نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lose of life: تلفات
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lotus position: حالت نیلوفر
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a male dominated society: جامعه مردسالار
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in pocket: پول به جیب زدن - صرفه بردن - سود بر ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work at high pressure: با شدت تمام کارکردن - با تمام قوا ک ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go to quod: تو هلفدونی افتادن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be out of the red: از شر بدهی ها خلاص شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the reigning champion: قهرمان فعلی - قهرمان حاضر
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
from head to foot: سر تا پا - از نوک مو تا پنجه پا
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
by a head: ( به اندازۀ ) یک سر؛ یک سر و گردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be stand head and shoulders above sb: از کسی یک سر و گردن بالاتربودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb his head: دست کسی را بازگذاشتن - به کسی اختیا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
heads will roll for it: چه خون ها که ریخته شود
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be head over heels in sth: تا خرخره در چیزی بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on my own head be it: مسئولیت اش به گردن خودم
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
it cost him his head: به قیمت جانش تمام شد
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put their heads together: با هم مشورت کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the head: مدیر
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the heads: سران - زعما
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a large head: تعداد زیادی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sth to heart: چیزی را به دل گرفتن - از چیزی ناراح ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a heart of stone: سنگدلی - بیرحمی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be hard hit: لطمه شدیدی خوردن - خیلی صدمه خوردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in at the kill: سر شکار حضور داشتن - در لحظه حساس ح ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuzzy inference process: فرایند استنتاج فازی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mailrc: فایلی که حاوی برنامه های متنی پست ا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a contents: گنجانیده های ثابت انباشتگر
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
abc video roll: برنامه ای برای پخش فایلهای ویدئویی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
aco: روش بهینه سازی مورچگان
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ad trust: اعتماد به تبلیغ
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
add remove plus: برنامه ای برای پاک کردن یا نصب کردن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
agent oriented hybrid approach: روش ترکیبی عامل گرا
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
advanced configuration: تنظیمات پیشرفته
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
alerter: هشدار دهنده
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a head of hair: گیسوان - موی پرپشت
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring sth to a head: ( بحران و غیره ) به اوج خود رساندن، ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid void: صلب/ خلا
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
outdoor room: فضای بیرونی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
activate the space: پویایی فضا
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
explores the notion: مفهوم را بررسی کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
interiority exteriority: فضای داخلی/ فضای خارجی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
enfilade: شکل و اندازه کلی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
big five: ( در روان شناسی ) پنج ویژگی شخصیتی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ticktock: انتقال احساس فوریت و یا فشار بر روی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to cost an arm and a leg: کلی خرج برداشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this shirt cost me an arm and a leg: این پیراهن کلی برام خرج برداشت
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to know something like the back of your hand: چیزی را مثل کف دست خود شناختن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to hit the nail on the head: تو خال زدن، به هدف زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to flog a dead horse: آب در هاون کوبیدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wasn’t born yesterday: موهامو تو آسیاب سفید نکردم
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can’t teach grandma to suck eggs: این ضرب المثل زمانی به کار می رود ک ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get on someone’s nerves: روی اعصاب کسی رفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
absolute configuration: پیکر بندی/آرایش مطلق
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
accelerated maturation: بلوغ شتابدار/تسریع شده
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
achromic point: نقطه بدون رنگ/آکرومیک
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
acute transfection: ترا آلودگی حاد
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to jump to conclusions: نتیجه گیری تکانشی، احساسی و غیرمنطق ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blind sided: Blind sided=to not see something co ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on a winning streak: موفقیت های زیادی داشته باشید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a front runner: نفر برتر و پیشتاز بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be fast tracked: قرارگرفتن در مسیر سریع ارتقا
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in for the high jump: احتمال مجازات شدن ( در ورزش )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on a sticky wicket: بودن در موقعیتی مسئله دار
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a good innings: عمر طولانی داشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
smooth sailing plain sailing: پیشرفت آسان داشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in deep water: در دردسر افتادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
punch above your weight: داشتن قدرت یا نفوذی بیش از حد معمول
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
24hour recall questionnaire: پرسشنامه یادآمد 24 ساعته
