محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سلامممم "Your performance will st ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

به معنای خدانگهدار، خداحافظ

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

یعنی سر به سرم نزار

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

عیب نداره، دشواری نداره، مشکلی نیس ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

-پایه ام، هستم...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

حالت سوم شخص مفرد (he, she, it) در ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

به صورت کات تلفظ میشود.

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

"That would help" یک عبارت انگلیسی ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سلام، این واژه دارای ۳ بخش می‌باشد ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

اصطلاح "وایب منفی گرفتن" در محاورا ...

١ سال پیش

پاسخ صحیحی با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

اصطلاح "وایب منفی گرفتن" در محاورا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coauthor: نویسنده همکار، مولف همکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonize: ارائه تصویری شیطانی

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

مرگ مرد اجیر شده رابرت فراست در ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سلام، به مثالهای زیر توجه کنید: 1 ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

اصالت خاندان مغاری به شهر مراغه در ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

می‌توا از این عبارت استفاده ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earlier this year: اوایل امسال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

early elections: انتخابات زودهنگام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

early morning hours: ساعات اولیه صبح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eastern borders: مرزهای شرقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eastern parts: بخش های/مناطق شرقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

east west pipeline: خط لوله ِ - [ نفت] شرق به غرب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy steps: گام های آسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eating carrion: مرده خواری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic activities: فعالیت های اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic actors: بازیگران اقتصادی، کنشگران اقتصادی، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic affairs: امور اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic agenda: دستور کار اقتصادی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

economic aid: کمک ( های ) اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic capacity: ظرفیت داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic banks: بانک های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic backlash: واکنش منفی داخلی، واکنش های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic challenge: چالش داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic corruption: فساد داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic costs: هزینه های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic crackdown: سرکوب داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic credibility: اعتبار داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic credit: اعتبار در داخل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic crisis: بحران داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic criticism: انتقادهای داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic demand: تقاضای داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic developments: تحولات داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic enemies: دشمنان داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic exchange: بازار بورس داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic fervor: هیجان داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic firm: شرکت داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic forces: نیروهای داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic front: جبهه داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic funding: سرمایه گذاری داخلی، بودجه داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic health officials: مقامات داخلی بهداشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic investment opportunities: فرصت های سرمایه گذاری داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic launch: عرضه داخلی - [ سهام]

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic market: بازار داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic media: رسانه های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic mercenaries: مزدوران داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic military industry: صنایع نظامی داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic operation: عملیات داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic opinion: افکار عمومی [در داخل کشور]

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic opponents: مخالفان داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic opposition: مخالفان داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic outbreak of coronavirus: شیوع ویروس کرونا در داخل کشور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic peace: آرامش داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic political opponents: مخالفان سیاسی داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic political opposition: مخالفان سیاسی داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic political pressures: فشارهای سیاسی داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic politicians: سیاستمداران داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic politics: سیاست داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic popularity: محبوبیت داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic position: جایگاه داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic power: قدرت داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic press: مطبوعات داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic pressure: فشار داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic problems: مشکلات داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic propaganda: تبلیغات داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic protests: اعتراضات داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic reactions: واکنش های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic regions: مناطق داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic rejectionists: مخالفان داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic repression: سرکوب داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic resources: منابع داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic rivals: رقبای داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic role: نقش داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic routes: مسیرهای داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic security: امنیت داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic sentiment: احساسات داخل کشور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic stability: ثبات داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic stature: جایگاه داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic success: موفقیت داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic tensions: تنش های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic threats: تهدیدات داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic twist: ناآرامی های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic version: نسخه داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic weapons factories: کارخانه های اسلحه سازی داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestically developed weapon: سلاح تولید داخل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dominant element: عنصر غالب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dominant factor: عامل اصلی/غالب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dominant power: قدرت برتر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domination of geopolitics: تسلط ژئوپلیتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

door to door fighting: جنگ خانه به خانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

