محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

political rights: حقوق سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political rival: رقیب سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political role: نقش سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political science quarterly: فصل نامۀ علوم سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political signal: پیام سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political society: جامعۀ سیاسی، انجمن سیاسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

political solution: راه حل سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political profile: موقعیت سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political protests: اعتراضات سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political quagmire: باتلاق سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political reality: واقعیت سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political realm: عرصۀ سیاست

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political reasons: دلایل سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political recidivism: پسرفت سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political reconciliation: آشتی سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political reforms: اصلاحات سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political relationship: رابطۀ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political reliability: اعتماد سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political representative: نمایندۀ سیاسی

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

1-هنگامی که می‌خواهید چیزی را بسیا ...

١١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اطلاحی است که به معنای "منطقۀ نبوغ ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political message: پیام سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political future: آیندۀ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political mobilization: بسیج سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political goodwill: حسن نیت سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political motivation: انگیزۀ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political group: گروه سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political network: شبکۀ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political observers: ناظران سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political obstacles: موانع سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political officials: مقامات سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political opponents: مخالفان سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political organizations: سازمان های سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political orientation: گرایش سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political platform: بستر سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political player: بازیگر سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political plots: توطئه های سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political position: موضع سیاسی، موقعیت سیاسی، سِمت سیاس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political post: پست سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political presence: حضور سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political disarmament: خلع سلاح سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political divisions: تشتت سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political doctrine: دکترین سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political domination: سلطۀ سیاسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

political identity: هویت سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political incentives: مشوق های سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political effect: تأثیرگذاری سیاسی، اثر سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political conversation: گفت و گوی سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political infiltration: نفوذ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political entity: نهاد سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political credentials: اعتبار سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political environment: محیط سیاسی، فضای سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political credit: اعتبار سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political interests: منافع سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political establishment: دستگاه سیاسی، تشکیلات سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political culture: فرهنگ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political interference: دخالت سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political exclusion: طرد و تبعیض سیاسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

political damage: آسیب سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political face: چهرۀ سیاسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

political involvement: درگیری سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political deadlock: بن بست سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political islamist: اسلام گرای سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political factions: جناح های سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political islamist group: گروه سیاسی اسلامگرا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political decline: افول سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political factors: عوامل سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political developments: تحولات سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political jockeying: تقلای سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political fault lines: شکاف های سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political leaders: رهبران سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political figures: چهره های سیاسی، شخصیت های سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political flexibility: انعطاف سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political leadership: رهبری سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political fractures: شکاف های سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political leverage: اهرم سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political freedom: آزادی سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political liability: مسئولیت سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political frustration: سَرخوردگی سیاسی

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political continuity: استمرار سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political agreement: توافق سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political allies: متحدان سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political ambitions: جاه طلبی های سیاسی، بلندپروازی های ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political analyst: تحلیلگر سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political aspect: جنبۀ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political aspiration: آرمان سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political attitude: نگرش سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political backlash: واکنش شدید سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political base: پایگاه سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political battle: نبرد سیاسی، مبارزات سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political beliefs: باورهای سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political biography: زندگی نامۀ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary seat: کرسی مجلس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized demands: مطالبات سازمان یافته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pilgrimage flights: پروازهای زیارتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace plan: طرح صلح

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized leadership: رهبری سازمان یافته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peaceful nuclear program: برنامۀ صلح آمیز هسته ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary speaker: رئیس مجلس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pinpoint accuracy: نشانه گیری دقیق

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized movement: جنبش سازمان یافته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peaceful removal: برکناری مسالمت آمیز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace proposal: پیشنهاد صلح

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary supervision: نظارت مجلس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace prospects: چشم انداز صلح

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pension programs: برنامه های بازنشستگی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plummeting turnout: مشارکت پایین [در انتخابات]

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

other side of the coin: آن روی سکه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace to prosperity: صلح برای رفاه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pension system: نظام بازنشستگی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political body: نهاد سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people’s demands: مطالبات مردم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political calculation: محاسبۀ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of power: از سر قدرت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people’s living conditions: وضع معیشت مردم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peaceful demonstrators: اعتراضات مسالمت آمیز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political calculus: محاسبۀ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outbreak of coronavirus: شیوع ویروس کرونا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

point of pressure: نقطۀ فشار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

permanent residency card: کارت اقامت دائم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political career: حرفۀ سیاسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overall picture: تصویر کلی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political change: تغییر سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

policy of maximum pressure: سیاست فشار حداکثری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

permitted system: سامانۀ مجاز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overall unemployment rate: نرخ کلی بیکاری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political chaos: آشوب سیاسی، هرج و مرج سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

policy of noninvolvement: سیاست عدم درگیری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal attorney: وکیل شخصی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overriding authority: قدرت حاکم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political class: طبقۀ سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political acceptance: پذیرش سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political cohesion: انسجام سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oversized gap: شکاف بزرگ

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political competition: رقابت سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

painful measures: تدابیر دردنا ک

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political actors: بازیگران سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political advisor: مشاور سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political consensus: اجماع سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political context: بستر سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political agenda: دستور کار سیاسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندان روباز: open - air prison

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open ended resistance: مقاومت نامحدود

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

openness to partnership: استقبال از همکاری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open source information: اطلاعات منبع باز، اطلاعات آشکار، اط ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operating base: پایگاه عملیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational advantage: برتری عملیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational approach: رویکرد عملیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational area: منطقۀ عملیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational cooperation: همکاری عملیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational deterrent strike force: نیروی تهاجمیِ عملیاتی و بازدارنده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational failure: ناکامی عملیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational goals: اهداف عملیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational options: گزینه های عملیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational plans: طر ح های عملیاتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

operational range: محدودۀ عملیاتی، برد عملیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

palace politics: سیاست دربار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational relationship: رابطۀ عملیاتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

party affiliation: وابستگی حزبی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party politicians: سیاسیون حزبی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pandemic crisis: بحران همه گیری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opposite position: موضع مخالف

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passenger jet: هواپیمای مسافربری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parallel force: نیروی موازی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opposition figures: چهره های مخالف، چهره های اپوزیسیون، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

passenger plane: هواپیمای مسافربری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opposition groups: گروه های مخالف، گروه های اپوزیسیون

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passionate support: حمایت پرشور

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parallel structure: ساختار موازی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paternal figure: چهرۀ پدرانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oppositionist: مخالف

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paramilitary groups: گروه های شبه نظامی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oppressed and oppressor: ظالم و مظلوم، مستکبر و مستضعف

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

patient diplomacy: دیپلماسی صبورانه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paramilitary training: آموزش شبه نظامی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oratorical skill: مهارت سخنوری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

patriot anti missile battery: آتشبار ضدموشکی پاتریوت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parents’ generation: نسل والدین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

patriotic commitment: تعهد وطن پرستانه/ میهن پرستانه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organizational competence: کفایت سازمانی، قابلیت سازمانی، کارآ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary affairs: امور پارلمانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pervasive problems: مشکلات فراگیر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organizational framework: چهارچوب سازمانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petroleum industry: صنعت نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary committee: کمیتۀ پارلمانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace caravan: کاروان صلح

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petroleum minister: وزیر نفت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary delegation: هیئت پارلمانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peace deal: توافق صلح

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organizational influence: نفوذ تشکیلاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parliamentary elections: انتخابات پارلمانی، انتخابات مجلس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized cell: هستۀ سازمان یافته

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toil: سخت کار کردن، جان کندن

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

مدال‌های محسن خادمی