محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

air force: نیروی هوایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armed: مسلح، مجهز

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benchmark: معیار، محک، شاخص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innovative: مبتکرانه، نوآورانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

escalatory actions: اقدامات تنش آمیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

escalatory ladder: نردبانِ تنش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eschatological approach: رویکرد فرجام گرایانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

espionage operation: عملیات جاسوسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

establishment politicians: سیاستمدارانِ دولت مدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic composition: ترکیب قومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic cleansing campaign: کارزارپاکسازی قومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic particularism: فرقه گرایی قومی، یکه انگاری قومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european allies: متحدان اروپایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european colonialism: استعمار اروپایی ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european companies: شرکت های اروپایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european counterparts: همتایان اروپایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european jewry: یهودیان اروپایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european officials: مقامات اروپایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evangelical pastor: کشیش انجیلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evenhanded position: موضع بی طرف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ever increasing access: دسترسی روزافزون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evidence based approach: رویکرد مبتنی بر شواهد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evil adversaries: دشمنان شرور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evil essence: ذات شیطانی/ شرورانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exceptional personality: شخصیت استثنایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excessive restraint: خویشتن داری بیش از حد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exclusive medium: مجرای انحصاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

executive policy planning: برنامه ریزی سیاست های اجرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

executives of construction: کارگزارانِ سازندگی ( حزب )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exercise of power: اعمال قدرت، حکمرانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exerting influence: اِعمال نفوذ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential crisis: بحران موجودیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential necessity: ضرورت حفظ نظام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential question: مسئله حیاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential risk: خطری برای بقا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existential threat: تهدید برای موجودیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existing evidence: شواهد موجود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exit points: نقاط خروجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expansionist policies: سیاست های توسعه طلبانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expansionist regional policy: سیاست منطقه ایِ توسعه طلبانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expected consequences: پیامدهای مورد انتظار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

experienced hand: دستیار باتجربه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

experienced old hand: دستیار قدیمی و باتجربه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expertise field: حوزۀ کارشناسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

explosive population growth: رشد انفجاری جمعیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

export earnings: درآمدهای صادراتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

export terminals: پایانه های صادراتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exporting the revolution: صدور انقلاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extended reach: گسترش حوزه عملیاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extensive engagement: تعامل گسترده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

external enemy: دشمن خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

external factors: عوامل بیرونی/ خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

external military attack: حمله نظامی خارجی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

external operation: عملیات خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

external support: حمایت های خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

external threats: تهدیدهای خارجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extra constitutional move: اقدامی فراتر از قانون اساسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extraterritorial branch: شاخه فرامرزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extreme elements: عناصر افراطی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

failed coup: کودتای نافرجام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face to face summit: نشست رودررو/ چهره به چهره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

failed economy: اقتصاد شکست خورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

failed policies: سیاست های شکست خورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fair elections: انتخابات منصفانه/ عادلانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fair law: قوانین منصفانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fall session: نشست پاییزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false promises: وعده های دروغین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

familial connection: ارتباط خانوادگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

families of martyrs: خانواده های شهدا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

family background: پیشینه خانوادگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family patriarch: پدرسالار خانواده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fantastical claim: ادعای واهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

faraway targets: اهداف دوردست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fast boat: قایق تندرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fast attack craft: شناور تندرو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatal error: خطای مُهلک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

federal budget: بودجه دولت مرکزی/ فدرال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

female candidate: کاندیدای زن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

female detainees: زنان زندانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

field of combat: جبهۀ نبرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

field supervisor: ناظر میدانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fiery rhetoric: سخنان آتشین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fighters without borders: رزمندگان بدون مرز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

final approval: تصویب نهایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

final destination: مقصد نهایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

