پیشنهادهای اشکان موسی پور (٢٤)
to work ( yourself ) up to ( doing ) sth این عبارت می تونه به صورت "خود را کم کم برای انجام کاری آماده کردن" ترجمه بشه. **به این معنی که طی یک فراین ...
فعل anticipate میتونه در موقعیت های مختلفی به کار بره: - یکی از کاربرد های anticipate زمانیست که شما انتظار وضعیتی رو داشته باشی یا پیش بینی کنی اوض ...
معادل "as it turned out" یا "actually" هست و میتونه به این صورت ترجمه بشه: در نهایت ( معلوم شد که ) /نهایتا/در واقع **توجه کنید که با عبارت in the e ...
اگر در حالت فعل و در قالب to pit sb/sth against sb/sth به کار بره می تونه به دو صورت ترجمه بشه: 1. ( قدرت، مهارت، توانایی، دانش، و. . . ) کسی رو در م ...
alongside در تمامی کاربردها می تونه بصورت " ( در ) کنارِ" ترجمه بشه: 1. ( در معنای حقیقی ) معادل next to و beside هست A car pulled up alongside ( our ...
عبارت to take pride in sb/ ( doing ) sth در واقع زمانی بکار میره که: "شما به کسی یا چیزی می بالید یا افتخار می کنید" یا "از انجام کاری احساس غرور م ...
to run away with the idea/impression that خیال نکنی . . . پیش خودت فکر نکنی . . . مثال: don't run away with the idea that you can become rich ove ...
predispose sb to sth به طور کلی در دو حوزه معنایی میتونه به کار بره: 1. در خصوص بیماری: کسی رو مستعد چیزی کردن / کسی رو در معرض چیزی قرار دادن / احتم ...
to earn sth : یکی از کاربردهای earn زمانی است که شما به واسطه عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید لیاقت و شایستگی چیزی رو داشته باشید یا به دست بی ...
to team ( up ) with sb to do sth در واقع به معنی همکاری کردن با کسی برای انجام کاری هست ( در قالب یک گروه ) ( معنای تحت اللفظی اش رو هم که دوستان ف ...
اگر قبل از گروه اسمی ( بدون استفاده از فعل ) بعد از علامت "، " بیاد، میشه اون رو به صورت". . . به همین دلیله" یا ". . . به همین خاطره" ترجمه کرد : P ...
برای get the better of دو حوزه معنایی وجود داره: 1. وقتی در مورد احساسات و امیال بکار می ره، در این حالت اون شخص نمی تونه جلوی اون میل یا احساسش رو ب ...
فعل vindicate یا عمل vindication می تونه دو تا حوزه معنایی داشته باشه: 1. اثبات ( نشان دادن ) درستی صحبت، تصمیم، و یا عمل کسی 2. اثبات بی گناهی کسی د ...
to plug away at ( doing ) sth بمعنای چسبیدن به کاری هست If you plug away at what you truly love, You will pull ( it ) off اگر بچسبی به کاری که واقعا ...
زمانی استفاده می شود که شما، علیرغم تلاشی یا کاری که کرده اید، به نتیجه مطلوب یا ملموسی دست پیدا نکردید: Example: My friend has been working on his b ...
to lay bare sth: به معنی نمایان ساختن یا آشکار ساختن چیزی ( حقیقت، احساسات، منظره و. . . ) است.
یکی از معانی فعل stall وقت خریدن یا تلف کردن ( به دلیل عدم تصمیم گیری یا عدم آمادگی. . . ) هست to stall sth: ( بسته به موقعیت ) می تونه به معنی کش ...
- You should cut back on fast food باید فست فود رو کم کنی - It's not like I eat fast food all the time نیست که همیشه دارم فست فود می خورم!! نه که هم ...
informal هست و در بسیاری از جملات میتونه به معنی "حالا که . . . " باشه. مثال: We can take a look around, seeing as you are all here حالا که همتون ا ...
مترادف hold out for sth هست: از چیزی ( خواسته ای ) کوتاه نیومدن پافشاری کردن روی ( یا اصرار داشتن به ) خواسته ای به کمتر از چیزی راضی نبودن یا روی خو ...
You, of all people, should know better تو یه نفر دیگه باید بدونی…
احتمالات رو بر هم زدن
در بسیاری از جملات میتونه به معنی". . . که فکرشو بکنی" خودمون باشه. I’ve tried everything under the sun to fix this lock, but I just can’t get it to ...
override: ارجحیت داشتن، ارجح بودن، مهم تر بودن، از اهمیت بیشتری برخوردار بودن overriding: ارجح، ( از هر چیزی ) مهمتر