temerity

/təˈmerəti//tɪˈmerɪti/

معنی: جسارت، بی پروایی، بی باکی، تهور
معانی دیگر: پر رویی، گستاخی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: reckless or foolish boldness; rash disregard of danger.
مترادف: brashness, foolhardiness, hardihood, rashness, recklessness
متضاد: caution
مشابه: audacity, brazenness, impetuosity

- He'd done risky things in the past, but no one thought he had the temerity to set out to scale the mountain alone.
[ترجمه گوگل] او در گذشته کارهای مخاطره آمیزی انجام داده بود، اما هیچ کس فکر نمی کرد که او جرات این را دارد که به تنهایی از کوه بالا برود
[ترجمه ترگمان] در گذشته کاره ای خطرناکی انجام داده بود، اما هیچ کس فکر نمی کرد که او جسارت کرده باشد تا به تنهایی از کوه خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he had the temerity to call me a liar
با پر رویی مرا دروغگو خواند.

2. a soldier with the temerity to speak up against his officer's bullying
سربازی آنقدر بی باک که علیه جور افسران خود زبان به اعتراض بگشاید

3. He had the temerity to call me a liar!
[ترجمه رضا] اوچه جسارتی داشت که مرا دروغگو خطاب کند
|
[ترجمه گوگل]او این جرات را داشت که مرا دروغگو خطاب کند!
[ترجمه ترگمان]او جسارت کرده بود که به من دروغ بگوید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had the temerity to ask for higher wages after only a day's work.
[ترجمه گوگل]او جرأت این را داشت که تنها پس از یک روز کار، دستمزد بیشتری بخواهد
[ترجمه ترگمان]بعد از یک روز کار، جسارت آن را داشت که از حقوق بالاتری بخواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He actually had the temerity to tell her to lose weight.
[ترجمه گوگل]او در واقع این جرات را داشت که به او بگوید وزن کم کند
[ترجمه ترگمان]او در واقع جسارت آن را داشت که به او بگوید وزن کم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I became quite exercised when he had the temerity to ask us to leave the room for one of them.
[ترجمه گوگل]زمانی که او جرأت کرد از ما بخواهد برای یکی از آنها اتاق را ترک کنیم، کاملاً ورزش کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی که او جسارت آن را داشت که از ما بخواهد برای یکی از آن ها اتاق را ترک کنیم، به کلی ورزش کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Or, very tentatively, and with much temerity, could Wheeler have been wrong?
[ترجمه گوگل]یا، خیلی آزمایشی، و با جسارت زیاد، آیا ویلر ممکن است اشتباه کرده باشد؟
[ترجمه ترگمان]یا، با شک و تردید، و با جسارت فراوان، ممکن بود که وی لر اشتباه کرده باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their temerity was hardly less than that of painters who ignored the taboos imposed by convention, their dexterity even greater.
[ترجمه گوگل]شجاعت آنها به سختی کمتر از نقاشانی بود که تابوهای تحمیل شده توسط قرارداد را نادیده می گرفتند، مهارت آنها حتی بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]بی باکی آن ها کم تر از آن دسته از نقاشان بود که تابوهای تحمیل شده توسط کنوانسیون را نادیده می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Would you believe he had the temerity to suggest that this house is too large for one person?
[ترجمه گوگل]آیا شما باور می کنید که او جرات این را داشت که بگوید این خانه برای یک نفر خیلی بزرگ است؟
[ترجمه ترگمان]آیا باور می کنید که او جسارت آن را داشت که نشان دهد این خانه برای یک نفر خیلی بزرگ است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Everyone treats me with the temerity usually afforded to expectant fathers and potential Messiahs.
[ترجمه گوگل]همه با من با شهامتی رفتار می کنند که معمولاً برای پدران آینده و مسیحیان بالقوه قائل می شود
[ترجمه ترگمان]همه با من رفتار می کنند که معمولا با جسارت انتظار دارند که پدران و potential بخواهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many Republicans are exasperated at the vice-president's temerity to ask for all the votes to be counted.
[ترجمه گوگل]بسیاری از جمهوری خواهان از قاطعیت معاون رئیس جمهور خشمگین هستند و درخواست می کنند که همه آرا شمارش شود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جمهوری خواهان از جسارت رئیس جمهور برای تقاضا برای شمارش آرا به ستوه آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With some temerity, therefore, it seems necessary to make at least a few observations.
[ترجمه گوگل]بنابراین، با قدری متانت، به نظر می رسد که لازم است حداقل برخی از مشاهدات انجام شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین با برخی جسارت لازم به نظر می رسد که حداقل چند تا مشاهدات داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A scientist who had the temerity to ask at Philadelphia for one was severely reproved.
[ترجمه گوگل]دانشمندی که جرأت درخواست در فیلادلفیا را داشت به شدت مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دانشمندی که جسارت آن را داشت که از فیلادلفیا سوال کند، به شدت مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was amazing that she should exhibIt'such temerity, but he would teach her!
[ترجمه گوگل]شگفت‌انگیز بود که او باید چنین جسارتی را به نمایش بگذارد، اما او به او یاد می‌داد!
[ترجمه ترگمان]بسیار شگفت انگیز بود که او این جسارت را از دست بدهد، اما به او یاد خواهد داد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جسارت (اسم)
impertinence, venture, insolence, animosity, audacity, temerity, effrontery, presumption, hardihood, spleen

بی پروایی (اسم)
audacity, temerity, impetuosity, insouciance, incaution

بی باکی (اسم)
audacity, temerity, hardihood

تهور (اسم)
temerity, impetuosity

انگلیسی به انگلیسی

• boldness; rashness, impetuosity
if someone has the temerity to do something, they do it even though they know it will upset or annoy other people; a formal word.

پیشنهاد کاربران

جسارت ، گستاخی
He had the temerity to tell him that his nose was big.
او آنقدر گستاخی داشت که به او بگوید دماغ او بزرگ است.
جسارتِ احمقانه
جربزه، شهامت ( معمولا بیش از اندازه )
Boldness in a foolish way
Age looks with anger at temerity of youth, and with contempt on the scrupulously of age.
اعتماد به نفس احمقانه
Foolish boldness

بپرس