نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the ravages of time: آسیب های زمانه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like a drowned rat: مثل موش آب کشیده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a chinese puzzle: مسئله بغرنج و پیچیده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a put up affair: دسیسه - توطئه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to push off: فلنگ را بستن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mess around with: ور رفتن با
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to strike the lyre: قلمبه سلمبه حرف زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is like an escaped lunatic: زنجیر پاره کرده
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
every little helps: کاچی به از هیچی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you see any green in my eye: فکر میکنی خر گیر آورده ای
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to keep the truth dark: مهر سکوت بر لب زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
keep aloof: دور نگه داشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to keep on arguing: مدام مجادله کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be as keen as mustard: از جان و دل کار کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to indulge in luxury: غرق تجملات شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have the stamp of individuality: علامت مشخصه داشتن - نشانه منحصر به ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
agreeable to the taste: خوشمزه - باب دندان - دلپسند
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as free as air: سبک بال - مثل مرغ هوا آزاد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to make airy predictions: خیال خام کردن - پیش بینی های الکی ک ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be alive and kicking: سر و مر و گنده بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is all one: سر و ته یک کرباس
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be all sweetness and light: چرب زبانی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by all that is holy: تو را به تمام مقدسات قسم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to risk all to win all: به خطر انداختن همه هستی - یا هیچ یا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be sure to allow for the shrinkage: احتیاط شرط عقل است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the appetite grows on what it feeds: اشتها زیر دندان است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you have only heard one side of the argument: تنها پیش قاضی رفته اید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an artful dodger: آدم ناقلا و زرنگ
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the a to z: از سیر تا پیاز
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in or fall in abeyance: معوق ماندن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
abide by sth: مراعات کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be about sth: قصد کاری را داشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was just about to tell you: نوک زبانم بود
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is not a being about: پرنده پر نمی زند
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his choice was an about face from original intention: از منظور اصلی اش عدول کرد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to talk about this and that: آسمان و ریسمان به هم بافتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be still above ground: هنوز سر پا بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a shower of abuses: باران ناسزا
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to break out into abuse: فحش باران کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an accident of birth: اشتباه طبیعت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
accommodate with sth: با چیزی کنار آمدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a man of no account: کسی که داخل آدم نیست - ناچیز - بی ا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on no account walk home by yourself: تحت هیچ شرایطی تنهایی به خانه نرو
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to stand the acid test: از بوته آزمایش سربلند بیرون آمدن - ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to make much ado about nothing: هیاهوی بسیار از بهر هیچ به راه اندا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be all adrift: قاطی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spoils system: نظام غنایم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he stinks of money: خر پول است. پولش از پارو بالا می رو ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stir yourself: بجنب دیگه - تکانی به خودت بده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a token payment: پیش پرداخت
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
die in harness: در حین کار مردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lapse of attention: بی توجهی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lapse of the tongue: لکنت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lapse of the pen: لغزش قلم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lap against: با صدا خوردن به
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a man of learning: آدم فاضل
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
learnt behaviour: رفتار اکتسابی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a leap in the dark: تیری در تاریکی - بی گدار به آب زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a new lease of life: حیات تازه ای به کسی دادن - روح تازه ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a link road: جادۀ ارتباطی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a rail link: خط ارتباطی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
link arms: دست در دست هم انداختن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
linger over a meal: با غذا بازی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
linger on a subject: روی موضوعی ماندن - روی موضوعی فکر ک ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
