پیشنهادهای کیارش (٦٠٤)
واژه زاغ معادل ابجد 1008 تعداد حروف 3 تلفظ zāq نقش دستوری صفت ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از فارسی: زاگ، زاک] ‹زاک› ( شیمی ) [قدیمی] مختصات ( اِ. ) ...
واژه فریاد. [ ف َرْ ] ( اِ ) در زبان پهلوی فری یات به معنی دوست و تکیه و اتکاء و نیز فرهات به معنی یاری ، در فارسی باستان ظاهراً فرزاتی مرکب از پیشاو ...
منبع. عکس فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید
واژه بش. [ ب ُ / ب َ ] ( اِ ) بشک. فش. پش. کاکل آدمی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . در اوستا، برش �اسفا 1:2 ص 14� استی ، برزه ، بارز ( پس ...
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید فرخ. [ ف َرْ رُ ] ( اِخ ) یکی از مفسرین اوستاست که در اواخر عهد ساسانی میزیسته است. ( از ایران در زمان ساسانیان کر ...
واژه مصدر معادل ابجد 334 تعداد حروف 4 تلفظ mosaddar نقش دستوری اسم ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی] مختصات ( مُ صَ دَّ ) [ ع . ] ( اِمف . ) آواشناسی m ...
واژه پوک معادل ابجد 28 تعداد حروف 3 تلفظ puk نقش دستوری صفت ترکیب ( صفت ) مختصات ( ص . ) آواشناسی puk الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 👇👇👇👇👇👇👇👇 ...
واژه کیوان از فارسی میانه kywʾn' ( kēwān ) ، در نهایت از اکدی𒊕𒍑 ( SAG. UŠ /kaiamānu، kayamānu، kajamānu/، "زحل"، به معنای واقعی کلمه "منظم، معمول ...
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه پوکه معادل ابجد 33 تعداد حروف 4 تلفظ puke نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) مختصات ( کِ ) ( اِ. ) آواشناسی puke الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 👇👇� ...
صفحه ۶۹۴ شطرنج منبع. عکس کتاب فرهنگ عمید یافرهنگ فارسی
منبع کتاب فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید
واژه تئاتر معادل ابجد 1002 تعداد حروف 5 تلفظ te'ātr نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: th��tre] ( هنر ) مختصات ( فره ) آواشناسی te'Atr الگوی ...
منبع. کتاب فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه لطیفه معادل ابجد 134 تعداد حروف 5 تلفظ latife ترکیب ( اسم ) [عربی: لطیفَة، جمع: لطائف] مختصات ( لَ فَ یا فِ ) [ ع . لطیفة ] ( اِ. ) منبع لغت ...
واژه قاطع معادل ابجد 180 تعداد حروف 4 تلفظ qāte' نقش دستوری صفت ترکیب ( صفت ) [عربی، جمع: قُطّاع] مختصات ( طِ ) [ ع . ] ( اِفا. ) آواشناسی qAte' ا ...
واژه فرشته. [ ف ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) فریشته. در زبان سنسکریت پرشیته و مرکب از پر و اش به معنی سفیر، در فارسی باستان فرائیشته ، در اوستا فرائشته ، ...
واژه تسلیت معادل ابجد 900 تعداد حروف 5 تلفظ tasliyat نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: تسلیة] مختصات ( تَ یَ ) [ ع . تسلیة ] ( مص م . ) آوا ...
واژه ملودی معادل ابجد 90 تعداد حروف 5 تلفظ melodi نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: m�lodie] ( موسیقی ) مختصات ( مِ لُ ) [ فر. ] ( اِ. ) آوا ...
واژه حج معادل ابجد 11 تعداد حروف 2 تلفظ haj[j] نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی: حجّ] مختصات ( حَ جّ ) [ ع . ] ( مص م . ) آواشناسی hajj الگوی تک ...
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه قافیه معادل ابجد 196 تعداد حروف 5 تلفظ qāfiye نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی: قافیَة ( = آخر چیزی ) ، جمع: قَوافی] مختصات ( فِ یَ یا یِ ) ...
واژه ضرر معادل ابجد 1200 تعداد حروف 3 تلفظ zarar نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی] مختصات ( ضَ رَ ) [ ع . ] آواشناسی zarar الگوی تکیه WS شمارگان ...
واژه کریم معادل ابجد 270 تعداد حروف 4 تلفظ [karim] نقش دستوری صفت ترکیب ( صفت ) [عربی، جمع: کُرَماء] مختصات ( کَ ) [ ع . ] ( ص . ) آواشناسی karim ...
واژه مشکل معادل ابجد 390 تعداد حروف 4 تلفظ mošakkal نقش دستوری اسم ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی] مختصات ( مُ شَ کَّ ) [ ع . ] ( اِمف . ) آواشناسی m ...
واژه قاف یا حرف ق این واژه عربی است ( قاف ) f ( جمع قَافَات ( qāfāt ) ) نام بیست و یکمین حرف الفبای عربی ( ق ( ق ) ) که نشان دهنده صدای /ق/ ( است ...
