نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuzzy idea: ایده مبهم مثال: His fuzzy ideas led ...
جدید ١٠ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
futuristic movie: فیلم تخیلی مثال: This is the first ...
جدید ١٠ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
turn topsy turvy: از این رو به آن رو شدن – واژگون شدن ...
جدید ١٢ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pluck at: گرفتن و کشیدن – تکان تکان دادن مثال ...
جدید ١٢ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
filmy: نازک – ( پارچه ) بدن نما مثال: The ...
جدید ١٢ ساعت پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
جدید ١٥ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
icily: با سردی مثال: I have nothing to say ...
جدید ١٧ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be pinched for time: از لحاظ زمان، در مضیقه بودن – وقت ن ...
جدید ١٧ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
given time: با گذشت زمان مثال: He believed that ...
جدید ١٧ ساعت پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
جدید ١٧ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
draw up a petition: طومار تهیه کردن مثال: Local residen ...
جدید ١٧ ساعت پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
small cog: مهره کوچک مثال: I am just a small c ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fragrant tea: چای معطر I don’t like fragrant tea ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bash at: بدی گفتن مثال: They sit around and ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ahead of us: زودتر از ما مثال: She had arrived a ...
١ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
art of compromise: هنر سازش مثال: In a democracy, it i ...
١ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
friendly salute: سلام دوستانه مثال: He raised his ha ...
٢ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rear its ugly head: از نو سر بلند کردن – قد علم کردن – ...
٢ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strain off: با آبکش آبگیری کردن مثال: Strain of ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
restless sea: دریای ناآرام مثال: We sailed for fi ...
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poetic temperament: طبع شاعرانه مثال: He had a poetic t ...
٣ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fight back the tears: جلوی گریه خود را گرفتن مثال: She fo ...
٣ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
acrid criticism: انتقاد تند و تیز مثال: Newspapers p ...
٣ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stray from the point: از موضوع خارج شدن – از بحث اصلی دور ...
٣ روز پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٣ روز پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٣ روز پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٣ روز پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٣ روز پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٣ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
querulous voice: لحن گله مند مثال: He complained in ...
٣ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in the train of: به دنبال مثال: In the train of the ...
٣ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lend itself to: مناسب بودن برای – مساعد بودن برای م ...
٣ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be ticketed for: در نظر گرفته شدن که – قرار بودن که ...
٣ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thin end of the wedge: اول گرفتاری – اول داستان – اول ماجر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
belch out: ( دود، آتش و غیره ) بیرون دادن – بی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
throw money at: ( مشکلی را ) به زور پول حل کردن مثا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in progress: هنوز ادامه داشتن – جریان داشتن – در ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crotchety neighbor: همسایه بد اخلاق و بد عنق مثال: Our ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dulcet voice: صدای گرم و دلنشین مثال: I fell in l ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on alternate days: یک روز در میان مثال: She works on a ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
safety margin: فاصله ایمنی مثال: Always try to dri ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dusty road: جاده خاکی مثال: We drove on a dusty ...
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
drinking companion: هم پیاله مثال: They are drinking co ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blanket bombing: بمباران سراسری مثال: The blanket bo ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
trim garden: باغچه هرس شده مثال: She is proud of ...
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tangible result: نتیجه محسوس مثال: The peace negotia ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
it is just as well: چه خوب شد که مثال: It’s just as wel ...
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in the pipeline: در دست اقدام بودن مثال: We’ve made ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
telephone junction box: جعبه تقسیم تلفن مثال: They are repa ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dusty book: کتاب خاک گرفته مثال: There was a pi ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
homing pigeon: کبوتر نامه بر مثال: The German army ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
agonizing experience: تجربه عذاب آور مثال: Having to leav ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
aboard ship: عرشه کشتی مثال: The sailor enjoyed ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come to rest: خیره شدن – متوقف شدن – ایستادن مثال ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
political acumen: شمّ قوی سیاسی مثال: His political a ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
adjacent land: زمین مجاور مثال: We bought the hous ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
affixed photo: عکس ضمیمه شده مثال: He tore up the ...
٥ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw up a petition: طومار تهیه کردن مثال: Local residen ...
٥ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
unerring aim: هدف گیری بی خطا مثال: He had unerri ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
abrupt decision: تصمیم تند و ناگهانی مثال: He made a ...
٥ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn topsy turvy: از این رو به آن رو شدن – واژگون شدن ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
given time: با گذشت زمان مثال: He believed that ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
aerial photo: عکس هوایی مثال: This is an aerial p ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
icily: با سردی مثال: I have nothing to say ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pluck at: گرفتن و کشیدن – تکان تکان دادن مثال ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
for the meantime: فعلاً مثال: The power supply should ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
now for: حالا می رسیم به مثال: And now for w ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
economic juggernaut: غول اقتصادی مثال: China has turned ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stodgy novel: رمان سنگین و کسل کننده مثال: His la ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give vent to: ( خشم – دق و دلی ) خالی کردن – بیرو ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
baronial: اشرافی – مربوط به اشراف مثال: He wa ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dissonance of opinion: اختلاف عقیده مثال: There is a disso ...
٦ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
moldy office: دفتر کار فرسوده مثال: His days were ...
