تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در حالت فعل به معنای ۱. محدود کردن ، کنترل کردن ، تأثیر گذاشتن بر مثال: International choices are conditioned by the international political econo ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. زیبایی شناسانه ، لذتبخش، مجلل ۲. سکسی، اغواگر، شهوت انگیز ، دلچسب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to establish or increase the effectiveness of ایجاد کردن یا بیشتر کردن اثربخشی و کارایی چیزی مثال : to put teeth into the law

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معمولا arrangement در حالت جمع به معنای : مقدمات ، برنامه ها ، برنامه ریزی ، تدارکات ، زمینه سازی ، آماده سازی مثال : ?How are the arrangements for ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

۱. رنج بردن ، عذاب کشیدن ۲. مبتلا شدن ، دچار شدن ۳. تجربه کردن ، در معرض بودن، متحمل شدن ۴. آسیب دیدن ، بدتر شدن ۵. تحمل کردن ۶. اجازه دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دعای خیر، شفاعت لطف، برکت تایید، رضایت، حمایت نعمت ، مزیت ، منفعت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دچار تزلزل شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نهاد حاکم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفت و محکم در جایی قرار گرفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مطرح شدن مثال : The importance of the scheme laid out thus far is that . . . اهمیت طرحی که تاکنون مطرح شد این است که . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به خودی خود

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وعده