door to door virus checks: بررسی خانه به خانه برای یافتن مبتلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double poison: سم مضاعف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draft legislations: پیش نویس لایحه قانونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draining war: جنگ فرسایشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic decline: کاهش چشمگیر/شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic events: وقایع پرسروصدا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic reforms: اصلاحات گسترده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic turnaround: چرخش نا گهانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic action: اقدام مهم، اقدام شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic changes: تغییرات گسترده، تغییرات بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic sanctions: تحریم های شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic security measures: تدابیر امنیتی سختگیرانه/شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drinking hemlock: نوشیدن جام زهر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

driving a wedge: تفرقه افکنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drastic steps: گام های جدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drone engine: موتور پهپاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drone shootdown: ساقط کردن پهپاد، سرنگونی پهپاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dual sovereignty: حاکمیت دوگانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dual crises: بحران های دوگانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dying person: فرد در حال مرگ

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سلام، کشور افغانستان

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سنت یاری و همراهی خداوند با نیکوکا ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

ویژگی های یک استارتاپ را می توان د ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

در اینجا فهرستی از تلمیحات به کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

majestic: با عظمت، شکوهمند

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

پیشوند amphi در کلماتی مثل amphibi ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

به معنای همینم که هستم.

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

این حدیث در منابع روایی شیعه و سنی ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

در افسانه‌های لری داستانی در مورد ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

مفهوم ضرب المثل "حالا که ماست نشد ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

ایده "do bands" یک ایده ساده اما ک ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

حاصل مذاکرات هانری کربن با علامه ط ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

خیار عیب و خیار رویت دو نوع خیار د ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

شهر کرمان یکی از قدیمی‌ترین شهرهای ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

پژوهش‌های empirical و conceptual د ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

در این جمله "bc" مخفف "because" اس ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

این ضرب المثل را می توان در مورد ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divided: ازهم گسیخته، مجزا، تقسیم شده

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

الگوریتم های هیوریستیک (Heuristic ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

در مورد واژه "خورجینک"، حرف "ک" می ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

شعر سنتی و شعر نو دو گونه اصلی شعر ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

معادل عبارت "قدر منو نمیفهمن ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

شعر "جام می از بهر می داریم دوست" ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سلام، بین " شکر و شکایت" و" بیش ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

گزینه اول یعنی what should ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

"من" مشبه و "لاله" مشبه به است ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سلام، گزینه چهارم(شهردار) پاسخ صح ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

به آدمایی میگن که: در انجام کار ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

-در موارد زیر کاربرد دارد: در مو ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سلام، گزینه اول یعنی barren ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amend: اصلاح کردن، بهتر کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dismal situation: اوضاع غم انگیز، وضعیت اسفبار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dispossession: سلب مالکیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disproportionate influence: نفوذ بی حدوحصر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disqualification: رد صلاحیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dispute resolution mechanism: سازوکار حل اختلاف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disrespectful approach: رویکرد اهانت آمیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dissenting officials: رهبران جناح مخالف، مقامات مخالف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine immunity: مصونیت الهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine knowledge: دانش/علم الهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine promise: وعده الهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct taxation: مالیات مستقیم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

directed credit: اعتبارات مالیِ تکلیفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

director of national intelligence: مدیر[رئیس] اطلاعات ملی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disappointed remnants: بازماندگان سَرخورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disbelievers: کُفار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discourse pattern: الگوی گفتمانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discriminatory measure: اقدام تبعیض آمیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disease carrier: حامل بیماری، ناقل بیماری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disease statistics: آمار بیماری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disenchanted youths: جوانان سَرخورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disguised dictatorship: دیکتاتوری پنهان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disinformation operatives: عاملان دروغ پراکنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disinterested analysis: تحلیل بی طرفانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embarrassing silence: سکوت خجالت آور، سکوت شرم آور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false claimants: مدعیان دروغین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false claimants of human rights: مدعیان دروغینِ حقوق بشر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic showdown: رویارویی دیپلماتیک، زورآزمایی دیپلم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diplomatic relations: روابط دیپلماتیک، روابط سیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic space: فضای دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic success: موفقیت دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic staff: کارکنان دیپلماتیک، کارمندان دیپلمات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic target: هدف دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic support: حمایت دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic tensions: تنش های دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic thrusts: فشارهای دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic tone: لحن دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic tours: سفرهای دیپلماتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct accusations: اتهام زنی مستقیم

١ سال پیش

مدال‌های محسن خادمی