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life chances: فرصت های زندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life changing effects: تاثیرات دگرگون ساز زندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legislative delay: تأخیر در تصویب قانون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legitimate demands: مطالبات مشروع، خواسته های مشروع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legislative rights: حقوق قانونگذاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legitimate response: واکنش مشروع، پاسخ مشروع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lethal operations: عملیات های مرگبار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legislative policy: سیاست قانونگذاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lethal attacks: حملات مرگبار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lethal strikes: حملات مرگبار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lethal trajectory: منحنی مرگ و میر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low enriched uranium: اورانیوم با غنای پایین، اورانیوم کم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

level of enrichment: سطح غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

level of influence: میزان نفوذ، سطح نفوذ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

layers of identity: لایه های هویتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leaderless: بی رهبر، بدون رهبر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leadership structure: ساختار رهبری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leadership transition: انتقال رهبری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leading rival: رقیب اصلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leftist islamists: اسلامگرایان چپ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leaked secrets: اسرار درزکرده، اسرار فاش شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leftist movement: جنبش چپ گرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leftist groups: گروه های چپگرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leadership vacuum: خلأ رهبری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

left wing government: دولت چپ گرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legal shortcomings: کاستی های قانونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

launch point: نقطۀ پرتاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penetrate: نفوذ کردن، رسوخ کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allied: متحد، هم پیمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distrust: بی اعتمادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental wellness: سلامت روان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surface warfare officer: افسر جنگ سطحی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advanced combat direction system: سامانۀ هدایت رزم پیشرفته ( ACDS )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advanced capabilities: توانمندی های پیشرفته، قابلیت های پی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airborne early warning: هشدار اولیۀ هوابرد ( AEW )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collide: تصادف کردن، تصادم کردن

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recession: رُکود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lack of strategic imagination: نداشتن بصیرت راهبردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lack of political reliability: فقدان اعتماد سیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key actor: بازیگر کلیدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key actors: بازیگران کلیدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key aspects: جنبه های کلیدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

justifiable demands: خواسته های قابل توجیه، خواسته های م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keen interest: علاقۀ خاص/ شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international shipping: کشتی رانی بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international strait: تنگۀ بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international stance: موضع بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international supervision: نظارت بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international stability: ثبات بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international support: حمایت بین المللی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

international system: نظام بین الملل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international symbol: نماد بین المللی، چهرۀ بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international terrorist networks: شبکه های تروریستی بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic jurist: فقیه اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic literature: ادبیات اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic mythologies: اسطوره های اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic regime: نظام اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic medicine: طب اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic sources: منابع اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic symbols: نمادهای اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic summit: اجلاس سران اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic theology: الهیات اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic tradition: سنت اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic warriors: مجاهدان اسلامی، رزمندگان اسلام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international observer: ناظر بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international observers: ناظران بین المللی

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این ضرب المثل در فارسی به معنای مق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let alone: چه برسد به. . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligence slam dunk: فرصت بزرگ در حوزۀ اطلاعات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligence support: پشتیبانی اطلاعاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligence sources: منابع اطلاعاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligence source: منبع اطلاعاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intense international observation: نظارت جدی بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interfaith affairs: امور بین ادیان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intensified efforts: تلاش های فشرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international actors: بازیگران بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international authorities: مقامات بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international assistance: کمک های بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international bodies: نهادهای بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international coalition: ائتلاف بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international banking system: نظام بانکی بین المللی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innocent people: مردم بی گناه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innovative moves: اقدامات نوآورانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innovative strategies: راهبردهای مبتکرانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innovative sanctions: تحریم های خلاقانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

institutional mechanism: سازوکار نهادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

institutional power: قدرت نهادینه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instruments of exerting pressure: ابزارهای اعمال فشار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent actions: اقدامات مستقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent actors: بازیگران مستقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent military operations: عملیات نظامی مستقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent networks: شبکه های مستقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent campaigns: کارزارهای مستقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent decision making: تصمیم گیری مستقلانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent institutions: نهادهای مستقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent organizations: سازمان های مستقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent political body: نهاد سیاسی مستقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent phenomenon: پدیدۀ مستقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indirect strike: حملۀ غیرمستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indirect talks: گفتگوهای غیر مستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

individual development: توسعۀ فردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

individual duties: وظایف فردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indiscriminate naval mining: مین گذاری بی هدف در دریا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inner party alliance: ائتلاف درون حزبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hunger has no religion: گرسنگی دین نمی شناسد

