رضا فرهنگ - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get into a tangle: درگیر شدن I got into a tangle with ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colonialist laws: قوانین استعمارگری Africans demonstr ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preppy clothes: لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elliptic path: مدار بیضی شکل The earth revolves ar ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

romp through: ( کاری را ) مثل آب خوردن انجام دادن ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

narked: دلخور I could see she was getting n ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bachelorhood: مجرد بودن His years of bachelorhood ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thankless son: پسر ناسپاس مثال: He had a thankless ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

astrophysics department: بخش اخترفیزیک The astrophysics depa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tabloid press: مطبوعات جنجالی مثال: The tabloid pr ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stretched out: ادامه داشتن مثال: Fields and hills ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transparent government: دولت شفاف مثال: He has promised a t ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restless sea: دریای ناآرام مثال: We sailed for fi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

poetic temperament: طبع شاعرانه مثال: He had a poetic t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate cessation: توقف فوری مثال: The United Nations ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nervous twitch: لرزش عصبی مثال: She has a nervous t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sterling silver: سکه نقره تمام عیار مثال: He rejecte ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

querulous voice: لحن گله مند مثال: He complained in ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleated skirt: دامن چین دار She was wearing a plea ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

placid baby: بچه آرام و ساکت I have never seen s ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preppy clothes: لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geared up: آماده They have geared up for the g ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to gel: جفت و جور شدن My idea needs time to ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rubber heel: پاشنه لاستیکی Tennis shoes have rub ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earsplitting explosion: انفجار کر کننده مثال: An earsplitti ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outface: در برابر کسی محکم ایستادن و پیروز ش ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damaging effects: تأثیرات مخرب مثال: The damaging eff ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bilateral ceasefire: آتش بس دوجانبه مثال: The premiers o ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

narked: دلخور I could see she was getting n ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

romp through: ( کاری را ) مثل آب خوردن انجام دادن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astrophysics department: بخش اخترفیزیک The astrophysics depa ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elliptic path: مدار بیضی شکل The earth revolves ar ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

friendly salute: سلام دوستانه مثال: He raised his ha ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fusty: نمناک – نمور – قدیمی – افکار قدیمی ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

free fall display: نمایش سقوط آزاد مثال: The ceremony ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuzzy idea: ایده مبهم مثال: His fuzzy ideas led ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resuming: از سرگیری مثال: There is no sign of ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demure blouse: بلوز متین و با وقار مثال: The actre ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strain off: با آبکش آبگیری کردن مثال: Strain of ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tail end of: تَه – انتها – آخر – قسمت انتهایی مث ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

return match: بازی برگشت مثال: Japan won the retu ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in bereavement for: در سوگِ مثال: She wore black for a ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the aforementioned: افراد فوق الذکر – ( موارد ) فوق الذ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

futuristic movie: فیلم تخیلی مثال: This is the first ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tress of: گیسویِ That distress of the long ni ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved's hair: موی دلبر I said, how pleasant is th ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

white flag: پرچم تسلیم A group of German soldie ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get into a tangle: درگیر شدن I got into a tangle with ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

filmy: نازک – ( پارچه ) بدن نما مثال: The ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

small cog: مهره کوچک مثال: I am just a small c ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

days of sorrow: ایام غم Glad tidings came that the ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflection of: انعکاسِ – بازتابِ – عکسِ Like the ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a mirror: آینه ای I will place a mirror in fr ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarrel with: حرف و اعتراض داشتن نسبت به مثال: Sh ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretched out: ادامه داشتن مثال: Fields and hills ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sterling silver: سکه نقره تمام عیار مثال: He rejecte ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kind soul: مهربان Should you come to my house, ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bash at: بدی گفتن مثال: They sit around and ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fragrant tea: چای معطر I don’t like fragrant tea ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colonialist laws: قوانین استعمارگری Africans demonstr ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelorhood: مجرد بودن His years of bachelorhood ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sidle up: پاورچین پاورچین رفتن / آمدن – یواشک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elixir of: کیمیای Out of the elixir of your na ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nervous twitch: لرزش عصبی مثال: She has a nervous t ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tabloid press: مطبوعات جنجالی مثال: The tabloid pr ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

