پیشنهادهای پارسا (٢١)
در موضوعات حقوقی و احیاناً اداری و شغلی به معنای صلاحیت نداشتن و یا کاریه که شایستگی رو زیر سؤال ببره
اصطلاح است به معنای تعدیل نیرو و اخراج نیروهای اضافه معناهای دیگری نزدیک به این هم داره به طور کلی یعنی رسیدگی و حذف امور زائد
الگو گرفتن، سرمشق قراردادن، مراعات کردن، تقلید کردن، پیروی کردن
commission: ارتکاب فعل omission: ترک فعل در حقوق این دو به این معنا به کار می رن. یکی اقدام به یک کار و دیگری اقدام نکردن به یک کار. مثلاً شما اگر ب ...
( در تحقیق و آزمایش ) مستمر، مرتب، پایا حالتی از استمرار و پایایی که موجب اطمینان است.
به معنای رخنه کردن و شکستن است ولی می توان به فراخور عبارت، آن را به فریب دادن و دور زدن هم برگرداند. HSBC Voice Recognition System Breached by Cust ...
خصیصۀ فراگیر مقصود خصوصیت فراگیر در یک گونه یا تیپ است
چشم انداز کلی
برکنار داشتن، احتراز کردن، دوری کردن، کناره گرفتن
در بعضی ترکیب ها می توان آن را �ناآرام� معنا کرد مثل vexatious nature به معنای سرشت و نهاد ناآرام
فروکاستن تنزّل دادن
بن بست گاهی که به صورت اسم به کار می رود به معنای بن بست است.
این واژه لزوماً معنای لغویِ �مرگ آفرین� نداره. مثل صفت �وحشتناک� در فارسی که امروزه ما برای انواع توصیف خوب و بد استفاده می کنیم و منظورمون دقیقاً رع ...
تظاهر، وانمود
متقدم
مقصود از �سگ مَسلَخ� سگ آلوده و بسیار کثیف است. با عمل دامنِ تقوا ز مناهی چیدن احترازِ سگِ مسلخ بود از شاشهٔ خویش صائب چون سگ مسلخ همه آلودگی خوی ...
کاذب
می تواند/می توان مثلاً may fairly be called: می توان نامید.
حکومت اقتدارگرا
ارج و قدر جایگاه
با احترام با تعصب وفادارانه