linger on: این پا و آن پا کردن - این دست و آن ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give pay lip service to sth: حمایت ظاهری کردن از چیزی - دربارۀ چ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be out of livery: لباس مخصوص به تن نداشتن - یونیفورم ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to look at him it: اگر از ظاهرش بخواهیم قضاوت کنیم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make the time up: جبران مافات کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make off with sth: برداشتن و فرار کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make away with oneself: خودکشی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mislead sb into doing sth: کسی را گول زدن - کسی را از راه به د ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a mortal blow: ضربۀ مهلک - ضربۀ کوبنده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mutter to oneself: با خود حرف زدن - زیر لب حرف زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is news to me: قبلا نشنیده ام. تازه دارم میشنوم - ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
badly ordered: آشفته - نامنظم - در هم ریخته
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
overleap oneself: لقمه بزرگتر از دهان خود برداشتن - ر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a particle of: سر سوزنی - یک ذره
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a bad patch: روز گار بد - ایام ناخوش - روزگار سخ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sticky patch: روز گار بد - ایام ناخوش - روزگار سخ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grab a pew: بفرما بشین
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a petulant mood: با کج خلقی - با بی حوصلگی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a public opinion poll: سنجش افکار عمومی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be left at the post: از دیگران عقب ماندن - جا ماندن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pouring wet day: یک روز خیلی بارانی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the pouring day: زیر شرشر باران
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sb to shame: باعث خجالت کسی شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scare sb stiff: کسی را حسابی ترساندن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
delusions of grandeur: جنون عظمت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be under delusion: دچار توهم بودن، اسیر پندار بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a den of vice: لانۀ فساد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an opium den: شیره کش خانه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a gambling den: قمارخانه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
denuded of: عاری از
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the departed: متوفی - مرحوم - درگذشتگان - رفتگان
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
speak talk of the devil: چه حلال زاده - عجب حلال زاده
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
raise the devil: جار و جنجال راه انداختن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
die a martyr: شهیدشدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be poorly off: فقیربودن - نادار بودن - تهیدست بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a beast of prey: حیوان درنده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pudding head: آدم کله پوک
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pudding face: صورت چاقالو - صورت پت و پهن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
reach me down: لباس های کهنه - لباس های نیمدار
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be riddled with: مبتلا به . . . بودن، پر از . . . بو ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in for a bumpy ride: با مشکلات روبرو بودن - دستخوش بحران ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
face a rough ride: با مشکل مواجه شدن - با مشکل روبرو ش ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
send sb packing: ( محاوره ) به کسی گفتن که برود پی ک ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sober minded: جدی - سنگین - متین
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a spent force: از کار افتاده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a spent force: دیگر کارایی نداشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
things that go bump in the night: صداهای وحشتناک - صداهای عجیب و غریب
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tip sb the wink: به کسی خبر دادن - به گوش کسی رساندن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the young idea: بچه مدرسه ای ها
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up yonder: آن بالا
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thick with: پر از - مملو از - سرشار از - غرق در
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the top copy: نسخه اصلی - نسخه اول
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
top and tail sth: سر و ته . . . را زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
road manners: فرهنگ رانندگی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by no manner of means: به هیچ وجه من الوجوه - مطلقا - ابدا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the nitty gritty of life: واقعیات زندگی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mortify the flesh: ریاضت کشیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a nest of vice: لانه فساد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you nitwit: احمق جان - الاغ جان
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in mothballs: تو انبار مانده، انبارشده، انباری
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep in mothballs: استاده نکردن از، قایم کردن، خواباند ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
every mother s son: کلهم اجمعین - همه شان
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
out and away: با فاصله زیاد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
part with sth: دل کندن از - از دست دادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
outside opinion: عقیده عمومی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in a passion: خشمگین بودن - عصبانی بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in my poor opinion: به عقل ناقص من - به عقل قاصر من - ب ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead a rustic existence: مثل روستایی ها زندگی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the scheme of things: با توجه به اوضاع جاری - در وضع حاضر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ooze with sth: ( مجازی ) [ اعتماد، دشمنی و غیره] ا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a redeeming feature: جنبه مثبت - حسن - مزیت - امتیاز