querulous voice: لحن گله مند مثال: He complained in ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thankless son: پسر ناسپاس مثال: He had a thankless ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate cessation: توقف فوری مثال: The United Nations ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transparent government: دولت شفاف مثال: He has promised a t ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

art of compromise: هنر سازش مثال: In a democracy, it i ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stray from the point: از موضوع خارج شدن – از بحث اصلی دور ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worthy of admiration: شایسته تحسین – سزاوار تمجید – درخور ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restless sea: دریای ناآرام مثال: We sailed for fi ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fusty: نمناک – نمور – قدیمی – افکار قدیمی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuzzy idea: ایده مبهم مثال: His fuzzy ideas led ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

friendly salute: سلام دوستانه مثال: He raised his ha ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

return match: بازی برگشت مثال: Japan won the retu ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in bereavement for: در سوگِ مثال: She wore black for a ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free fall display: نمایش سقوط آزاد مثال: The ceremony ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved's hair: موی دلبر I said, how pleasant is th ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outface: در برابر کسی محکم ایستادن و پیروز ش ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damaging effects: تأثیرات مخرب مثال: The damaging eff ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the aforementioned: افراد فوق الذکر – ( موارد ) فوق الذ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

futuristic movie: فیلم تخیلی مثال: This is the first ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resuming: از سرگیری مثال: There is no sign of ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strain off: با آبکش آبگیری کردن مثال: Strain of ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tail end of: تَه – انتها – آخر – قسمت انتهایی مث ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tress of: گیسویِ That distress of the long ni ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a mirror: آینه ای I will place a mirror in fr ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quarrel with: حرف و اعتراض داشتن نسبت به مثال: Sh ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

days of sorrow: ایام غم Glad tidings came that the ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflection of: انعکاسِ – بازتابِ – عکسِ Like the ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earsplitting explosion: انفجار کر کننده مثال: An earsplitti ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poetic temperament: طبع شاعرانه مثال: He had a poetic t ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kind soul: مهربان Should you come to my house, ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bilateral ceasefire: آتش بس دوجانبه مثال: The premiers o ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acrid criticism: انتقاد تند و تیز مثال: Newspapers p ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elixir of: کیمیای Out of the elixir of your na ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sidle up: پاورچین پاورچین رفتن / آمدن – یواشک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elliptic path: مدار بیضی شکل The earth revolves ar ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

romp through: ( کاری را ) مثل آب خوردن انجام دادن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

astrophysics department: بخش اخترفیزیک The astrophysics depa ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worthy of admiration: شایسته تحسین – سزاوار تمجید – درخور ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

days of sorrow: ایام غم Glad tidings came that the ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tress of: گیسویِ That distress of the long ni ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beloved's hair: موی دلبر I said, how pleasant is th ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reflection of: انعکاسِ – بازتابِ – عکسِ Like the ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meaning of: معنای The meaning of her name is ex ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elixir of: کیمیای Out of the elixir of your na ...

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kind soul: مهربان Should you come to my house, ...

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a mirror: آینه ای I will place a mirror in fr ...

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worthy of admiration: شایسته تحسین – سزاوار تمجید – درخور ...

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meaning of: معنای The meaning of her name is ex ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tail end of: تَه – انتها – آخر – قسمت انتهایی مث ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be ticketed for: در نظر گرفته شدن که – قرار بودن که ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quarrel with: حرف و اعتراض داشتن نسبت به مثال: Sh ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

return match: بازی برگشت مثال: Japan won the retu ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be in progress: هنوز ادامه داشتن – جریان داشتن – در ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be in the pipeline: در دست اقدام بودن مثال: We’ve made ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demure blouse: بلوز متین و با وقار مثال: The actre ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the aforementioned: افراد فوق الذکر – ( موارد ) فوق الذ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in bereavement for: در سوگِ مثال: She wore black for a ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free fall display: نمایش سقوط آزاد مثال: The ceremony ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good schmoozer: خوش صحبت مثال: Her husband is a goo ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to rest: خیره شدن – متوقف شدن – ایستادن مثال ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuzzy idea: ایده مبهم مثال: His fuzzy ideas led ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

futuristic movie: فیلم تخیلی مثال: This is the first ...

٦ ماه پیش

مدال‌های رضا فرهنگ