فائزه.ا - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cast your eye over sth: سریع نگاه کردن به چیزی

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passing the floor to others: فرصت دادن به دیگران برای اظهار نظر ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

erosion in the trust: تضعیف اعتماد

٣ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a dash of: مقداری، کمی a small amount of somet ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stabilizing market: تثبیت بازار

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

privacy invasion: نقض حریم خصوصی

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colonial times: دوران استعمار

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

policy shifts: تغییر سیاست

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic growth imperatives: الزامات رشد اقتصادی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

developing nations: کشورهای درحال توسعه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

developed nations: کشورهای توسعه یافته

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free of waste: بدون زباله، عاری از زباله

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thesis defence: دفاع پایان نامه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swim against the current: خلاف جریان رایج در جامعه عمل کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customer services unit: واحد خدمات مشتری

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow up with a client: Contact a client again after a prev ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pitch a product: معرفی و ارائه یک محصول برای متقائد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upsell to a customer: متقاعد کردن مشتری به خرید بیشتر محص ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generate leads: Attract or create potential custome ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crunch talks: مذاکرات فشرده/ important and urgent ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wincing in pain: از درد چهره درهم کشیدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

next quarter: سه ماه آتی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

measuring tape: متر نواری

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overall vision: دید کلی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flush toilet: سیفون توالت

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brick lined: آجر کاری شده، دیواره آجری

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pagan ritual: آیین بت پرستی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shedload: مقدار یا تعداد زیادی. had she deci ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earth's plates: صفحات زمین

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

visual appeal: جذابیت بصری، جذابیت ظاهری

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligent choice: انتخاب هوشمندانه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consumer association: انجمن مصرف کنندگان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

round down: Round out: گرد کردن اعداد Round up: ...

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

russian olive: سنجد، oleaster, silverberry

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rituals and traditions: آداب و رسوم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call ahead of time: زودتر ( پیش از موعد ) تماس گرفتن؛ p ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neat idea: ایده ی بکر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dampen spirit: تضعیف روحیه کردن/ تو ذوق کسی زدن/ m ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fridge bag: کیسه فریزر

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be heavy handed: dealing with people or problems in ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anosmic: نداشتن حس بویایی. having no sense, ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main earner: درآمد اصلی، main source of money

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being the glue: پایه بودن، fostering communication

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apply makeup: آرایش کردن. Wear makeup, put on mak ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow sb's example: کسی را سرمشق خود قرار دادن. If you ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sagebrush: گیاهی خشک و کوهستانی که برگ های ناز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shabby looking: ظاهر کهنه، قدیمی، فرسوده و مندرس

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non verbal cues: نشانه های غیر کلامی؛ non - verbal c ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

great expectations: نام رمانی از چارلز دیکنز، آرزوهای ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

within a short time: در مدت کوتاهی، خیلی زود، in the nea ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down the phone: قطع کردن تلفن، to end a telephone c ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

voice an opinion about sth: اظهار نظر در مورد چیزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get expelled: اخراج شدن

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joke with somebody: شوخی کردن با کسی A playful or ligh ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the joke is on someone: If you say that the �joke� is on a� ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do an impression of sb: تقلید کردن از کسی برای خنداندن مخاط ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down to luck: شانسی ، وابسته به شانس Depend on ch ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bond with somebody: با کسی ارتباط برقرار کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring somebody up to speed on: اطلاعات جدیدی در مورد یک موضوع خاص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first though: در ابتدا، اول از همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiny amount of difference: تفاوت ناجیزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concentration disorder: اختلال تمرکز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leading brand: برند برتر، محبوب، پیشرو

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paralympian: بازیکن پارالمپیک

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior minister: وزیر ارشد

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catching forty winks: چرت زدن، taking a nap

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skin disorder: بیماری پوستی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sulphur dioxide: دی اکسید گوگرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put somebody on the spot: کسی رو توی رودربایستی قرار دادن. I ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wild time: We had a wild time: زمان معرکه ای د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poor visibility: دید ضعیف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

being attached: Being attached to sb: به کسی وابسته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keys cutting: کلید سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bivouacking: Camping outdoors without a tent

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cling together: بهم چسبیدن

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water stressed country: کشوری با مشکل کم آبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full head of hear: موی پر پشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full head of hair: موی پر پشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horizontal snow: بارش برف به صورت افقی به جای عمودی، ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regather: دوباره جمع آوری کردن، باز جمع آوری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuffing: رابطه موقت برای گذران وقت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جناغی: پارچه جناغی: پارچه ای در دوخت لباس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tears welling up in one's eyes: اشک در چشم حدقه زدن، به سبب احساسات ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sinism: مربوط به سنت نژادگرایی چینی است. اش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همسان پنداری: درک و فهم شعور و احساسات دیگران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پارتیتور: پارتیتور شامل نمادهای موسیقی مانند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نفاست: نفاست در هنر، به معنای بکارگیری خلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نابسنده: ناقص، سطحی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

traffic police: پلیس راهنمایی رانندگی

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های فائزه.ا