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
academic assault: یورش کلاسیک ، شمشیربازی نمایشی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
basket hanger: مفت خور ، بازیگری که برای گلهای مفت ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bay reel: قرقره کوچک ماهیگیری
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
benchrest: سکو برای تکیه دادن تیرانداز
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
artistic swimming: شنای نمایشی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
incline press: پرس شیب دار
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cable crossover: طناب متقاطع
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
abdominal endurance: ورزشهای تقویت عضله های شکم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
absolute champion: قهرمان مطلق شطرنج
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
abstemen: وضع بدن در ابتدای پیچیدن ( اسکی )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
action on the blade: تماس با شمشیر حریف
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
aggressive behavior: رفتار پرخاشگرانه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
algebriac notation: نمادگذاری جبری ، ثبت حرکات شطرنج با ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
alley oop shot: پرتاب نزدیک سبد ( باپرش روی پاس فرس ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ambient water: آبی که در عمق معین در اطراف غواص اس ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
american twist: سرویس چرخشی ( تنیس )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
angled barbell tight rainbow: حرکت رنگین کمان سفت با هالتر زاویه ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
antigravity muscles: عضلات ضد گرانش
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
archer's paralysis: گرفتگی عضله کمانگیر
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
arlbery strap: تسمه ایمنی ( اسکی )
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
armlock: گرفتن بازوی حریف و کشیدن آن با فشار ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
artificial climbing: صعود مصنوعی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
avalement: حالت فنری زانو ( اسکی )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back sacrifice throw: افکندن حریف ازپشت ( جودو )
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
back and knee climbing: صعود تنوره ای
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
backhand cast: انداختن قلاب ماهیگیری از پشت دست
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
banderilla: نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
banderillero: عضو تیم کمکی گاوباز ماموراستفاده از ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ballistics activities: فعالیت های پرتابی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zealyang: جرم ( تکواندو )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zenkutsu dachi: ایستادن متمایل به جلو ( کاراته )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
achi komi: دفاع فشاری ( کاراته )
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
active rope: طناب اصلی کوهنوردی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ad court: زمین سرویس سمت چپ تنیس
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
age ake: دفاع بالارونده ( کاراته )
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ageum son: قسمت بین شست و انگشت بیرونی دست ( ت ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
alekhine chatard attack: حمله آلخین ‎ - شاتار در دفاع فرانسو ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
alpenstock: عصای قدیمی کوهنوردی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an palmok: قسمت داخلی ساعد ( تکواندو )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
angular kinematics: حرکت شناسی زاویه ای
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
apply a correct holt: اجرای فن صحیح کشتی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
athlete's foot: ترک خوردن بین انگشتان پا
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
avalanche cord: ریسمان بهمن ( کوهنوردی )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back boundary line: محوطه پشت خط سرویس
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kindness should be in deep of your skin: مهربانی باید در عمق وجودتان باشد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t be so daft: آنقدر اسکل نباش
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t push it: پر رو نشو
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m mortified: بسیار شرمنده ام
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did i get you right: آیا درست فهمیدم؟ درست متوجه شدم؟
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to buy something: باور کردن چیزی ( در محاوره )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bummer bummed: ضد حال/ ناخوشایند، مایوس کننده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t take it to heart: به دل نگیرید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i appreciate that: ممنونم/ جبران می کنم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
oh that explains it: اوه، پس بگو چرا / پس قضیه از این قر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a good one: بامزه بود!
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m feeling under the weather: ناخوش احوالم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m beat: خیلی خسته ام
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a rip off: سر گردنه است! / خیلی گران است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you screwed up: گند زدی!
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you cover me: می توانی هوایم را داشته باشی؟
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m going to hit the hay: من می روم بخوابم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should go the extra mile: باید سنگ تمام بگذاری/ باید نهایت تل ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cat washing: گربه شور کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
money doesn’t grow on the tree: پول علف خرس نیست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he builds castles in the air: او خیالات خام در سر دارد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pick on someone your own size: برو با هم قد خودت طرف بشو
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let me gather my breath: بگذارید نفسم جا بیاید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t twist the lion’s tail: با دم شیر بازی نکن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am in a rather hole: بدجوری گیر کردم.
