پیشنهادهای Duke Jack Ford (٦٢)
بهتر است آن را به تلفظ درستش یعنی ( هَزار ) و با کسرهٔ ( ه ) جا بیندازیم. بنابرین در زبان روزمرهٔ خود از هَزار بجای هِزار استفاده و دیگران را نیز به ...
پیشنهاد رایانامه درست و نغز است.
رایاسپهر سپهر و فضای منسوب به رایانه چند نمونه از کاربردهای آشنای پیشوندک رایا - : رایاتک ( cyber attack ) و رایانامه ( e - mail )
گرته برداری نادرست با حذف کسره راه، این واژه نادرست و بی معنی میشود. راهِ آهن یا راهِ آهنی و یا مقلوب آن، آهنراه درست است.
آهن راه درست تر از راه آهن می باشد. زیرا این واژه مقلوب راه آهنین است ولی راه آهن مقلوب شده ی چیست؟ آهن راهی؟ که این واژه معنایی ندارد.
کشـ ـور ساخته شده از کش به معنای خط ( از کشیدن ) و پسوند ور ( دانشور، راهور، سرور، بختور، دادور یا داور و. . . )
مقاوم: پتایا، پتایال
مقاومت: پَتایش
مقاومت کردن: پَتودن
شوالیه: پهلوان
باز، متضاد اسید: تلک، دارای کزه تل یا تلخ است.
اسید: ترشک، دارای مزه ترش
اسمز: آبگذر، آغار، گذرندگی
الکل: مُل
ادرار: گُمیز
ارتفاع: بلندا، بلندنا
ابلق: خَلَنگ، دورنگ، اَبلَک
توانا، بلندمرتبه، مقام دار، قوی.
ب نام الله ب نام الله الله: مفعول حمد است. ( معبود ) محمد: فاعل حمد است. ( عابد ) ، ایفا کننده حمد. احمد: حمد را بهتر ب جا آوردن ( اشاره ب کامل ت ...
سارکومر: تارپاره
یاخته فام
زاهد: سوما
آیینیک یا آیینی
خموشانه، مانند یارانه، آموزانه و. . .
آداک
گندم با، بای گندم ( با=آش )
آبچین
ریزه بین
خرده بین
دورنما
از آریا گرفته شده که در صنعت ممال به ایریا تبدیل شده است. ( ممال کلمه ای که در آن صورت ( آ ) به ( ای ) تبدیل شده باشد ) ایریا ان ( پسوند مکان ) = ...
یخ
ژن genes: گن، به معنی گل و خاک آدمی با بدل لام به نون
شیمی معدنی: کانکیاشناسی ( کانـ ـکیا ـشناسـ ـی ) ( کان=معدن )
شیمی آلی: جانکیاشناسی ( جانـ ـکیا ـشناسـ ـی ) ، کیاشناسی در جانداران
شیمیایی: کیاشناسیک ( کیا ـشناسـ ـیک ) ( کیا=عنصر، برگرفته از کیان ) ( مربوط به علم کیاشناسی ) شیمیایی: کیاییک ( کیا ـیک ) ( کیا=عنصر، برگرفته از کیا ...
شیمی: کیاشناسی ( کیا ـشناسـ ـی ) ( کیا=عنصر، برگرفته از کیان )
شیمی دان: کیاشناس ( کیا ـشناس ) ( کیا=عنصر، برگرفته از کیان )
شیمیی: کیاشناسی ( کیا ـشناسـ ـی ) ( کیا=عنصر، برگرفته از کیان )
انقلاب: اندرخیزی سایر واژه ها نیز درست اند اما برای انقلابی چون انقلاب اسلامی ایران، اندرخیزی بهتر می نماید. خیزش درونی یک ملت
کیلوگرم: من
اینترنت: تارکده گرته برداری این واژه، به دیسه ی اندرتار می شود.
آف لاین: اَتار ( اَ تار ) اَ، پیشوند منفی ساز ( مانند اریخت ) و تار نیز برگرفته از تارکده است.
آن لاین: تارا ( تار ـا ) تار، برگرفته از تارکده
لیپید: چربک لیپید برابر چربی نیست، بلکه چربی نوعی لیپید است.
پروتئین: سپیدک
گلوکز: خونْ کاند، کاندِ خون ( کاند=قند )
هِماتیت: خُماهن ( برهان قاطع ) ( خم آهن ) خم، همان می و شراب باشد و در اینجا برای رنگ برگزیده شده است. آهنِ سرخفام و آهنِ به رنگ خم
پهپاد: پناد پرندة هدایت پذیر از دور ( پهپاد ) از آنجا که هدایت واژه ای بیگانه است، نایا برای هدایت پذیر پیشنهاد می شود. پرندة نایا از دور ( پناد )