پیشنهادهای کاوه چراغی (٣٠)
بهترین هم معنی این کلمه accumulation هست به معنای تجمع و انباشتگی ( مانند جرم روی دندان، یا یک لایه رسوب شده ) گاهی هم به معنای رشد تدریجی یا incre ...
خر کردن، امید واهی دادن
خارج از مرکز ترین، دوردست ترین
کله شقی، جسارت همراه با گستاخی
3تا معنی میتونیم براش در نظر بگیریم اولی و مهمترین 1 - پیامد احتمالی ( معمولا غیر مستقیم ) 2 - به معنای مداخله the implication of somebody in some ...
وقتی فعل باشد: 1 - زودتر از موعد مقرر اتفاق اتفادن یا موجب زودتر اتفاق افتادن چیزی شدن یا سریع اتفاق افتادن 2 - ته نشین شدن توسط یک واکنش شیمیایی 3 - ...
بیشتر معنی محدود کردن میده ( و همزمان کاهش اختیار یا کاهش )
premise میشه پیش فرض یا فرض اولیه premises میشه اموال و دارایی ( مثل زمین و ساختمان )
dim وقتی فعل باشه به معنای کم سو شدن یا کم سو کردن ( چه نور باشه چه احساس و یا شدت چیزی ) dim وقتی صفت باشه به معنای کم سو یا کم نور و در بعضی جاها ...
تجملات ( مثلا جواهرات ) یا چیزی همانند آن که جهت خودنمانی و تظاهر پوشیده میشه
بی رنگ و رو ( از شرت خستگی، یا مریضی یا ضعف و . . )
هیئت همراه، دارو دسته مثلا: the president and his entourage یعنی رئیس جمهور و هیئت همراه
محرومیت
مصوب کردن، الزام کردن، تصریح کردن
مصوبات ( در متون اداری و رسمی ) آنچه در جلسه ای رسمی به تصویب اعضا رسیده است بندهای مصوب
چیزی که باعث میشود حس کنی چیزی بد در حال وقوع است ( ترجمه لانگمن ) نگران کننده، شوم، دلشوره آور، بدیمن با دو کلمه sign و silence بسیار به کار میره
- ماندن ( بیش از حد ) - معطل کردن ( linger over )
شرمساری
- لحاظ کردن - گنجاندن
وقتی با پدرت میای لغت بخونی . . . - فعل این کلمه erect به معنای ساختن و بنا کردن ساختمان - اسم آن erection هم به معنای عمل استوار کردن و راست کردن
یک تصمیم مهیج را پس از مدت زمانی فکر کردن در مورد آن انجام دادن ( دقت کنید که این تصمیم یا دل به دریا زدن پس از انجام تحقیق انجام میشه )
تکرار نشدنی
1 - گرایش ( و تمایل رفتاری ) ( همان خو و منش ) disposition to 2 - وضعیت ( disposition of ) 3 - نحوه استفاده ( disposition of ) 4 - واگذاری ( زمین، ...
1 - مسئولیت و نفش ( مثلا mantle of leadership ) 2 - لایه یا پوشش ( a mantle of snow/darkness ) 3 - لباسی گشاد و قدیمی و بدون استین، مانند عبا یا ما ...
ی ترجمه عامیانه و خوب برای این لغت کلمه " لَش" میتونه باشه اما معنای دقیترش: 1 - سیستم یا پروسه ای " خیلی کند" باشه و "سخته" باهاش کار کنی 2 - "سنگین ...
از نظر ساختاری از نظر اجزای اجزای تشکیل دهنده ( مثلا در جمله میخواهید بگویید، " سنگ و چون از نظر ساختار تشکیل دهنده با هم تفاوت دارند"، میتوانید از ...
یکی از معانی رایج عروسکی های حیوانی ( مانند خرس و خرگوش و . . . ) که این عروسک با الیاف و مواد نرم پر شده و خیلی دوس داشتنی و نرمه یا توضیح انگلیسی آ ...
- به ظاهر ( مثلا در جمله: supposedly intelligent person یعنی "آدم به ظاهر باهوش" ) - انگار ( مثلا در جمله: he is coming for a visit, supposedly ...
این کلمه زمانی به عنوان اسم به کار میرود معانی مختلفی دارد که به ترتیب کاربرد بیان میکنیم. 1 - به معنای چرخدنده و دنده مثلا reverse gear یعنی دنده ع ...
پوشش استوایی ( یعنی گیاهان و درختانی که در مناطق گرمسیر رشد می کنند )