پیشنهادهای پارسیونا (٣٢٨)
دقیقه
نگره ، نگاهه ، بینه
گاهی به ماناک کارکنان است مانند : نگوییم کادر درمان = بگوییم کارکنان درمان نگوییم کادر مدرسه = بگوییم کارکنان آموزشگاه
دسبان
مَهژْو : دریای بزرگ : اقیانوس ( یونانی )
یاد انگیز
شوراندن
پدافنده
حقیقت
جداگر نیکی از بدی
وظیفه
برگشته
مَغیک ، مَغان ، مَغینه پیشنهاد برای واژه ی مجازی
محراب
لب
رژیم غذایی : پَروَرد
افزون بر
بُعد
مضاف : افزوده مضاف الیه : افزوده به آن
دورپیچ
برتر دیگری
گنجینه
قیر ، آسفالت
خوست
اندازه
رسانش
نشان گویی جهان را چگونه وصف می کنید؟ جهان را چگونه نشان می گویید؟ نشان گفتن یعنی گفتن نشان یا نشانه های یک چیز برای پی بردن و شناختن آن.
استواردن
برابر پارسی نمره
فوتبال : توپّا هندبال : توپدست والیبال : رگبارتوپ ، رگبارپگ ، توپ و تور
بازآیی
اراده
برابر پارسی مرجع تقلید
جوجه تیغی بزرگ
اشاره کردن
نماز خواندن
راز گفتن
اشاره کردن
زاوَر
خدایان پرست
پیامراه
این واژه پارسی است.
ادات تشبیه : سازِ مانندگی ، ابزارِ مانندگی
ساز ، ابزار
ادات شرط : سازِ بند ، ابزارِ بند
سخن بستن. نمونه : رئیس جمهور مردم را خطاب کرد. برابر پارسی : فرنشین مردم سالاری ، مردم را به سخن بست.
نشان رفتن
استادی
پیشنهاد : فوق دیپلم : کاردانی دیپلم : پیش کاردانی
نوشتگاه