تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کم تر شدن کاهش یافتن افول کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رانش زمین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زمینه ی کتاب و داستان به معنی : در، موضوع کتاب، موضوع داستان مثلا Jane *در کتابش* از مرز بین عشق و تنفر صحبت می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به اندازه یِ. . . . به همون اندازه. . . . مثلا: Online bullying has risen along with the popularity of social media زورگویی آنلاین به اندازه ی مح ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دعوت نامه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصابت کردن ضربه زدن The murder delivered 17 direct hits to her head

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

موضوع جنایی که توجه اکثریت مردم رو جلب میکنه مثل قتل بابک خرمدین توسط پدر و مادرش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

گفتن That's not a good thing to advertise خوب نیست اینو بگم، خوب نیست گفته بشه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فضولی کردن، کنجکاوی کردن، سرک کشیدن Her aunt always wants to know what's going on in their relationship. It's an absolute digged

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٨

مطرح کردن مثلا : . . . I came up with two question دوتا سوال مطرح کردم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

( در ورزش ) کسی که انتظار میره برنده باشه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

قدیم تر ها

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهترین دوست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاتکلیف پا در هوا وقتی نمیدونی چه کاری درسته

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

آدم قوی و مستقل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی مدیون بودن ( بخاطر لطفی که به ما کرده ) I owe to Mr. Brown, he helped me a lot when I was ill

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیون بودن به کسی ( بخاطر لطفی که به ما کرده ) I owe something to Mr. Brown, he helped me a lot when I was ill من مدیون آقای Brown هستم، وقتی مری ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

نادیده گرفتن، نفهمیدن، درک نکردن She has perfect talent in cooking, but I don't know why she never makes it out

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر با فعل Feel همراه شود : احساس انرژی زیاد داشتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهل جایی بودن جایی که به دنیا می آییم France is where he is based فرانسه جاییست که او به دنیا آمده/ او اهل فرانسه است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنای دیگری برای screenshot است. عکسی که حین برگزاری یک فیلم گرفته میشود. عکس از یکی از لحظه های یک فیلم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

اگر برای عکاسی به کار بره، یعنی *عکسی که شکار شده* * یهویی گرفته شده* *ماندگار کردن یک تصویر* He captured this beautiful frame in 1945

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوار های حلقه ای دوربین های عکاسی ( قهوه ای رنگ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

تغییر دادن عوض کردن ( نظر ) تاثیر گذاشتن فعل shape گاهی به معنای تغییر دادن، یا نظر عوض کردن هم هست. مثلا: I don't want anyone to shape my percep ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

وقتی در نقش اسم هست، برای هر دو شغلِ psychiatrist و psychologist ( روان پزشک و روانشناس ) استفاده می شود. پس اگر در نقش اسم بود هم می تواند به معنای ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

به معنای آدم مصمم، کسی که توانایی تصمیم گیری برای خودش را دارد