در زبان ترکی واژه اِکینچی در لغت به معنای �کشاورز� یا �شخم زن� است. منبع . دیوان لغات الترک
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه تسبیح معادل ابجد 480 تعداد حروف 5 تلفظ tasbih نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( تَ ) [ ع . ] آواشناسی tasbih الگوی تکیه WS شما ...
واژه مقاله معادل ابجد 176 تعداد حروف 5 تلفظ maqāle نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی: مقالَة] مختصات ( مَ لِ ) [ ع . مقالة ] ( اِ. ) آواشناسی maq ...
واژه بی بی. ( اِ ) �زن�نیکو و خاتون�خانه�را گویند. ( برهان ) . اشکاسمی �بی بی � ، طبری �بی بی � . . . اصلاً از ترکی شرقی است. ( حاشیه برهان چ معین ) ...
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ واژه ی یغما از ریشه ی واژه ی یکما فارسی هست زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی ...
منبع. عکس فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید
این واژه فنر مال با اصالت کشور ایران و جهان قوم بزرگ تُرک هست فنر. [ ف َ ن َ ] ( از ترکی ، اِ ) ( از ترکی فنار ) آلتی فلزی که دارای قوه ارتجاعی است ...
واژه جمله معادل ابجد 78 تعداد حروف 4 تلفظ jomle نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی: جملَة، جمع: جُمَل] مختصات ( دستور ) آواشناسی jomle الگوی تکیه ...
بلغور. [ ب ُ ] ( اِ ) هرچیز درهم شکسته و درهم کوفته ، عموماً. ( برهان ) ( آنندراج ) . || گندم نیم پخته که آن را در آسیا انداخته شکسته باشند، خصوصاً. ...
آشنایی با عهدنامه آخال همشهری آنلاین: عهدنامه آخال یا آخال تکه در سال 1260 شمسی برابر با 1881 میلادی بین ایران و روسیه برای تعیین مرزهای دو کشور در ...
ژنتیک مردم آذری هاپلوگروپ پدری شایع میان ترکمن های اغوز تبار، هاپلوگروپ Q حدود ۴۵٪ است که منشأ در سیبری دارد، این هاپلوگروپ تنها در حدود ۴٫۵٪ در مرد ...
عهدنامه ترکمانچای؛ پایان حاکمیت ایران بر قفقاز تهران - ایرنا - عهدنامه ترکمانچای در دوره قاجار میان ایران و روسیه تزاری منعقد شد تا امضای آن خط پایا ...
جمعیت امروزی ازبک ها نشان دهنده درجات مختلفی از تنوع ناشی از ترافیک بالای مسیرهای هجوم از طریق آسیای مرکزی می باشند. هنگامی که جمعیت موجود در آسیای م ...
منبع. عکس فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید دوستانی که فکر می کنند حرف بِ در قدیم در پهلوی یا پارسی میانه نبود می توانید این منبع که می فرستم یعنی کتاب فرهن ...
منبع. فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید دوستانی که فکر می کنند حرف بِ و س در قدیم در پهلوی یا پارسی میانه نبود می توانید این منبع که می فرستم یعنی کتاب فرهنگ ...
واژه داغ. ( ص ، اِ ) نشان. ( برهان ) . �علامت�و نشان چیزی. سمة. ( منتهی الارب ) ( دهار ) . وسم. کدمة. دماع. ( منتهی الارب ) . نشان چیزی بر چیزی. چنان ...
س حرف پانزدهم در الفبای فارسی ( سین ) ، حرف دوازدهم در الفبای عربی ( سین ) است. منبع. کتاب فرهنگ واژه های اوستا
تومیریس در کتاب قاموس الاعلام، دوره عثمانی ؛ ۱۳۰ سال پیش درباره فیلم سینمایی تومریس که با هدف ملت سازی در قزاقستان با محوریت مصادره شخصیتی تاریخی و ...
واژه عنکبوت معادل ابجد 548 تعداد حروف 6 تلفظ 'ankabut نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: عناکب] مختصات ( عَ کَ ) [ ع . ] ( اِ. ) آواشناسی 'a ...
شیرینی ثبت جهانی ۴عنصر فرهنگی را تلخ نکنید/ کشتی پهلوانی سال ۲۰۱۰ به نام ایران ثبت شد تهران - ایرنا - مدیرکل ثبت و حریم آثار و حفظ و احیاء میراث معن ...
منبع. لغت نامه دهخدا ( تلة ) تلة. [ ت ِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) کوزه ای از پوست طلع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . مشربه ای از غلاف طلع. ( ناظم الاطباء ) ...
البته منبع لغت نامه دهخدا تپه. [ ت َپ ْ پ َ / پ ِ ] ( اِ ) کوه پست و پشته بلند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . آن را به فارس ...
واژه ی چای که خودش از ریشه ی واژه نای فارسی است. واژه نای معادل ابجد 61 تعداد حروف 3 تلفظ nāy نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: nāy, nāδ] مختصات ...