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot takes: نظرپردازی های خام و سطحی، تکه خبر د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile regimes: رژیم های متخاصم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

higher education institutions: مؤسسات آموزش عالی، نهادهای آموزش عا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

higher speed centrifuge: سانتریفوژ پرسرعت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high level industrial cooperation: همکاری پیشرفتۀ صنعتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highest military body: عالی ترین نهاد نظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

history of conflict: سابقۀ درگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

host ambassador: سفیر میزبان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

host country: کشور میزبان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

host nation: کشور میزبان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile nuclear powers: قدرت های هسته ای متخاصم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hostile attitude: رویکرد خصمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile neighbors: همسایگان متخاصم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high fuel consumption: مصرف سوخت بالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high strategic importance: اهمیت راهبردی بالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hegemonic powers: قدرت های برتری طلب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heterodox branch of islam: شاخۀ بدعت گذار اسلام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gun barrel: لولۀ توپ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

half yearly report: گزارش شش ماهه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hands on commander: فرمانده میدانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard fought liberation: آزادسازی در پی نبردهای سخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hands on approach: رویکرد مداخله جویانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline candidates: نامزدهای تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline elements: عناصر تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline elites: نخبگان تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline supporters: حامیان تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardline faction: جناح تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardliner politician: سیاستمدار تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardliners: تندروان، تندروها، چهره های تندرو، ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harsh backlash: واکنش شدید/ سخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harsh sanctions: تحریم های سخت/ شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hateful tone: لحن خصمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head negotiator: مذاکره کنندۀ اصلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head of interrogation: رئیس بازجویی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head of general security: رئیس امنیت عمومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hegemonic ambitions: امیال سلطه طلبانه، جاه طلبی های سلط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government radio and television: رادیو و تلویزیون دولتی، صداوسیما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

governing style: روش/ سبک حکومت داری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government actors: بازیگران دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government claims: ادعاهای دولت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government borrowing: استقراض دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government budget: بودجۀ دولت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government approval: تصویب/ تأیید دولت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government coffers: خزانۀ دولت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government entities: نهادهای دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government delegation: هیئت دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government framework: چهارچوب حاکمیت

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سلام. نقش مفعول دارد. اگر ب ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ساختار "her 'til" یک کنایه‌ی زمانی ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیر، این جمله مفعول (she) و فاعل ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generative artificial intelligence: هوش مصنوعیِ مولّد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gasoline consumption: مصرف بنزین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fruitful results: نتایج دلخواه/ پربار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel capacity: ظرفیت سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel crisis: بحران سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel cycle capability: توانمندی در زمینۀ چرخۀ سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel delivery: تحویل سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel prices: قیمت سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel purchase card: کارت خرید سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel production: تولید سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel subsidy: یارانۀ سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel truck: تانکر سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel rationing: سهمیه بندی سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel voucher: کوپن سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full access: دسترسی کامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full allegiance: وفاداری/ بیعت کامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full intelligence mastery: اشراف اطلاعاتیِ کامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full blown crisis: بحران تمام عیار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full fledged war: جنگ تمام عیار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full scale enrichment: غنی سازی حداکثری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign navies: نیروهای دریاییِ خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign observers: ناظران خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign occupation: اِشغال خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign occupiers: اشغالگران خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign officials: مقامات خارجی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreign operation: عملیات خارجی ( روابط بین الملل )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign partners: شرکای خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign policy achievement: دستاورد سیاست خارجی

١ سال پیش

مدال‌های محسن خادمی