final hope: آخرین امید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

final vote count: شمارش نهایی آرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial attache: وابسته مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial action: اقدام مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial commitments: تعهدات مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial benefits: منافع مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial conduit: مجرای مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial corruption: فساد مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial crimes: جرایم مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial damage: خسارت مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial health: سلامت مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial interference: دخالت مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial network: شبکه مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy or friend politics: سیاست تشخیص دوست و دشمن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy’s conspiracy: توطئه دشمن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy’s language: زبان دشمن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy’s pretext: بهانه دشمن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy’s threat: تهدید دشمن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy’s weapon: سلاح دشمن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy architecture: ساختار انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy exploration: اکتشاف انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy exports: صادرات انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy infrastructure: زیرساخت های انرژی، زیربناهای انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy initiatives: ابتکارها در زمینه انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy investment: سرمایه گذاری در بخش انرژی، سرمایه گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy market: بازار انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy policy: سیاست گذاری در عرصه انرژی، سیاست ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy needs: نیاز به انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy resources: منابع انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy sanctions: تحریم های بخش انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy sources: منابع انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy subsidy: یارانه انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy supplies: تأمین منابع انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

energy waivers: معافیت های انرژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enforcement mechanisms: سازوکارهای اجرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engagement strategy: راهبرد تعامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engine endurance: استقامت موتور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engine of domestic repression: ماشین سرکوب داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enriched material: ماده غنی شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enriched uranium fuel: سوخت غنی شده اورانیوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enriched uranium stockpiles: ذخایر اورانیوم غنی شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment activities: فعالیت های غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment cap: سطح غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment capabilities: توانمندی های غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment capacity: ظرفیت غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment centrifuges: سانتریفیوژهای غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment dispute: اختلاف بر سر غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment level: سطح غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment percentage: درصد غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment plans: برنامه های/ طرح های غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment process: فرآیند غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment program: برنامه غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment rate: نرخ غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment right: حق غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichment technology: فناوری غنی سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entire system: کلِ نظام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entirely untrue: پر از دروغ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entity transparency: شفافیت دستگاه ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entrepreneurial mentality: ذهنیت کارآفرینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entrenched corruption: فساد ریشه دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

environmental activist: فعال محیط زیست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

environmental problems: مسائل زیست محیطی، مشکلات زیست محیطی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

environmental regulations: مقررات زیست محیطی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equal participation: مشارکتِ برابر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equal partnership: شراکتِ برابر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equal priority: اولویت یکسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equipment provision: تهیه تجهیزات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revolutionary slogans: شعارهای انقلابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empty threat: تهدید توخالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

encompassing deal: توافق همه شمول/ فراگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end of history: پایان تاریخ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endemic corruption: فساد فراگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endorsement ceremony: مراسم تنفیذ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

endowments: موقوفات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the end doesn't justify the means: هدف وسیله را توجیه نمی کند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enemy forces: نیروهای دشمن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accompanying report: گزارش ضمیمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exploit: 1 - بهره بردن، بهره برداری کردن 2 - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

موازنه نظامی: Military balance

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

segregate agreement: توافق انفرادی

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام -اصطلاح چتری طیف وسیعی از مف ...

١ سال پیش

پاسخ صحیحی با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام -اصطلاح چتری طیف وسیعی از مف ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام آزفنداک، كركم

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام عنوان "Love Lockdown" که از ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام -Insufficient time - ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام ۱. عجب دافی! ۲.عجب تیکه ای! ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام-Select-Pick-Pick out-Opt for& ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام عامل آی تی یا عامل ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام - اگرچه در فراوانی واژ ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام به معنای عزیزم، محبوبِ من

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام -Rest -Take a break - Rela ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام -cozy up to someone

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام - چیزی که به طور گسترده توسط ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

با سلام ممنون از پرسش بسیار جالب ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام عبارت "S'il vous plaît" به ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام گزینه ۲ صحیح است. این جمله ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام امیدوارم که این نکات به پاسخ ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام ۱. تو یه آدم کودن احمقی. ۲‌ ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام-به معنای ردپای خود را پاک کرد ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام واژگان "enable"، "unable" و ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

سلام کلمه "can't help" یک اصطلاح ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

educational background: سابقه تحصیلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

educational exchange: تبادل آموزشی

١ سال پیش

مدال‌های محسن خادمی