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
settle for second best: به چیز کمتری رضایت دادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go soft on sth: با چیزی شل برخورد کردن - نسبت به چی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a swizz: چه کلکی - عجب حقه ای
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lying about in heaps: روی هم توده شده - روی هم انباشته شد ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all of a heap: ناگهان - یک دفعه - یکهو
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pot herbs: ( آشپزی ) گیاهان معطر
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold sb up as sth: کسی را به عنوان نمونۀ چیزی معرفی کر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
interleave sth with: در میان چیزی جای دادن - در میان چیز ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kick sb upstairs: به کسی ارتقا دادن و او را از سر باز ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
send sb to kingdom come: کسی را به آن دنیا فرستادن - خلاص کر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have the midas touch: دست به هر چیز زدن طلا شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raise the temperature: آتش چیزی را دامن زدن - باعث تشنج شد ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch sb nodding: مچ کسی را گرفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in fear and trembling: ترسان و لرزان
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in fear of sth: نگران چیزی بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have no fear: نترسید - وحشت نکنید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an entrance fee: ورودیه - ورودی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fiddle faddle: چه مزخرفاتی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flower people: هیپی ها
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flower children: هیپی ها
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the flower of: در اوجِ - در بحبوحۀ
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cause a flutter: ایجاد هیجان کردن - ایجاد جنب و جوش ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
more fool you: حماقت کردی - چه کار احمقانه ای کردی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no fooling: بی شوخی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was only fooling: داشتم شوخی می کردم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuss over sb: بیش از حد توجه کردن به - زیادی اهمی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the lap of the gods: پا در هوا بودن - نامعلوم بودن - نام ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
getatable: دم دست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do a swap: عوض کردن، تاخت زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
use strong language: شدت لحن به خرج دادن ، سخن درشت گفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am not strong at math: ریاضی ام خیلی خوب نیست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work with unsparing energy: با تمام قوا کار کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in a strop: عصبانی بودن - کفری بودن - کسی اوقات ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
memsahib: ( در هند ) 1. زن اروپایی 2 ( در خطا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zip across: پریدن و رفتن، برقی رفتن، مثل برق رف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a zest for life: پر از شور زندگی بودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zero rated: معاف از مالیات ارزش افزوده ( در مور ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yappie: ( به طعنه در محاوره ) تازه به دوران ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a yawning gap: ( مجازی ) شکافی عمیق
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull a wry face: شکلک درآوردن - دهن کجی کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
iron out the wrinkles: مسائل را رفع و رجوع کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sth a wring: چیزی را چلاندن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be worse off: بدتر بودن - به مراتب بدتر بودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
worm sth out of sb: [اطلاعات] از زیر زبان کسی بیرون کشی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work sb up into a rage: خشم کسی را برانگیختن - کسی را کفری ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be word perfect in sth: چیزی ملکۀ ذهن ( کسی ) شدن، به چیزی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be too funny for words: آن قدر خنده دار بودن که به وصف در ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his word is as good as his bond: حرفش حرف است - قولش کاملا قابل اعتم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at the word of command: به محض دریافت فرمان
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
part with sb sth: دل از کسی /چیزی کندن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a good wigging: مواخذه شدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wide open to: در معرضِ
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be wide of sth: از چیزی دور بودن - از چیزی فاصله دا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sb whole: سلامت کسی را به وی بازگرداندن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the whole lot: همه چیز
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go as white as a sheet: رنگ کسی پریدن - رنگ کسی مثل گچ دیوا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a whack: کسی را حسابی زدن - کسی را کتک زدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on a different wavelength: زبان یکدیگر را اصلا نفهمیدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be on velvet: تو پر قو خوابیده بودن - در ناز و نع ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
vaulting ambition: بلندپروازی بیش از حد - آرزوی بلندپر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
magic book: کتاب افسون کننده
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be trigger happy: با کوچکترین چیزی دست به اسلحه بردن ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be tripping: ( عامیانه ) نشئه بودن - تو عالم هپر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stark reality: واقعیت خشن - واقعیت زننده
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand offishly: با افاده - یا سردی - با خشکی
٩ ماه پیش