فائزه.ا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

round down: Round out: گرد کردن اعداد Round up: ...

٢ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

russian olive: سنجد، oleaster, silverberry

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rituals and traditions: آداب و رسوم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call ahead of time: زودتر ( پیش از موعد ) تماس گرفتن؛ p ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neat idea: ایده ی بکر

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dampen spirit: تضعیف روحیه کردن/ تو ذوق کسی زدن/ m ...

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fridge bag: کیسه فریزر

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be heavy handed: dealing with people or problems in ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anosmic: نداشتن حس بویایی. having no sense, ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main earner: درآمد اصلی، main source of money

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being the glue: پایه بودن، fostering communication

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apply makeup: آرایش کردن. Wear makeup, put on mak ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow sb's example: کسی را سرمشق خود قرار دادن. If you ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sagebrush: گیاهی خشک و کوهستانی که برگ های ناز ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shabby looking: ظاهر کهنه، قدیمی، فرسوده و مندرس

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non verbal cues: نشانه های غیر کلامی؛ non - verbal c ...

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

great expectations: نام رمانی از چارلز دیکنز، آرزوهای ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

within a short time: در مدت کوتاهی، خیلی زود، in the nea ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down the phone: قطع کردن تلفن، to end a telephone c ...

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

voice an opinion about sth: اظهار نظر در مورد چیزی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get expelled: اخراج شدن

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joke with somebody: شوخی کردن با کسی A playful or ligh ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the joke is on someone: If you say that the �joke� is on a� ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do an impression of sb: تقلید کردن از کسی برای خنداندن مخاط ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down to luck: شانسی ، وابسته به شانس Depend on ch ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bond with somebody: با کسی ارتباط برقرار کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring somebody up to speed on: اطلاعات جدیدی در مورد یک موضوع خاص ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first though: در ابتدا، اول از همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiny amount of difference: تفاوت ناجیزی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concentration disorder: اختلال تمرکز

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leading brand: برند برتر، محبوب، پیشرو

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paralympian: بازیکن پارالمپیک

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior minister: وزیر ارشد

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catching forty winks: چرت زدن، taking a nap

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skin disorder: بیماری پوستی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sulphur dioxide: دی اکسید گوگرد

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put somebody on the spot: کسی رو توی رودربایستی قرار دادن. I ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wild time: We had a wild time: زمان معرکه ای د ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poor visibility: دید ضعیف

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

being attached: Being attached to sb: به کسی وابسته ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keys cutting: کلید سازی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bivouacking: Camping outdoors without a tent

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cling together: بهم چسبیدن

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water stressed country: کشوری با مشکل کم آبی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full head of hear: موی پر پشت

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full head of hair: موی پر پشت

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horizontal snow: بارش برف به صورت افقی به جای عمودی، ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regather: دوباره جمع آوری کردن، باز جمع آوری ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuffing: رابطه موقت برای گذران وقت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جناغی: پارچه جناغی: پارچه ای در دوخت لباس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tears welling up in one's eyes: اشک در چشم حدقه زدن، به سبب احساسات ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sinism: مربوط به سنت نژادگرایی چینی است. اش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همسان پنداری: درک و فهم شعور و احساسات دیگران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پارتیتور: پارتیتور شامل نمادهای موسیقی مانند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نفاست: نفاست در هنر، به معنای بکارگیری خلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نابسنده: ناقص، سطحی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

traffic police: پلیس راهنمایی رانندگی

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های فائزه.ا