پیشنهادهای کاوه چراغی (٢٩)
خر کردن، امید واهی دادن
خارج از مرکز ترین، دوردست ترین
کله شقی، جسارت همراه با گستاخی
3تا معنی میتونیم براش در نظر بگیریم اولی و مهمترین 1 - پیامد احتمالی ( معمولا غیر مستقیم ) 2 - به معنای مداخله the implication of somebody in some ...
وقتی فعل باشد: 1 - زودتر از موعد مقرر اتفاق اتفادن یا موجب زودتر اتفاق افتادن چیزی شدن یا سریع اتفاق افتادن 2 - ته نشین شدن توسط یک واکنش شیمیایی 3 - ...
بیشتر معنی محدود کردن میده ( و همزمان کاهش اختیار یا کاهش )
premise میشه پیش فرض یا فرض اولیه premises میشه اموال و دارایی ( مثل زمین و ساختمان )
dim وقتی فعل باشه به معنای کم سو شدن یا کم سو کردن ( چه نور باشه چه احساس و یا شدت چیزی ) dim وقتی صفت باشه به معنای کم سو یا کم نور و در بعضی جاها ...
تجملات ( مثلا جواهرات ) یا چیزی همانند آن که جهت خودنمانی و تظاهر پوشیده میشه
بی رنگ و رو ( از شرت خستگی، یا مریضی یا ضعف و . . )
هیئت همراه، دارو دسته مثلا: the president and his entourage یعنی رئیس جمهور و هیئت همراه
محرومیت
مصوب کردن، الزام کردن، تصریح کردن
مصوبات ( در متون اداری و رسمی ) آنچه در جلسه ای رسمی به تصویب اعضا رسیده است بندهای مصوب
چیزی که باعث میشود حس کنی چیزی بد در حال وقوع است ( ترجمه لانگمن ) نگران کننده، شوم، دلشوره آور، بدیمن با دو کلمه sign و silence بسیار به کار میره
- ماندن ( بیش از حد ) - معطل کردن ( linger over )
شرمساری
- لحاظ کردن - گنجاندن
وقتی با پدرت میای لغت بخونی . . . - فعل این کلمه erect به معنای ساختن و بنا کردن ساختمان - اسم آن erection هم به معنای عمل استوار کردن و راست کردن
یک تصمیم مهیج را پس از مدت زمانی فکر کردن در مورد آن انجام دادن ( دقت کنید که این تصمیم یا دل به دریا زدن پس از انجام تحقیق انجام میشه )
تکرار نشدنی
1 - گرایش ( و تمایل رفتاری ) ( همان خو و منش ) disposition to 2 - وضعیت ( disposition of ) 3 - نحوه استفاده ( disposition of ) 4 - واگذاری ( زمین، ...
1 - مسئولیت و نفش ( مثلا mantle of leadership ) 2 - لایه یا پوشش ( a mantle of snow/darkness ) 3 - لباسی گشاد و قدیمی و بدون استین، مانند عبا یا ما ...
ی ترجمه عامیانه و خوب برای این لغت کلمه " لَش" میتونه باشه اما معنای دقیترش: 1 - سیستم یا پروسه ای " خیلی کند" باشه و "سخته" باهاش کار کنی 2 - "سنگین ...
از نظر ساختاری از نظر اجزای اجزای تشکیل دهنده ( مثلا در جمله میخواهید بگویید، " سنگ و چون از نظر ساختار تشکیل دهنده با هم تفاوت دارند"، میتوانید از ...
یکی از معانی رایج عروسکی های حیوانی ( مانند خرس و خرگوش و . . . ) که این عروسک با الیاف و مواد نرم پر شده و خیلی دوس داشتنی و نرمه یا توضیح انگلیسی آ ...
- به ظاهر ( مثلا در جمله: supposedly intelligent person یعنی "آدم به ظاهر باهوش" ) - انگار ( مثلا در جمله: he is coming for a visit, supposedly ...
این کلمه زمانی به عنوان اسم به کار میرود معانی مختلفی دارد که به ترتیب کاربرد بیان میکنیم. 1 - به معنای چرخدنده و دنده مثلا reverse gear یعنی دنده ع ...
پوشش استوایی ( یعنی گیاهان و درختانی که در مناطق گرمسیر رشد می کنند )