پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (١٠,٩٤٦)
[پزشکی] نشانه ی مقدماتی: نشانه ای که حاکی از یک بیماری در حال وقوع است
[پزشکی] پیر چشمی: تغییر در بینایی چشم به علت کهولت سن
[پزشکی] نارس: اتفاق افتاده قبل از یک زمان خاص
[پزشکی] خلفی، عقبی، پشتی: مربوط به پشت ( سر )
[پزشکی] پیش خاجی: در موقعیت مقابل ( قدام ) استخوان خاجی
[پزشکی] بعد از ( هر ) وعده ی غذا
[پزشکی] ورید باب
[پزشکی] پس زایمانی: مربوط به چند روز اول پس از زایمان
[پزشکی] وجود گذرگاه غیرطبیعی بین بطن جانبی و مغز
[پزشکی] پل مغزی: ناحیه ای مدور بر روی سطح شکمی ساقه ی مغز
[پزشکی] پولیپی شکل؛ شبیه به پولیپ
[پزشکی] پولیپ: توده ی برآمده از غشاکه به راحتی دچار خونریزی می گردد
[پزشکی] پلی مخچه ای: مربوط به پل مغزی و مخچه
abstract of record
خلاصه پرونده
اختصار آزمایش واژه کامل معنی / معادل محدوده طبیعی Hgb or Hb Total Hemoglobin همگلوبین تام زنان: 11 - 16 g/dL ( 1. 86 - 2. 48 mmol/L ) مردان: 14 - 1 ...
اختصار آزمایش واژه کامل معنی / معادل محدوده طبیعی Hgb or Hb Total Hemoglobin همگلوبین تام زنان: 11 - 16 g/dL ( 1. 86 - 2. 48 mmol/L ) مردان: 14 - 1 ...
اختصار آزمایش واژه کامل معنی / معادل محدوده طبیعی Hgb or Hb Total Hemoglobin همگلوبین تام زنان: 11 - 16 g/dL ( 1. 86 - 2. 48 mmol/L ) مردان: 14 - 1 ...
اختصار آزمایش واژه کامل معنی / معادل محدوده طبیعی Hgb or Hb Total Hemoglobin همگلوبین تام زنان: 11 - 16 g/dL ( 1. 86 - 2. 48 mmol/L ) مردان: 14 - 1 ...
[پزشکی] سبوره: ترشح بیش از حد سبوم
[پزشکی] کیسه ی بیضه: یک ساختار دوحفره ای که بیضه ها را دربر میگیرد؛خاگ پوش
[پزشکی] غده ی چربی: غده ای که برای لیزکردن پوست و مو، سبوم ترشح می نماید؛ غده ی سباسه
[پزشکی] سبوم: ترشح چرب ایجاد شده توسط غدد چربی
[پزشکی] منی: ترشح غلیظی که اسپرماتوزوئیدها را حمل می کند
[پزشکی] حمله ( تشنجی ) : حمله ی ناگهانی ( مثلاً در صرع )
[پزشکی] 1. تراوش، ترشح: آزاد شدن ماده ی شیمیایی از یک غده 2. ماده ی ترشحی
[پزشکی] نیمه تراوا: دارای حالت تراوایی جزئی ( مثلا در مورد غشاء )
[پزشکی] تیغه ای: مربوط به تیغه ( ی بینی )
[پزشکی] کیسه ی منوی: غده ای کیسه ای شکل در پشت مثانه
[پزشکی] هریک از هفت نوزادی که در یک زایمان به دنیا می آیند
[پزشکی] کتفی: مربوط به استخوان شانه
[پزشکی] کتف: استخوان شانه
[پزشکی] جوشگاه، اثرزخم
[پزشکی] گندروی: موجودی که روی بافت های مرده زندگی می کند
[پزشکی] سارکوم: نئوپلاسم بدخیم درگیر کننده ی بافت همبند و عضله
[پزشکی] خونی: به رنگ خون یا محتوی آن
[پزشکی] بهساز، بهداشت یار
[پزشکی] جراحی ترمیمی ( بازسازی ) لوله ی رحمی
[پزشکی] سالپینگوسکوپی: معاینه ی آندوسکوپیک لوله ی استاش
[پزشکی] بزاقی، مربوط به بزاق
[پزشکی] بزاقی: مربوط به بزاق
[پزشکی] استخوان خاجی: استخوان حاصل از اتصال 5 مهره ی زیر مهره های کمری
[پزشکی] بزاق: ترشح شفاف تخلیه شونده به داخل دهان و حاوی آنزیم هضم نشاسته
[پزشکی] تیغه ( مثلا بینی ) ، دیواره ( ی جدا کننده )
[پزشکی] سرم شناسی ( سرولوژی ) : مطالعه ی سرم خون ( و ترکیبات آن )
[پزشکی] خونابه، سرم: قسمتی از پلاسمای خون فاقد فاکتورهای انعقادی که بعد از انعقاد خون باقی می ماند
[پزشکی] بزاق نگاشت: تصویر رادیوگرافیک از مجاری یا غدد بزاقی
[پزشکی] ( رسوب ) آهن در پوست
[پزشکی] ( کولون ) سیگموئید: قسمت s شکل انتهای روده ی بزرگ ( قبل از رکتوم )
[پزشکی] ترشح زیاد منی