٦ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be pinched for time: از لحاظ زمان، در مضیقه بودن – وقت ن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catty comment: حرف موذیانه مثال: His wife fell int ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by temperament: ذاتاً مثال: She is quiet by tempera ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thin end of the wedge: اول گرفتاری – اول داستان – اول ماجر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fight back the tears: جلوی گریه خود را گرفتن مثال: She fo ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
poetic imagery: تصویرپردازی شاعرانه مثال: The Divan ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lend itself to: مناسب بودن برای – مساعد بودن برای م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on impact with: در برخورد با مثال: The atomic parti ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
minority neighborhood: محله اقلیت ها مثال: He was raised i ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
polished performance: اجرای بی عیب و نقص مثال: She gave a ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pointed instrument: وسیله نوک تیز – ابزار نوک تیز مثال: ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
aflutter: هیجان زده – مضطرب مثال: My heart wa ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
monetary value: ارزش پولی مثال: Although this ring ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
inveterate gambler: قمارباز کهنه کار مثال: My sister is ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by upbringing: به لحاظ تعلیم و تربیت مثال: He was ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
observation post: برج مراقبت مثال: There is an observ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trim garden: باغچه هرس شده مثال: She is proud of ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
belch out: ( دود، آتش و غیره ) بیرون دادن – بی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sterling silver: سکه نقره تمام عیار مثال: He rejecte ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at a tender age: کم سن و سال – خیلی جوان مثال: She w ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
serene waters: آب های آرام مثال: We fished in the ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
perfidious action: اقدام خیانت آمیز مثال: His perfidio ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be up in the air: پا در هوا بودن – قطعی نبودن – مشخص ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
arms outspread: آغوش باز مثال: He welcomed me with ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
out of range of: دور از دسترسِ – خارج از بُردِ – خار ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
limpid water: آب زلال مثال: We swam in the limpid ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
agonizing experience: تجربه عذاب آور مثال: Having to leav ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
aboard ship: عرشه کشتی مثال: The sailor enjoyed ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
asocial: منزوی – ناسازگار – گوشه گیر مثال: E ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
performance of duty: انجام وظیفه مثال: She has shown com ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pious hope: آرزوی واهی مثال: His dream of becom ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
marital disharmony: ناسازگاری زناشویی مثال: After three ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
emotive language: کلام احساس برانگیز مثال: In emotive ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
durable peace: صلح با دوام مثال: Let’s pray for a ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
superannuated: عتیقه مثال: You and your superannua ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
horny hand: دست زبر و خشن – دست پینه بسته مثال: ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
imploring look: نگاه ملتمسانه مثال: She gave the ju ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slither away: بی سر و صدا خزیدن و رفتن مثال: The ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
apron strings: نفوذ – سلطه – کنترل مثال: Free from ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
appear out of thin air: ناغافل پیدا شدن – یکدفعه ظاهر شدن – ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
impressionable mind: ذهن تاثیرپذیر مثال: His films are n ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sense of neighborliness: احساس همسایگی و رفاقت مثال: Gradual ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rear its ugly head: از نو سر بلند کردن – قد علم کردن – ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
political acumen: شمّ قوی سیاسی مثال: His political a ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
adjacent land: زمین مجاور مثال: We bought the hous ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
affixed photo: عکس ضمیمه شده مثال: He tore up the ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
abrupt decision: تصمیم تند و ناگهانی مثال: He made a ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
throw money at: ( مشکلی را ) به زور پول حل کردن مثا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
natural dye: رنگ طبیعی مثال: She only puts natur ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
clownishly: با بی عرضگی مثال: The mayor of Toky ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
enthralling performance: اجرای مسحورکننده مثال: The young vi ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
out of adjustment: خارج از تنظیم مثال: The brakes on h ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
aerial photo: عکس هوایی مثال: This is an aerial p ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent government: دولت شفاف مثال: He has promised a t ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thankless son: پسر ناسپاس مثال: He had a thankless ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
saturnine face: چهره عبوس مثال: His saturnine face ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
main impetus: نیرو و انگیزه اصلی مثال: His speech ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
with flair: با کلاس مثال: She dresses with flai ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
vile mood: اخلاق بد مثال: As usual, he was in ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
woebegone look: نگاه اندوهبار مثال: A woebegone loo ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for the meantime: فعلاً مثال: The power supply should ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it is just as well: چه خوب شد که مثال: It’s just as wel ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
inadequate preparation: آمادگی ناکافی مثال: Inadequate prep ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
technical drawing: رسم فنی مثال: All the mechanical en ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
economic stabilization: ثبات اقتصادی مثال: His policies hav ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
vile smell: بوی بد مثال: The refinery was surro ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
now for: حالا می رسیم به مثال: And now for w ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
croupier: مسئول میز قمار – مدیر میز قمار مثال ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
undernourishment: کم غذایی – عدم تغذیه کافی مثال: Und ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
vile language: کلام زننده مثال: His latest film is ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
untaught talent: استعداد طبیعی مثال: He had an untau ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
typographically: از لحاظ حروفچینی مثال: Typographica ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bank depositor: سپرده گذار بانکی مثال: Bank deposit ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
enchanting performance: بازی مسحورکننده مثال: Her enchantin ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pinko policy: سیاست چپ گرایانه مثال: People rejec ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
moldy office: دفتر کار فرسوده مثال: His days were ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give vent to: ( خشم – دق و دلی ) خالی کردن – بیرو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
earsplitting explosion: انفجار کر کننده مثال: An earsplitti ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
immediate cessation: توقف فوری مثال: The United Nations ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
damaging effects: تأثیرات مخرب مثال: The damaging eff ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crop husbandry: کشاورزی مثال: Crop husbandry employ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
impish look: نگاه شیطنت آمیز مثال: He said I did ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
swashbuckling tale: داستان ماجراجویانه مثال: He enterta ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
poetic imagery: تصویرپردازی شاعرانه مثال: The Divan ...
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stodgy novel: رمان سنگین و کسل کننده مثال: His la ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unerring aim: هدف گیری بی خطا مثال: He had unerri ...
١ هفته پیش