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to dance to a person's tune: به ساز کسی رقصیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a poor workman blames his tools: عروس نمیتونه برقصه، میگه زمین کجه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can not burn the candle at both ends: نمی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you buy land you buy stones you buy meat and you buy bones: گنج بی مار و گل بی خار نیست.
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a younger idler an old beggar: جوان بیکار امروز، گدای پیر فرداست. ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are scraping the bottom of the barrel: ملاقه ات به ته دیگ خورده است.
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can not wash a black a more white: که زنگی به شستن نگردد سفید.
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can not catch old birds with chaff: عنقا را به دام نتوان گرفت.
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a trial shot: کار آزمایشی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the tricks of fortune: بازی تقدیر
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to sow in stony ground: زمین شوره سنبل بر نیارد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be on tenterhooks: مانند اسپند روی آتش بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fine feathers make fine birds: مردم عقلشان به چشمشان است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
haste is of the devil: عجله کار شیطان است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to flee half clad: دو پا داشتن دو پای دیگر هم قرض کردن ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be hale and heartly: قبراق بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a jack in office: آدم تازه به منصب رسیده که خود را مه ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be a law into oneself: خود رای بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to lobby: پارتی بازی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an out and outer: کله خر - تند رو - افراطی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grow on trees: زیادشدن - وفور یافتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to steer a middle course: کج دار و مریض
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he who has been bitten by a snake fears the checkered rope: مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wouldn’t hurt a fly: آزارش به مورچه هم نمی رسد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do in rome as the romans do: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i would like to find out how capable he is: می خواهم ببینم چند مرده حلاج است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he leads a dog’s life: آب خوش از گلویش پایین نمی رود
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we seek water in the sea: آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
two captains sink the ship: آشپز که دوتا شد آش یا شور می شود یا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fair exchange no robbery: آنچه عوض دارد گله ندارد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is quite another story now: آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nor heed the rumble of a distant drum: آواز دهل شنیدن از دور خوش است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he fishes in troubled waters: از آب گل آلود ماهی می گیرد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
between pillar and post there maybe rescue: از این ستون به آن ستون فرج است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he refuses the bride but puts forth his hand: با پا پس می زند با دست پیش می کشد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after night comes the dawn: از پی هر گریه آخر خنده ای ست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
begin your web and god will send you the thread: از تو حرکت از خدا برکت
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fair words butter no parsnips: با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
union is strength: یک دست صدا ندارد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he kills a man with cushion: با پنبه سر می برد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he laughs in ones face and cuts his throat: با پنبه سر می برد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
between two stools one falls to the ground: با یک دست دو هندوانه نمی توان برداش ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cattle do not die from the cow’s cursing: به دعای گربه سیاهه بارون نمی آید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mills will not grind if you give them not water: بی مایه فطیر است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he robs his belly to cover his back: پز عالی جیب خالی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you may end him but you may not mend him: توبه گرگ مرگ است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one can’t make war with rose water: توی دعوا حلوا پخش نمی کنند
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
better an ounce of discretion than a pound of care: جنگ اول به از صلح آخر
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t count your chickens before they are hatched: جوجه را اخر پاییز میشمارند
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a jar’s mouth may be stopped a man’s cannot: در دروازه را می توان بست، دهن مردم ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
every rogue is at length outrogued: دست بالای دست بسیار است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the darkest hour is just before the dawn: در ناامیدی بسی امید است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
coming events cast their shadows before: سالی که نکوست از بهارش پیداست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the tailor’s wife goes the worse clad: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an ounce of prevention is a worth a pound of cure: علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a finger in every pie: نخود هر آش است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he plays a lyre in vain to an ass: یاسین در گوش خر می خواند
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to skim through a book: تورق نمودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to cast sidelong glances: زیرچشمی نگاه کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to study all sides of a question: همه جوانب کاری را سنجیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put on show: وانمود کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we all kept ribbing him: دستش می انداختیم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rest in god: به خدا توکل کردن
٧ ماه پیش