محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political representative: نمایندۀ سیاسی

٩ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

1-هنگامی که می‌خواهید چیزی را بسیا ...

٩ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اطلاحی است که به معنای "منطقۀ نبوغ ...

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political message: پیام سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political future: آیندۀ سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political mobilization: بسیج سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political goodwill: حسن نیت سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political motivation: انگیزۀ سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political group: گروه سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political network: شبکۀ سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political observers: ناظران سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political obstacles: موانع سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political officials: مقامات سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political opponents: مخالفان سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political organizations: سازمان های سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political orientation: گرایش سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political platform: بستر سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political player: بازیگر سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political plots: توطئه های سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political position: موضع سیاسی، موقعیت سیاسی، سِمت سیاس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political post: پست سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political presence: حضور سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political disarmament: خلع سلاح سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political divisions: تشتت سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political doctrine: دکترین سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political domination: سلطۀ سیاسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

political identity: هویت سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political incentives: مشوق های سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political effect: تأثیرگذاری سیاسی، اثر سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political conversation: گفت و گوی سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political infiltration: نفوذ سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political entity: نهاد سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political credentials: اعتبار سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political environment: محیط سیاسی، فضای سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political credit: اعتبار سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political interests: منافع سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political establishment: دستگاه سیاسی، تشکیلات سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political culture: فرهنگ سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political interference: دخالت سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political exclusion: طرد و تبعیض سیاسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

political damage: آسیب سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political face: چهرۀ سیاسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

political involvement: درگیری سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political deadlock: بن بست سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political islamist: اسلام گرای سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political factions: جناح های سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political islamist group: گروه سیاسی اسلامگرا

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political decline: افول سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political factors: عوامل سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political developments: تحولات سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political jockeying: تقلای سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political fault lines: شکاف های سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political leaders: رهبران سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political figures: چهره های سیاسی، شخصیت های سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political flexibility: انعطاف سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political leadership: رهبری سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political fractures: شکاف های سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political leverage: اهرم سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political freedom: آزادی سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political liability: مسئولیت سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political frustration: سَرخوردگی سیاسی

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political continuity: استمرار سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political agreement: توافق سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political allies: متحدان سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political ambitions: جاه طلبی های سیاسی، بلندپروازی های ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political analyst: تحلیلگر سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political aspect: جنبۀ سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political aspiration: آرمان سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political attitude: نگرش سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political backlash: واکنش شدید سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political base: پایگاه سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political battle: نبرد سیاسی، مبارزات سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political beliefs: باورهای سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political biography: زندگی نامۀ سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary seat: کرسی مجلس

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized demands: مطالبات سازمان یافته

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pilgrimage flights: پروازهای زیارتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace plan: طرح صلح

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized leadership: رهبری سازمان یافته

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peaceful nuclear program: برنامۀ صلح آمیز هسته ای

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary speaker: رئیس مجلس

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pinpoint accuracy: نشانه گیری دقیق

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized movement: جنبش سازمان یافته

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peaceful removal: برکناری مسالمت آمیز

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace proposal: پیشنهاد صلح

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary supervision: نظارت مجلس

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace prospects: چشم انداز صلح

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pension programs: برنامه های بازنشستگی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plummeting turnout: مشارکت پایین [در انتخابات]

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

other side of the coin: آن روی سکه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace to prosperity: صلح برای رفاه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pension system: نظام بازنشستگی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political body: نهاد سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people’s demands: مطالبات مردم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political calculation: محاسبۀ سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of power: از سر قدرت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people’s living conditions: وضع معیشت مردم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peaceful demonstrators: اعتراضات مسالمت آمیز

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political calculus: محاسبۀ سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outbreak of coronavirus: شیوع ویروس کرونا

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

point of pressure: نقطۀ فشار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

permanent residency card: کارت اقامت دائم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political career: حرفۀ سیاسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overall picture: تصویر کلی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political change: تغییر سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

policy of maximum pressure: سیاست فشار حداکثری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

permitted system: سامانۀ مجاز

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overall unemployment rate: نرخ کلی بیکاری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political chaos: آشوب سیاسی، هرج و مرج سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

policy of noninvolvement: سیاست عدم درگیری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal attorney: وکیل شخصی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overriding authority: قدرت حاکم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political class: طبقۀ سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political acceptance: پذیرش سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political cohesion: انسجام سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oversized gap: شکاف بزرگ

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political competition: رقابت سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

painful measures: تدابیر دردنا ک

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political actors: بازیگران سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political advisor: مشاور سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political consensus: اجماع سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political context: بستر سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political agenda: دستور کار سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندان روباز: open - air prison

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open ended resistance: مقاومت نامحدود

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

openness to partnership: استقبال از همکاری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open source information: اطلاعات منبع باز، اطلاعات آشکار، اط ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operating base: پایگاه عملیاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational advantage: برتری عملیاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational approach: رویکرد عملیاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational area: منطقۀ عملیاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational cooperation: همکاری عملیاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational deterrent strike force: نیروی تهاجمیِ عملیاتی و بازدارنده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational failure: ناکامی عملیاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational goals: اهداف عملیاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational options: گزینه های عملیاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational plans: طر ح های عملیاتی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

operational range: محدودۀ عملیاتی، برد عملیاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

palace politics: سیاست دربار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational relationship: رابطۀ عملیاتی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

party affiliation: وابستگی حزبی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party politicians: سیاسیون حزبی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pandemic crisis: بحران همه گیری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opposite position: موضع مخالف

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passenger jet: هواپیمای مسافربری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parallel force: نیروی موازی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opposition figures: چهره های مخالف، چهره های اپوزیسیون، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

passenger plane: هواپیمای مسافربری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opposition groups: گروه های مخالف، گروه های اپوزیسیون

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passionate support: حمایت پرشور

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parallel structure: ساختار موازی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paternal figure: چهرۀ پدرانه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oppositionist: مخالف

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paramilitary groups: گروه های شبه نظامی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oppressed and oppressor: ظالم و مظلوم، مستکبر و مستضعف

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

patient diplomacy: دیپلماسی صبورانه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paramilitary training: آموزش شبه نظامی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oratorical skill: مهارت سخنوری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

patriot anti missile battery: آتشبار ضدموشکی پاتریوت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parents’ generation: نسل والدین

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

patriotic commitment: تعهد وطن پرستانه/ میهن پرستانه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organizational competence: کفایت سازمانی، قابلیت سازمانی، کارآ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary affairs: امور پارلمانی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pervasive problems: مشکلات فراگیر

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organizational framework: چهارچوب سازمانی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petroleum industry: صنعت نفت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary committee: کمیتۀ پارلمانی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace caravan: کاروان صلح

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petroleum minister: وزیر نفت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary delegation: هیئت پارلمانی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace deal: توافق صلح

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organizational influence: نفوذ تشکیلاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary elections: انتخابات پارلمانی، انتخابات مجلس

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized cell: هستۀ سازمان یافته

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toil: سخت کار کردن، جان کندن

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official newspaper: روزنامۀ رسمی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil exports: صادرات نفت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official presence: حضور رسمی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil facilities: تأسیسات نفتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open war: جنگ آشکار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open air prison: زندان روباز

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oil field: میدان نفتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil giant: غول نفتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil importer: واردکنندۀ نفت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil imports: واردات نفت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil income: درآمد نفت

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oil industry: صنعت نفت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil infrastructure: زیرساخت های نفتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil installations: تأسیسات نفتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil leaks: نشتی نفت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil market: بازار نفت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil market watcher: ناظر بازار نفت

٩ ماه پیش

مدال‌های محسن خادمی