دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٨٦٥
رتبه در دیکشنری
٣,٤٤٦
لایک
٨٦
دیسلایک
٢
جدیدترین پیشنهادها
١٠ ماه پیش
١
در کشاورزی به معنی قسمت برآمده خاک کردیا کَرت که بر آن درخت یا گیاه می کارند نیز آمده.
١٠ ماه پیش
١
بطور کامل. تماماً. نمونه: عباسجان گمان برد که پدر بی باقی کر شده است. ( کلیدر ج ۹ص ۲۵۴۷ )
١١ ماه پیش
١
لُغُز:لیچار. یاوه. نمونه: یکی دوتا آدم بی مزه چهارتا لُغُز بارم کنند که بگذار لغز بارم کنند؛ها؟ ( کلیدر ج ۹ص ۲۶۲۴ ) محمدجعفر نقوی
١١ ماه پیش
١
مِزْگ؛ صفت گوشت خالص بدون چربی واستخوان وزواید است
١١ ماه پیش
٠
سُلفیدن: پرداخت پولی به اکراه. به اجبار دادنِ چیزی به کسی. نمونه:هرکدام وقت سُلفیدنش هزار بهانه می تراشند. ( کلیدر ج۶ص۱۸۷۴ ) محمدجعفر نقوی
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.