پیشنهادهای برکه (١٥٧)
برخی از واژه ها در زبان فارسی به دو صورت تلفظ می شوند که هر دو صورت صحیح است . به این قبیل کلمات دو تلفظی می گویند. مثال: باغِبان، باغبان اُستْوار، ...
گاهی برای نوشتن برخی از عبارتها و جملات از حروفی که مختصر آنها استفاده می شود. که به آنها نشانه ی اختصاری می گویند. مثال : ( ص ) : صلواةالله علیه ...
به کلماتی می گویند که به یک صورت تلفِّظ و خوانده می شوند اما شکل نوشتاری آنها کاملا با هم متفاوت است. تلفظ آنها یکی است ولی املا و معنی آنها فرق دار ...
کلماتی که املای یکسانی دارند ، اما به لحاظ تلفظ و معنی هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. مثال: قُمری ، قَمَری حَسَن ، حُسن شِکر ، شُکر
اصطلاحی کنایه ای ، برای بیان حال شخص تنبل. یعنی از فرط تنبلی از چهارشنبه ، تعطیلی آخر هفته را آغاز می کند.
از صنایع ادبی فارسی ، کنایه با دو معنای دور و نزدیک معنی نزدیک:کسی که جومی فروشد وانمود می کند که گندم می فروشد معنی دور: آدم مکار وحیله گر.
آرایه ادبی کنایه دارد. با دو معنی دور و نزدیک معنی نزدیک:کسی که تیرش به سنگ می خورد معنی دور:به آرزوی خود نرسیدن درکاری موفق نشدن.
کنایه از برای کسی نقشه کشیدن
آرایه ی ادبی کنایه ترکیب کنایی در معنای از همه جا آگاه بودن، درجریان امور قرار داشتن، آدم با تجربه و فهمیده
ترکیبی کنایی به معنای در امور و یا کارهایی که احتمال شکست و زیان است وارد شدن
کنایه از به خود، وعده خوش دادن
ترکیبی کنایی در معنای آشکار و بر ملا شدن راز کسی
کنایه از شادی فراوان
ترکیب کنایی به معنای آغاز هر کاری باید محکم کاری کرد.
آرایه ی کنایه دارد. ترکیب کنایی به معنای بر هم زدن نظم و آرامش زندگی دیگران، بر هم زدن زندگی کسی.
کنایه از توانایی و قدرت و همت داشتن
آرایه ی کنایه کنایه از دندش نرم میخواست چنین کاری نکند، از تعجب چشمها را گشاد کردن.
ترکیب کنایی پی و پایه چیزی را محکم و استوار کردن ، محکم کاری کردن
کنایه از خوار و حقیر و بدبخت کردن.
آرایه ی کنایه . کنایه از هلاک کردن و شکست دادن.
ترکیب کنایی ؛کنایه از تهدید کردن و ترساندن. نوع کنایه قریب . در کنایه قریب رابطه بین معنای ظاهر و باطن یا همان مکنی به و مکنی عنه به سادگی پیدا می ...
رسیدن از معنای ظاهری به معنای اصلی و پنهان شده.
، ترکیب کنایی در معنای ناتوان و عاجز شدن. آرایه کنایه است. آرایه کنایه ممکن است به شیوه صفت در جمله ظاهر شود و باید آن را از دیگر صفت ها و ساختار ...
این ترکیب کنایی است. کنایه از صفت در این حالت یک یا چند صفت، جمله یا عبارت وصفی را پشت سر هم و در معنای کنایی استفاده می کنیم.
گدوک : گردنه ی گدوک نام منطقه و گردنه ای در جنوب استان مازندران و شمال شرق استان تهران است که جاده شهرستان سوادکوه به شهرستان فیروزکوه از آن می گذرد. ...
یکی از انواع بدیع، تشبیه حسن است. تشبیهی که مشبه را به ذهن شنونده یا خواننده نزدیک می کند . آرایه ای که در آن تشبیه به بهترین شکل انجام شده است . ...
حس آمیزی آمیختن دو یا چند حس است به گونه ای که با ایجاد موسیقی معنوی به تأثیر سخن بیفزاید و سبب زیبایی شود. حس آمیزی با استفاده از حواس پنجگانه ی آد ...
آشتی جو صفت فاعلی مرکب مرخم است . که پسوند ( نده ) از آخر آن حذف شده است در معنای کسی که جوینده و به دنبال صلح و آشتی و دوستی است . پسوند انه به آخر ...
صفت بن مضارع خوش نویس این ترکیب صفت فاعلی است ،
خریدار بن ماضی ار می شود صفت فاعلی مثل خریدار برابر با کسی که قصدو نیست خریدن چیزی را دارد. پس وند �انه� به اسم و صفت می پیوندد و واژه ای با معنای ...
ترکیبی کنایی و عامیانه به معنای مهیا و آماده یانجام کاری شدن.
ترکیب کنایی و عامیانه در معنی خطر پذیر بودن ، تحمل کردن و پذیرفتن سختی ها و مشکلات.
عامیانه ، کنایه است و اشاره دارد به افراد مفت خور که بی زحمت از حاصل دسترنج دیگران بهره می برند.
ترکیبی عامیانه و کنایه آمیز برای توصیف بی عقلی یا استفاده نکردن از عقل و بی فکری
کنایه از غرور داشتن ، افاده کردن - خود را گرفتن
کنایه از عاقبت اندیشی و به فکر آینده بودن ، از قبل درفکر عاقبت و آینده بودن.
کنایه است در معنای آرامش موقتی و ظاهری، ( موذی )
کنایه است از وضعیت ظاهری افراد و اشخاص ، سر و صورت و وضع ظاهر .
کنایه است از شخص و آدمی که احساسات و عواطف جوشانی دارد. آدمی که احساس بر عقلش غلبه دارد . انسانی که زود به هیجان می آید .
کنایه است از شخص درشت هیکل و قوی و بد قواره که کمتر کسی حریف او می شود.
کنایه است در معنای راز دار کسی بودن ، حفظ کننده ی اسرار دیگری . راز کسی را محفوظ کردن.
کنایه است از تعجب کردن . حیرت بسیار کردن . شگفت زده شدن.
این واژه کنایه محسوب می شود در معنای مقدار بسیار ناچیز و اندک.
کنایه از خجالت کشیدن و عوض شدن رنگ و روی صورت از شرم و خجالت خون زیر پوست آمدن .
کنایه است از دست نخورده بودن ، گشوده نشده ، کامل بودن . همینطور در معنای فاش نشده و پنهانی مانده .
کنایه است از به خود دلخوشی و امیدواری دادن.
در ادبیات امروز معنای کنایی دارد به معنای اتفاقی که سریع ناگهانی رخ می دهد مثال : زد و ما بردیم
کنایه است. در معنای کسی که ظاهر و باطنش یکی نیست . آدمی که دل و زبانش با هم تفاوت دارد.
کنایه است و در ادبیات امروز عبارت است از زود و تند و فوری چیزی را تهیه کردن ، کم و کسری را رفع کردن ، مهیا کردن سریع چیزی.
برابراست با عبارت دو ریالیش کجه ، متوجه نیست ، نفهمیده ، حواسش جمع نیست ،